جستجوی این وبلاگ

میرحسین موسوی/ مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

چکیده :ما امیدواریم که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود. ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به آدرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم...

کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با رونمایی وب سایت این کمپین آغاز به کار کرد.
به گزارش کلمه، در فراخوانی که به همین مناسبت از سوی این کمپین منتتشر شده، آمده است:«همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد.»
در همین فراخوان آمده است که « ما امیدواریم که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود. ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش یعنی موسوی و رهنورد نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به آدرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم انداخت.»
پایه گذاران این کمپین در گفت و گو با کلمه خبر داده اند که به زودی کمپینی نامه نویسی به مهدی و فاطمه کروبی نیز راه اندازی می شود.
متن کامل فراخوان کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به این شرح است :
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از رهبران جنبش اعتراضی سبز در ایران،اکنون بدون محاکمه و هیچ گونه حکم قضایی در زندان خانگی به سر می برند. کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد از همه کسانی که در ایران و جهان به نقض حقوق آنها و در بند کشیدن شان معترض اند درخواست می کند که برای این رهبران جنبش اعتراضی ایران نامه بنویسند.
ما امیدواریم که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود. ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش یعنی موسوی و رهنورد نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به ادرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم انداخت.
همین حالا قلم و کاغذ بردارید و برای رهبران جنبش اعتراضی خود نامه بنویسید، آن را در پاکت قرار دهید و روی آن آدرس خانه موسوی را بنویسید : خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد
ما با تعداد زیاد نامه هایمان که از هر گوشه به این آدرس ارسال خواهیم کرد،ادارات پست ایران را در قبضه پیام های آزادی خواهی مان در خواهیم آورد و پیام روشنی به حکومت خواهیم داد:رهبران ما را آزاد کنید.
شما می توانید از نامه های خود و مراحل پست آن فیلم و یا عکس تهیه کنید و به آدرس کمپین ارسال کنید.شما می توانید نسخه ای از نامه تان را نیز برای ما بفرستید.ما تا تعدادی از این نامه ها را انتخاب و در وب سایت این کمپین منتشر می کنیم.
ما تاکید می کنیم هدف اصلی از این کمپین به پرواز درآوردن نامه ها در فضای واقعی است و نه در فضای مجازی اما حتما تعدادی از این نامه ها را نیز در وب سایت کمپین منتشر خواهیم کرد.
ما به هم وطنان عزیز داخل کشور توصیه می کنیم جهت رعایت نکات ایمنی از درج آدرس صحیح پستی خود خودداری کنند
ما از همه ایرانیان و غیرایرانی ها ی آزادیخواه در سراسر جهان درخواست می کنیم که نامه های خود را علاوه بر آدرس منزل موسوی به آدرس سفارت خانه های ایران در کشور محل سکونت خود نیز ارسال کنند.
آدرس ایمیل : nemehnevisi@gmail.com
آدرس وب سایت :http://namehnevisi.info/
کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
*کلمه ضمن تبریک راه اندازی این کمپین، به نوبه خود تلاش می کند نامه های برگزیده به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را در این سایت نیز منتشر کند.

۱۳۹۰ فروردین ۲۹, دوشنبه

پیام جمعی از کارشناسان نهاد ریاست جمهوری به میرحسین: پیام صبر شما را دریافتیم

چکیده :جمعی از کارشناسان نهاد ریاست جمهوری در پیامی به مهندس میرحسین موسوی، درگذشت پدرش حاج میر اسماعیل موسوی را تسلیت گفتند و نوشتند: هر صبح و عصر که از سر کوچه بن بست اختر می گذریم، بر خود می بالیم که در پشت آن دیوار فولادی بلند مردی در بازداشت خانگی است که با صلابت خویش، اقتدار کاذب متکی به شکنجه گر و سلول انفرادی و قاضی ظلم زندانبانش را به سخره گرفته....

