جستجوی این وبلاگ

میرحسین موسوی/ مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها

۱۳۹۰ شهریور ۳, پنجشنبه

خیانت در امانت، دروغگویی و خلف وعده؛ سه نشانه‌ی منافقان آیت‌الله صانعی: وای به حال جامعه‌ای که با دروغ اداره شود و هر ظلم و ستمی با دروغ جبران شود

آیت‌الله‌العظمی یوسف صانعی در چهارمین جلسه از سلسله دروس خود در ماه مبارک رمضان، به مبحث دروغ پرداخت. ایشان گفت: بنای خلقت و طبیعت بر حقیقت و راستی استوار است، لکن این انسان ظالم و ستمکار است که حق را با باطل به هم آمیخته و آن را وارونه جلوه می‌دهد، زیرا باطل محض را نمی‌شود به مردم ارائه داد که طبع حقیقت جوی مردم خود به خود آن را دفع می‌کند.
این مرجع تقلید همچنین با اشاره به روایتی از پیامبر اسلام، سه خصلت را نشانه منافقان دانست، حتی اگر اهل نماز و روزه باشند: خیانت در امانت، دروغگویی و خلف وعده. ایشان تصریح کرد: جامعه ای که به دروغ‌گویی عادت کند و دروغ در آن رواج داشته باشد و یا به آن حساسیت نشان ندهد موجب خواهد شد که ایمان از آن رخت بربندد. در اثر دروغ‌گویی بنیاد‌های اجتماع گسسته می‌شود، بی‌اعتمادی رواج می‌یابد در نتیجه بی‌ایمانی و بی‌اعتقادی شایع می‌شود.
متن کامل سخنان آیت الله صانعی در این باره را به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر ایشان بخوانید:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی رسول الله ابی القاسم محمد، و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین واللعن علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین قال الله تعالی: «إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ».[۱]
معنای دروغ
کذب بر وزن وِزر و کَتِف به معنی دروغ گفتن می‌باشد. صحاح، قاموس، اقرب و… هر دو وزن را مصدر گرفته‌اند ولی استعمال قرآن نشان می‌دهد که کذب بر وزن وزر، مصدر است و کذب بر وزن کَتِف اسم مصدر است به معنی دروغ مثل «یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِب‏» چون کذب مفعول به یفترون است؛ لذا اسم است نه مصدر یعنی بر خدا دروغ می‌بندند.
تکذیب آن است که دیگری را به دروغ نسبت دهی و بگویی دروغ می‌گوید.
کذّاب مبالغه است یعنی بسیار دروغ‌گو «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب».
کاذبه مصدر است مثل عاقبه، عافیه و باقیه«إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ * لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَة».
کذب در لغت به معنای عدم مطابقت است و همان‌گونه که سخن به دروغ متّصف می‌شود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف می‌گردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است، همان‌گونه که عمل مخالف با سخن و وعده نیز دروغ است.
«إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ» خداوند باری تعالی در سوره مبارکه نحل بی‌توجهی به دروغ را متذکر می‌شود، کسانی که دروغ می‌گویند ایمان ندارند، ایمان متوقف بر عدم دروغ‌گویی شده است. دروغ‌گو به حضور خدا در زندگی و معادلات حیات ایمان و یقین ندارد. دروغ از بلاهایی است که چون بر جان آدمی یا جامعه بیفتد چون زلزله آن را ویران و نابود می‌کند، جامعه ای که مناسبات و اخلاق آن با دروغ رقم بخورد سقوط خواهد کرد و ریشه دروغ‌گویی عدم ایمان است. عده ای می‌پندارند دروغ چاره‌ساز است و بدین خاطر است که به آن رو می‌آورند. فکر می‌کنند برای دست‌یابی به قدرت دنیا باید به دروغ‌گوی روی آورد، این عده غافل از این هستند که چون پرده‌ها کنار رود، روسیاهی بیش نخواهد ماند.
مذمت دروغ و آثار آن در روایات
۱- دروغ کلید بدی‌ها
منابع دینی ما (از کتاب و سنت) سرشار از ذم دورغ می‌باشد. در روایتی از حضرت امام حسن عسکری (ع) آمده است : «جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحه الکذب»[۲]؛ تمام پلیدى‌ها در اتاقى قرار داده شده و کلید آن اتاق، دروغ است.
آنگاه که انسان بخواهد زندگی را بر غیرواقع بگذارد نتیجه ای که بدست می‌آورد غیر واقعی است. در پرتو دروغ‌گویی و فریب روزبه‌روز مشکلات و مصائبش بیشتر می‌شود. اما دروغ‌هایی که بعد اجتماعی دارد آثار آن بیشتر است و در نتیجه فساد آن گسترده‌تر می‌باشد. در جامعه‌ای که دروغ‌گویی رواج دارد اعتماد عمومی آسیب می‌بیند؛ روح بی‌اعتمادی همه جا را فرا می‌گیرد و در نتیجه در این جوامع امیدی به حل مشکلات نیست و روزبه‌روز مصائب بیشتر خواهد شد تا به سقوط برسد. لذا دروغ ریشه همه پلیدها شمرده شده است.
در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «وشر القول الکذب»[۳]؛ بدترین سخن، دروغ است. زیرا آثار مرگبار آن از هر سخن بدى بدتر است.
۲- دروغ بدتر از شراب
امام محمد باقر (ع) فرمود : «خداوند متعال برای شر و بدی قفل‌هایی قرار داده و کلید آن قفل‌ها شراب است ولی دروغ از شراب هم بدتر است.»[۴]
۳- دروغ سبب خرابی ایمان
امام محمد باقر(ع) در روایت دیگری فرمود : «دروغ ویران کننده ایمان است»[۵].
جامعه ای که به دروغ‌گویی عادت کند و دروغ در آن رواج داشته باشد و یا به آن حساسیت نشان ندهد موجب خواهد شد که ایمان از آن رخت بربندد. در اثر دروغ‌گویی بنیاد‌های اجتماع گسسته می‌شود، بی‌اعتمادی رواج می‌یابد در نتیجه بی‌ایمانی و بی‌اعتقادی شایع می‌شود.
۴- دروغ علامت نفاق
از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده است :«من علامة النفاق ثلاثة وان صلى وصام وزعم أنه مسلم إذا حدث کذب وإذا وعد أخلف» «سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند :
۱- در امانت خیانت کند.
۲- در سخن دروغ بگوید.
۳- در وعده تخلف کند.»[۶]
۵- دروغ‌گو مستوجب لعن فرشتگان
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود : «هرگاه مومن بدون عذر دروغ بگوید هفتاد هزار فرشته او را لعنت می‌کنند و از قلبش بوی تعفنی بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد؛ آن‌گاه نگهبانان عرش بر او لعنت می‌فرستند.»[۷] دروغ از بدترین معایب، زشت‌ترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است و بالطبع عادت به آن از رذایل اخلاقی و از گناهان کبیره است و تا ضرورت و مصلحت مهمی در میان نباشد، دروغ گفتن جایز نمی‌باشد.
دروغ در دنیا و آخرت انسان را از رحمت الهی محروم می‌کند و در میان مردم بی‌اعتبار می‌نماید و اعتماد عمومی را سلب و جامعه را به بیماری نفاق دچار می‌سازد و از آفات زبان و خراب کننده ایمان است.
ریشه و علّت دروغ‌گویی
برای دروغ‌گویی علت و عوامل متعدی -از جمله عقده حقارت و خود کم‌بینی انسان و دنیاطلبی دروغ‌گو- برشمرده‌اند که در کلمات معصومین بدان‌ها اشاره رفته است.
سرچشمه دروغ نیز گاهی به‌خاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از پیرامون او، از دست دادن موقعیت و مقام و زمانی نیز به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و… است که شخص از این وسیله نامشروع برای تامین مقصود خود کمک می‌گیرد.
ابزار بسیاری از گناهان دروغ است اینکه افراد دروغ‌گو بدبینی و سوءظن خاصی نسبت به همه کس و همه چیز دارند، با دروغ خود را بزرگ جلوه می‌دهند و با دروغ هزار گونه تملق می‌گویند.