جمعی از کارشناسان نهاد ریاست جمهوری در پیامی به مهندس میرحسین موسوی، درگذشت پدرش حاج میر اسماعیل موسوی را تسلیت گفتند و “رحلت چشم انتظارانه و تدفین امنیتی” پیکر پدر بزرگوار میرحسین را که “روزگاری نه چندان دور پناه و سفره دار شخص اول این کشور بود”، فصل جدیدی از اسطوره مظلومیت شرقی و در عین حال از الطاف خفیه الهی دانستند که به مثابه حکمت بالغه ای، “وحشیگری عریان دستگاه عظمای ستم را در برابر چشمان حیرت زده مردم به نمایش عمومی” گذاشت.
به گزارش کلمه، کارشناسان نهاد ریاست جمهوری همچنین در پیام خود نوشته اند: هر صبح و عصر که از سر کوچه بن بست اختر می گذریم، بر خود می بالیم که در پشت آن دیوار فولادی بلند مردی در بازداشت خانگی است که با صلابت خویش، اقتدار کاذب متکی به شکنجه گر و سلول انفرادی و قاضی ظلم زندانبانش را به سخره گرفته.
متن کامل این پیام که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
جناب آقای مهندس میرحسین موسوی
درگذشت پدر بزرگوارتان حاج میراسماعیل موسوی که اسوه جوانمردی و فتوت بود را از صمیم قلب به شما و سایر بازماندگان داغدار تسلیت می گوییم و برای آن عزیز رفته آرامش ابدی آرزومندیم، زیرا اینک که از دیوار تن رسته و در آزادی روحانی پرگشوده، بی شک بر وضعیت پور دلبند خویش آگاه گشته است. کیست نداند رحلت چشم انتظارانه و تدفین امنیتی پیکر پدر بزرگوار شما که روزگاری نه چندان دور پناه و سفره دار شخص اول این کشور بود، فصل جدیدی از اسطوره مظلومیت شرقی است و طرفه تر اینکه دستگاه مستأجل ستم اجازه نداد تا به سهم ناچیز خود شریک غم شما و همه خانواده های شهدای سبز باشیم. ما تردید نداریم که این مظلومیت بزرگ از الطاف خفیه الهی و به مثابه حکمت بالغه ای بود تا وحشیگری عریان دستگاه عظمای ستم را در برابر چشمان حیرت زده مردم به نمایش عمومی بگذارد تا بدانند و مهمتر از آن ببینند در پشت نقاب دروغین دیانت این قوم مدعی ، ذره ای اخلاق و شرافت اسلامی و انسانی وجود ندارد.
همکار عزیز، جناب آقای موسوی
هر صبح و عصر که از سر کوچه بن بست اختر می گذریم، بر خود می بالیم که در پشت آن دیوار فولادی بلند مردی در بازداشت خانگی است که با صلابت خویش، اقتدار کاذب متکی به شکنجه گر و سلول انفرادی و قاضی ظلم زندانبانش را به سخره گرفته و افتخار می کنیم که روزگاری پا به پای زندانی بن بست اختر در تدارک جنگ و معیشت مردم می کوشیدیم و هر لحظه آرزوی روزهایی را داریم که همواره در ورودی کوچه بن بست اختر، به احترام متقابل همکارانت که به احترام شما می ایستادند، از خودرو پیاده می شدی و ما آنگاه از انرژی دستانت و نفوذ نگاهت در می یافتیم که میان صلابت و خضوع چه رابطه معنی داری برقرار است.
در پایان اعلام می داریم که پیام صبر شما را دریافتیم و استقامت را به آن افزودیم و با صبر و استقامت پای در راه سبز امید گذاشته ایم و در این راه پا به پای شما می مانیم.
جمعی از کارشناسان نهاد ریاست جمهوری

سید محمد خاتمی: حصرها برداشته و زندانیان آزاد شوند

چکیده :سید محمد خاتمی سپس با اشاره به اهمیت رأی مردم تأکید کرد: جمهوری اسلامی برآمده از اراده مردم و متکی به آنان است و از این رو انتخابات و رأی مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و انتخابات آزاد و فراگیر نشانه زندگی جامعه است. همانگونه که در جمهوری مسؤولیت شناسی و انتقاد پذیری حاکمان بسیار مهم است که اگر اینها نبود یا ضعیف بود جمهوریت و اسلامیت نظام و زندگی جامعه آسیب می...

سید محمد خاتمی با تاکید بر اینکه سال گذشته را در حالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از کسانی که در زندان اند و نسبت به بستگان آنان سخت گیریهایی بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیت ها نیز بر آنها افزوده شد گفت: وقتی جهاد اقتصادی مطرح می شود معنایش این است که وضعیت اقتصادی فعلی چندان مناسب نیست و نیاز به جهاد همه جانبه برای پیشرفت و بهبود دارد و الحق که با درآمدهای شگفت انگیز نفتی در سالهای گذشته و با داشتن سند چشم انداز که نقشه راه جامعه است می بایست شاهد جهش های عظیم در عرصه تولید، سرمایه گذاری، اشتغال، حضور در بازارهای جهانی و بالارفتن سطح زندگی و معیشت مردم بخصوص برای بخش های کم درآمد تر جامعه باشیم که متأسفانه نیستیم.
به گزارش وب سایت رسمی سید محمد خاتمی، وی در دیدار با جمعی از قرآن پژوهان استان یزد با اظهار نگرانی نسبت به وضعیت موجود کشور، پیرامون وقایع سال گذشته گفت « سال گذشته را در حالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از کسانی که در زندان اند و نسبت به بستگان آنان سخت گیریهایی بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیت ها نیز بر آنها افزوده شد.»
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها قرآن کریم را فراخواننده به زندگی حقیقی خواند و افزود:
یا أیها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم
خدا و پیامبر مردم را دعوت به زندگی می کنند و کسی که طعم زندگی را در این جهان نچشد از نعمتهای زندگی حقیقی در آن جهان نیز محروم خواهد بود. زندگی اختصاص به افراد ندارد و جوامع هم زندگی و مرگ دارند.
رئیس جمهوری سابق ایران انقلاب اسلامی را انقلاب احیاء خواند و گفت: انقلاب هنگامی رخ داد که فساد، وابستگی، فشار، استبداد و بیداد، زندگی را بر همه تنگ کرده بود. انقلاب آمد تا مردم را به زندگی برگرداند و زندگی مورد نظر عبارت بود از استقرار نظامی که از یک سو ارزشهای والای الهی بر آن حاکم باشد و از سوی دیگر مردم بر سرنوشت خود حاکم باشند. انقلاب، نفی استبداد و سرکوب و فراخواننده به رهایی از وابستگی بود و می خواست تا عامل حیات بخش عدالت را در همه جا و برای همه کس حاکم کند و به همین جهت جمهوری اسلامی را مطرح کرد و مردم هم به آن رأی دادند.
سید محمد خاتمی سپس با اشاره به اهمیت رأی مردم تأکید کرد: جمهوری اسلامی برآمده از اراده مردم و متکی به آنان است و از این رو انتخابات و رأی مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار است و انتخابات آزاد و فراگیر نشانه زندگی جامعه است. همانگونه که در جمهوری مسؤولیت شناسی و انتقاد پذیری حاکمان بسیار مهم است که اگر اینها نبود یا ضعیف بود جمهوریت و اسلامیت نظام و زندگی جامعه آسیب می بیند.
رئیس جمهوری سابق ایران با توجه به پیش رو بودن انتخابات اظهار امیدواری کرد شاهد انتخاباتی سالم و آزاد و پرشور باشیم، بخصوص در مورد مجلس که در نظام مردم سالار جایگاه والایی دارد. مجلسی مورد نیاز است که همه سلیقه ها و گرایش های ملت را نمایندگی کند و با اتکاء به مردم، چه در قانونگذاری و چه در نظارت بر همه امور و پاسخگو کردن مسؤولان شجاعانه و مدبرانه عمل کند.
سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: وقتی جهاد اقتصادی مطرح می شود معنایش این است که وضعیت اقتصادی فعلی چندان مناسب نیست و نیاز به جهاد همه جانبه برای پیشرفت و بهبود دارد و الحق که با درآمدهای شگفت انگیز نفتی در سالهای گذشته و با داشتن سند چشم انداز که نقشه راه جامعه است می بایست شاهد جهش های عظیم در عرصه تولید، سرمایه گذاری، اشتغال، حضور در بازارهای جهانی و بالارفتن سطح زندگی و معیشت مردم بخصوص برای بخش های کم درآمد تر جامعه باشیم که متأسفانه نیستیم.
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها جهاد اقتصادی را مستلزم دستیابی به سیاست های عالمانه و کارشناسانه و مردم مدارانه و اعمال آنها دانست و افزود: جهاد اقتصادی، در جامعه با نشاط و امیدوار میسر است و یکی از شرایط آن حضور همه نیروها و بخش ها و بخصوص سرمایه های کاردان انسانی جامعه در صحنه است. و برای این کار لازم است که فضای سیاسی جامعه باز و امن باشد. وقتی فضا امنیتی باشد و با بدبینی به همه کس و همه چیز نگاه شود و برخوردهای ناورا صورت گیرد نشاط نخواهد بود. و مخصوصاً در سال انتخابات اگر مصلحت کشور و نظام را می خواهیم نیازمند فضای با نشاط سیاسی هستیم.
رئیس جمهوری سابق ایران با ابراز تأسف از وقایع سال گذشته تأکید کرد: در سالی که گذشت انتظار فراهم آمدن چنین فضایی را داشتیم تا پس از قریب دو سال تنش و وضع فوق العاده، بهار را با امید و دلگرمی و نزدیک تر شدن دلها به یکدیگر و رفع عواملی که باعث نارضایتی است آغاز کنیم و بارها نیز از سوی خیرخواهان که در دل بستگی آنان به نظام و انقلاب و کشور تردیدی نیست در این باب تذکر داده شده، ولی متأسفانه در حالی به سال جدید وارد شدیم که نشانی از رفتن به سوی این فضا ندیدیم بلکه سخت گیری ها و برخوردهای خشن بیشتر شد.
سید محمد خاتمی سپس با اشاره به انتقاد رهبری در روزهای پایانی سال گذشته از برخوردهای بداخلاقانه و خلاف شرع و قانون و بهتان و ناسزاگویی و اقدامهای ناپسند جریانهای افراطی و اشاراتی و هشدارهایی که پیشتر هم درباره تهمت زنی های رایج داده بودند این نکته را مطرح کرد که: نمی دانم لزوم برخورد با چنین رفتارها و اعمالی عطف به ماسبق هم می شود؟ و بدترین بداخلاقی ها و تهمت زنی ها و فحاشی ها و کوبیدن های یک طرفه در بسیاری از رسانه ها و منابر و تریبونها و محافل نیز مورد بررسی و برخورد قرار خواهد گرفت؟
به هر حال سال گذشته را در حالی پشت سر گذاشتیم که نه تنها زندانیان آزاد نشدند، بلکه کسانی که آزاد بودند نیز فراخوانده یا دستگیر شدند و نسبت به بسیاری از کسانی که در زندان اند و نسبت به بستگان آنان سخت گیریهایی بیشتر به عمل آمد و حصرها و محدودیت ها نیز بر آنها افزوده شد.
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها خطاب به دست اندرکاران عرصه سیاست گفت: در سالی که بیش از همیشه نیاز به نشاط و حضور ملت داریم باز هم پیشنهاد ما این است که حصرها برداشته شود و زندانیان آزاد شوند، فضای سیاسی و رسانه ای جامعه طبق موازین و قانون باز شود، حضور و فعالیت احزاب و تشکل ها ممکن و امن گردد و به سوی انتخابات آزاد و سالم حرکت کنیم و انتخابات مطلوب گرچه ناشناخته نیست ولی اجمالاً در صورتی خواهد بود که حذف های ناروا نباشد و همه بتوانند با امنیت در معرض انتخاب کردن و انتخاب شدن قرار گیرند. البته در این باب باز هم نیاز به بحث بیشتر داریم.
رئیس جمهوری سابق ایران بخش پایانی سخنان خود را به تحولات منطقه اختصاص داده و افزود: در این باب نیز کم و بیش بحث شده است و ان شاء الله در آینده هم سخن گفته خواهد شد. به هر حال این موج مبارک برای مردم منطقه گرچه هزینه فراوان داشته و دارد، ولی به نظر می رسد که افق بسیار روشن و امیدوار کننده است و نشانه های تحول بنیادی در ذهن و زندگی مردم آشکار شده است و این نکته را ناگفته نگذارم که متأسفانه برخوردهای دوگانه سیاستها و جوامع بین المللی در مورد حرکت های منطقه باعث تأسف است. از جمله شاید مظلوم ترین ملت در این میانه ملت شریف بحرین باشد که امیدوارم شاهد پیروزی همه ملت ها باشیم.
در ابتدای این دیدار حاضرین توضیحاتی درباره فعالیت قرآنی جمعیت، شناخت قرآن و اهداف عالیه آن و اهتمام به عقل در فهم و تفسیر قرآن کریم و تلاش برای رسیدن به حقایق قرآنی و چاره جویی از آن در حل مشکلات فردی و اجتماعی داده و یکی از آفاتی که از دیرباز تاکنون در جامعه اسلامی و جوامع دینی وجود داشته است را ظاهرگرایی و اخباری گری و خرافه زدگی و غفلت از حقیقت دین بوده است و افراطی گری و رادیکالیسم نیز ناشی از این آفت و بینش و منش خود حق پنداری ظاهرپرستان بوده است.
اهمیت انقلاب اسلامی و نقش آن در زنده کردن پیام قرآن و دعوت مردم به خردگرایی و عدالت گستری و آزادگی از دیگر مباحث حاضرین در این نشست بود.
همچنین سؤالاتی در درباب اصلاحات و آینده اصلاح طلبی و جریانهایی که با تمامیت خواهی درصدد حذف و طرد هرگونه اندیشه و عمل وفادار به انقلاب و یک دست کردن جامعه و جلوگیری از حضور و فعالیت هر آنچه نمی پسندند هستند مطرح شد و از محدودیت ها و تنگناهای موجود در عرصه های مختلف و از اینکه تحت عناوین مقدس خدای ناخواسته جمهوریت نظام اسلامی به خطر بیفتد اظهار نگرانی شد.

هاشمی رفسنجانی: مضامین نامه ۸۸ روشن شده است

چکیده :هدف اصلی من بودم و فضای مناظره به گونه‌ای بود که جامعه همین را فهمیدند و «عکس‌العمل‌ها که از پیش سازمان‌دهی شده بود، لحظاتی بعد از مناظره شروع به اجرا شد و هنوز هم ادامه دارد که این دلیل روشنی است....

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به سوالاتی پیرامون نامه‌های سرگشاده خود در سال‌های ۵۹ و ۸۸ پاسخ گفت. آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی با اشاره به اینکه نامه سال ۵۹ هم مورد رضایت بنیانگذار انقلاب قرار گرفت و هم بعدها با روشن شدن مضامین آن مورد تحسین دوستان انقلاب؛ در مورد نامه سال ۸۸ به  رهبری تاکید کرد: مضامین نامه ۸۸ روشن است و نکته بسیار مهم این بود رهبری بعد از خواندن نامه و پس از انتشار به خود من فرمودند “درباره مطالب نامه ملاحظه‌ای ندارند”.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ در بخشی از پاسخ‌های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آمده است: یکی از علل تصمیم‌گیری در مورد نوشتن نامه سال ۵۹ به محضر امام(ره) توسط من ارتباط بیشتر من با امام و شناختی بود که امام از من داشتند ضمن اینکه اقدامات بعدی امام نشان از رضایت ایشان نسبت به محتوای نامه داشت و با روشن شدن مضامین آن مورد تحسین دوستان انقلاب هم قرار گرفت. آیت‌الله هاشمی در بخش دیگر این مصاحبه ضمن اشاره به دلایل نگارش نامه ۸۸ به رهبری بر روشن شدن مضامین آن تاکید کرد: نکته مهم این است که خود رهبری بعد از خواندن نامه و پس از انتشار به خود من فرمودند: درباره مطالب نامه ملاحظه‌ای ندارند و بنظرم دیگر اظهارنظرها باندی و سیاسی است.
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
چرا نامه سال ۵۹ به قلم و امضای آقای هاشمی نوشته شد؟
این تصمیم امضاء‌کنندگان بود. به من مأموریت دادند. نوشتم و آقایان هم تأیید کردند. یکی از علل این تصمیم «ارتباط بیشتر من با امام بود» که می‌دانستند. با «شناختی که امام از من داشتند» و با نیازی که به پیگیری بود، می‌دانستند از طریق من کار روان‌تر و آسان‌تر می‌شود.البته امضا منحصر به من نبود. امضای آن چهار بزرگوار قبل از امضای من است. نامه دوم فقط امضای مرا دارد.
چه کسانی و چگونه به مخالفت با آن پرداختند؟
در آن مقطع نامه‌ها منتشر نشد و کسی هم مخالفتی نداشت. آنها که مطلع بودند، همه موافق بودند. بعد از انتشار هم کسی اعتراضی نکرد. بلکه تحسین کردند. چون از نتایج آن خشنود بودند. البته طبعاً ضدانقلاب و طرفداران آقای بنی‌صدر و لیبرال‌ها مخالف بودند و بعدها مطالبی نوشتند.
نظر امام نسبت به نامه چه بود؟ آیا خاطره‌ای از برخورد امام در مورد نامه به یاد دارید؟
هر دو نامه بعد از گذشت حدود یکسال از تاریخ نوشتن نامه اول به امام تقدیم شد و در آن زمان بسیاری از پیش‌‌بینی‌ها و نکات نامه روشن شده بود. من شخصاً مطلبی و اظهار‌نظری از امام‌(ره) به یاد ندارم، ولی « اقدامات بعدی امام نشان از رضایت امام داشت».
دوستان مخالف بعد از اثبات عینی نامه اشتباه خود را چگونه جبران کردند؟ در صورت امکان با ذکر مصادیق.
مخالفتی نبود که نیاز به جبران باشد. «آنها هم که بعد از انتشار و اطلاع مخالفت داشتند، شاید بر مخالفت‌شان باقی ماندند».
توصیه شما به دوستانی که هنوز پیام اصلی نامه ۸۸ را با عینیت یافتن بخش عمده مفاد آن در نیافته‌اند، چیست؟
فکر می‌کنم «مضامین نامه ۸۸ روشن است». بنظر اینجانب اظهارنظرها باندی و سیاسی است و تا شرایط همین است، اعتراف نخواهند کرد. ولی نکته مهم این است که خود رهبری بعد از خواندن نامه و پس از انتشار به خود من فرمودند: «درباره مطالب نامه ملاحظه‌ای ندارند» و فقط دو نکته وجود دارد. اول اینکه اگر با من مشورت می‌کردید، می‌گفتم باید بعد از انتخابات منتشر شود که من جواب دادم چند ساعت قبل نامه را خدمت شما فرستادم برای مشورت که جوابی نرسید. فرمودند آقای حجازی نامه شما را موقعی به من داد که مشغول خواندن متن آن در کامپیوتر بودم. نکته دوم اینکه آقای احمدی‌نژاد در آن مناظره شخص شما را متهم نکرده است که جواب دادم هدف اصلی من بودم و فضای مناظره به گونه‌ای بود که جامعه همین را فهمیدند و «عکس‌العمل‌ها که از پیش سازمان‌دهی شده بود، لحظاتی بعد از مناظره شروع به اجرا شد و هنوز هم ادامه دارد که این دلیل روشنی است.» به علاوه در مراسم مرقد به ایشان گفتم اگر خودتان جبران کنید، من اعتراض نمی‌کنم که نکردند.

۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

برگرفته از تفنگت را زمين بگذار

چند وقت پیش وبلاگهای دوستان ولایی این کاریکاتور رو پخش کرده بودند!؟!!

که ما هم در جوابش کاریکاتور نه! دوتا سه تا عکس واقعی پخش کردیم.
حالا برداشت آزاده دیگه.


؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

رسوایی نمایش دروغین صداوسیما در بین شهروندان پاوه

چکیده :دو ماه از شهادت صانع ژاله می‌گذرد، اما هنوز قاتل یا قاتلان او شناسایی و معرفی نشده‌اند. ماجرای رسوایی صداوسیما در معرفی پسرخاله سپاهی صانع ژاله به جای پدرش و مصاحبه با او، هنوز هم موضوع صحبت مردم پاوه است. آنها او را خائن و متهم اصلی پروژه «شهید دزدی» می‌دانند و با او قطع رابطه کرده‌اند....

نزدیک به دو ماه از شهادت صانع ژاله می‌گذرد، اما هنوز قاتل یا قاتلان او شناسایی و معرفی نشده‌اند. در این حال، بستگان این شهید و دیگر ساکنان شهر پاوه، به طرد و قطع رابطه با پسرخاله صانع ژاله پرداخته‌اند که در پروژه شهید دزدی، نقش مؤثری داشت. جوانان این شهر هم نسبت به تبلیغات حکومتی مبنی بر بسیجی بودن صانع ژاله، واکنش نشان می‌دهند؛ که بارها به دستگیر شدن آنها منجر شده است.
خبرنگار کلمه از پاوه گزارش می‌دهد که ماجرای رسوایی صداوسیما در معرفی پسرخاله سپاهی صانع ژاله به جای پدرش و مصاحبه با او، هنوز هم موضوع صحبت مردم پاوه است. آنها او را خائن و متهم اصلی پروژه «شهید دزدی» می‌دانند و معتقدند صداوسیما و نیروهای امنیتی دولت کودتا، با همکاری این فرد توانستند نمایش دروغینی را به اجرا بگذارند که علت حضور صانع ژاله در خیابان در روز ۲۵ بهمن و عامل کشته شدن او را وارونه جلوه می‌دهد.
صانع ژاله، دانشجوی دانشگاه هنر تهران بود که در راهپیمایی روز ۲۵ بهمن به ضرب گلوله به شهادت رسید. حاکمیت بلافاصله پس از شهادت او، در اقدامی غیرمنتظره و سخیف، ادعا کرد که صانع ژاله بسیجی بوده و منافقان او را کشته‌اند. پس از آن هم تبلیغات گسترده رسانه‌های و تشییع جنازه سازماندهی‌شده به کار گرفته شد تا پروژه‌ای که از سوی رسانه‌های مستقل، «شهید دزدی» نام گرفت، برای افکار عمومی توجیه شود. هرچند با مصاحبه برادر این شهید و اعلام اینکه او بسیجی نبوده، و نیز انتشار عکسهای دیدار او با مرحوم آیت‌الله منتظری و گزارش‌های فعالیتش در انتخابات به نفع مهندس موسوی، این تبلیغات نیز به ثمر نرسید.
اکنون پروژه شهید‌دزدی در پاوه، شهر محل سکونت خانواده‌ی این شهید، نیز با واکنش مردم مواجه شده و فردی که به دروغ به عنوان پدر صانع ژاله در تلویزیون معرفی شده و در جعل کارت بسیج برای صانع ژاله نیز با ماموران امنیتی همکاری کرده بود، با طرد و قطع رابطه از سوی شهروندان پاوه روبه‌رو شده است.
نام این فرد، زین‌الدین انصاری است. او پسرخاله شهید صانع ژاله است، اما خبرگزاری فارس و بخش خبری بیست و سی صداوسیما، به دروغ او را پدر صانع معرفی کردند. زین‌الدین انصاری که در بخش حراست قرارگاه خاتم‌الانبیای سپاه پاسداران مشغول به کار است، از عوامل جعل کارت بسیج برای صانع ژاله است و برادر این شهید، در مصاحبه‌ای فاش کرده بود که صبح روز ۲۶ بهمن، پیش از آنکه خانواده از شهادت صانع مطلع شوند، او به در خانه آمده و قطعه عکسی از این شهید را درخواست کرده است که بعدا برای جعل کارت بسیج او استفاده شده است.