از راه‌های درمان دروغ این می‌باشد که قبل از هر چیز باید مبتلایان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوی و مادی آن متوجه ساخت و نیز باید آنان را متوجه ساخت که اگر چه دروغ در پاره‌ای از موارد نفع شخصی دارد ولی نفعش بسیار آنی و زودگذر است و یکی دیگر از موثرترین راههای درمان دروغ پرورش شخصیت در افراد و کوشش برای تقویت پایه‌های ایمان در دل آنان است و باید محیط‌های تربیتی و معاشرتی مبتلایان را از وجود افراد دروغ‌گو پاک کرد تا تدریجا طبق اصل تاثیرپذیری محیط وجود آن‌ها از این رذیله پاک گردد.
دروغ عامل بطلان روزه
برای روزه فوائدی ذکر شده، ولی این چیزی که خود قرآن به عنوان فلسفه ذکر می‌کند، رسیدن به مرحله متقین،«لعلکم تتقون» است به امید این که بتوانیم متقی شویم.
خودتان را در مقابل گناهان و ترک واجبات نگه دارید که آن هم یک نحوه تخلف از دستور الهی است. خودتان را نگاه دارید بتوانید خودتان را حفظ کنید و در خودتان اعتماد به نفس به وجود بیاورید. یک ماه تمرین می‌کنید، آن هم با ترک مباحات، تمام آن چه که شرط صحت روزه است و ترکش و امساکش واجب است و روزه با او باطل می‌شود جزو مباحات است ؛ چون خوردن، آشامیدن، امور جنسی و… معمولاجزء مباحات است، در میان باطل کنندگان روزه، به‌جز یکی دو مورد همه از امور مباح به حساب می‌آیند. یکی از آن‌ها مسئله کذب بر خدا و پیغمبر است چون دروغ حرام است و از گناهان کبیره به حساب می‌آید. اما دروغ بر خدا و پیغمبر و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین را جزو مفطرات آورده‌اند؛ یعنی در کنار ترک مباح‌ها و حلال‌ها این حرام جزو مفطر قرار دارد.
کذب چون امر قبیحی است آنگاه که به خدا و رسول و ائمه نسبت داده می‌شود قبح آن بیشتر می‌شود و مفاسدی در او می‌دیده فلذا آن‌ها را جزو مفطرات آورده و بقیه محرمات دیگر ولو جزو مفطرات نیستند ولی در عین حال در ماه رمضان انجام دادنش موجب زیادی عذاب و مسئولیت می‌شود چون حرمت زمان و مکان، عظمت و بزرگ بودن گناه را در بر دارد کما این که شما می‌بینید این حکم عقل است این احتیاجی به روایت هم ندارد؛ چون کیفیت اطاعت و عصیان به عقل است و عقل می‌گوید شما در زمان محترم اگر مخالفت خدا کردید عذابش بیشتر است،گناهش زیادتر است در مکان محترم گناه کردی عذابش بیشتر از جای غیرمحترم است و لذا در باب قتل نفس هم روایت دارد و هم فتواست که اگر کسی در ماه‌های حرام یا در حرم، کسی را بکشد (چه زمان چه مکان) علاوه از دیه‌ای که بدهکار است یک سوم دیه هم بر آن اضافه می‌شود این برای احترام به حرم و برای احترام به ماه‌های حرام است. به هرحال در این ممسکات و چیزهایی که باید از آن امساک کرد و مفطر است، دروغ بستن به خداوند و پیغمبر است که مفطر می‌باشد، اما بقیه دروغ‌ها هم حرام و حرمتش در ماه مبارک رمضان اگر آدم مرتکب بشود بیشتر می‌شود. اصل دروغ خودش گناه است دروغ فی حد نفسه از محرمات الهی است و روایات هم در مذمت آن آوردیم. اما به هرحال محتوای دروغ تا دروغ فرق می‌کند گاهی محتوایش خیلی مفسده دارد گاهی محتوایش مفسده بسیار کمی دارد یا اصلا مفسده‌ای ندارد. این‌ها عذابش با هم فرق می‌کند.