گزارش خبرنگار کلمه حاکی است که با توجه بافت سنتی شهرستان پاوه، که شبکه‌های فامیلی در آن گسترده‌اند و اکثر مردم بومی شهر همدیگر را می‌شناسند و و نام و نسب یکدیگر را می‌دانند، مردم پاوه پسرخاله شهید را خائن به خون او می‌دانند و از این رو نه تنها بستگان و آشنایان ارتباطشان را با او قطع کرده‌اند، بلکه مردم نیز به شکل‌های مختلف از او ابراز انزجار می‌کنند، تا جایی که بسیاری از مردم وقتی او را در حیابان می‌بینند، به سمت دیگر خیابان می‌روند تا با او چهره به چهره و هم‌کلام نشوند.
همچنین از پاوه گزارش می‌رسد که در ادامه پروژه شهید دزدی، به غیر از ادارات دولتی و امکان رسمی، اصناف پاوه هم مجبور شده‌اند تا پلاکاردها و بنرهایی را مبنی بر بسیجی بودن شهید صانع ژاله بر سردر مغازه‌ها و فروشگاهها نصب کنند. اما این پلاکاردها و بنرها، به کرات توسط جوانان پاوه به پایین کشیده شده است.
این گزارش همچنین حاکی است که تاکنون دهها نفر به بهانه پاره کردن یا پایین کشیدن این‌گونه تبلیغات دروغین، دستگیر شده و ساعت‌ها و گاهی چند روز را در بازداشت به سر برده‌اند.
در همین حال گزارش‌های رسیده از پاوه، حاکی از ادامه فشارهای امنیتی بر خانواده این شهید است؛ به طوری که خانواده داغدار صانع ژاله، حتی برای یک ساعت از حضور آشکار و پنهان ماموران امنیتی و اطلاعاتی در امان نیستند و آرامش ندارند.
این گزارش می‌افزاید: بزرگترین برادر صانع که ماجرای جعل کارت بسیج را در گفت‌وگو با رسانه‌ها افشا کرد، آزاد شده است، اما به طور دائم تحت نظر قرار دارد و حتی در آرایشگاه محل کار خود نیز آسایش ندارد.
پیش از این هم گزارش شده بود که دو مسئول بسیج غرب کشور، به پدر شهید صانع ژاله، پیشنهاد رشوه ۷۵ میلیون تومانی تحت عنوان خون‌بها را داده‌اند، آن هم در حالی که قاتل شهید هنوز معرفی نشده؛ اما پدر شهید این حق‌السکوت را نپذیرفته و در مقابل تهدید آنها به بازداشت برادر دیگر این شهید، گفته است: «یک پسرم در راهی که فکر می‌کرد درست است کشته شد و پسر دیگرم هم کاری را کرده که اعتقاد دارد درست است و هر هزینه‌ای را هم می‌پردازد.»
پدر این شهید همچنین به گواهی مردم پاوه، راضی به شرکت در مراسم ختم فرمایشی پسر خود نشده و ساعت‌ها بابت عدم حضور در آن مقاومت کرده است. گزارش‌ها همچینن حاکی است که تقریبا هیچ‌کس از مردم عادی هم در این مراسم فرمایشی شرکت نکرده، اما آنها به چشم خود دیده‌اند که بیش از ۲۰ دستگاه اتوبوس و دهها ماشین اداری و نظامی در روز تشییع جنازه، نظامیانی را از کرمانشاه به پاوه آورده‌اند تا به جای مردم پاوه، محوطه جلوی دوربین‌های صدا و سیما را پر کنند.

۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

جمعی از وبلاگ نویسان سبز در پیامی کوتاه درگذشت پدر مهندس میرحسین موسوی را به ایشان تسلیت گفتند

انا لله و انا الیه راجعون

انا لله و انا الیه راجعون


ارتحال ابوي معظم جناب مهندس مير حسين موسوي رييس جمهور ملت در بند ايران جاويد

را به محضر ايشان و تمام سبز انديشان تسليت  عرض مي نماييم