دروغی که مفسده اش زیاد باشد دروغی که جامعه را به بدبختی بکشاند دروغی که فشار بر جامعه بیاورد با دروغ بخواهم اعمال قدرت و ریاست کنم، یا دروغ به دین ببندم برای این که ریاست خودم بماند مسلم است که این فرق می‌کند. در روایت دارد که بوی بد یک دروغ تا آسمان هفتم می‌رود همه جا را می‌گیرد اصلا سراسر زمین را می‌گیرد و همه از این دروغ متنفرند همه ضرر می‌بینند خوب آن جا معصیتش بیشتر است ولی اصل دروغ فی حد نفسه خودش حرام است و روایات راجع به آن آمده که بعضی از این روایات یا عمده اش را مرحوم کلینی در کافی در باب الکذب نقل کرده و روایاتش هم مورد قبول دیگران است. یکی از روایاتی که راجع به دروغ آمده، این روایت است که امام باقر(سلام الله علیه) می‌فرماید: «ان الله عز و جل جعل للشر اقفالاً و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب» ؛ امام باقر العلوم(سلام الله علیه) دریای علم اهل بیت می‌فرماید خداوند برای بدی‌ها قفل‌ها قرار داده، در هرحال شراب کلید آن قفل‌هاست و دروغ بدتر از آن است یعنی این دیگر کلید حسابی است، چون شراب خور هم می‌تواند شراب بخورد ولی با دروغ نگذارد شراب خوری اش معلوم بشود می‌گوید نه من شراب نخوردم، دروغ که استخوان ندارد در گلو گیر کند، این که می‌گوید شراب کلید آن قفل‌هاست یعنی آدم با شراب مرتکب بسیاری از معاصی می‌شود وقتی مست شد. ولی دروغ از آن بدتر است چون هرگونه معصیتی هر جنایتی، هر ظلمی هر ستمی آدم می‌تواند بکند و با دروغ آن را جبران کند و وای به حال آن جامعه‌ای که گرفتار دروغ شده باشد و گرفتار دروغ بشود و با دروغ بخواهد آن جامعه اداره بشود که آن جا دروغ گویان نه دنیا دارند و نه آخرت آن طفلک‌هایی هم که به آن دروغ‌ها اعتماد می‌کنند دنیایشان از بین رفته است چون خیال کرده این راست گفته است رویش برنامه ریزی می‌کند بعد معلوم می‌شود که نه، اصلا دروغ است. دروغ به خلاف طبیعت و سرشت انسان است.
در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صراحت و حقیقت جاری است. هر چند به حسب ظاهر در عالم هستی تضادها و تعارض‌هایی دیده می‌شود ولی دروغ و خیانت در طبیعت اصلا وجود ندارد. اصولا حقایق ناب را در طبیعت و هستی باید جستجو کرد و از زبان آفرینش باید شنید. مگر جز این است که تمام قوانین علمی و فلسفی برداشتی است نسبی از جهان هستی و قوانین حاکم بر آن و طالبان حقیقت همه و همه در اسرار هستی می‌اندیشند و از آن الهام می‌گیرند و جز با هستی و قوانین حاکم بر آن سروکاری ندارند؟
خلاصه کلام آن‌که بنای خلقت و طبیعت بر حقیقت و راستی استوار است، لکن این انسان ظالم و ستمکار است که حق را با باطل به هم آمیخته و آن را وارونه جلوه می‌دهد، زیرا باطل محض را نمی‌شود به مردم ارائه داد که طبع حقیقت جوی مردم خود به خود آن را دفع می‌کند.
خداوند سبحان چه با زبان تکوین و چه با زبان تشریع با صداقت و راستی با بندگانش سخن می‌گوید و می‌فرماید که صداقت برای شما بهتر است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱]. ۱۰۵ نحل.
[۲] . بحار الانوار، ج۶۹، ص ۲۶۳٫
[۳] .نهج البلاغه، خطبه ۸۴٫
[۴] . بحار الانوار، ج ۱۱۰، ص ۸۰٫٫
[۵] . بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۶۹ / ص۲۴۷٫
[۶] . بحار الانوار، ج۷۵، ص ۲۲۹٫
[۷] . مستدرک الوسائل، ج ۲/ ص۱۰۰ ؛ سفینه البحار، ج ۲ /ص۴۷۴ ؛ جامع السعادات، ج۲/ص

هیچ نظری موجود نیست: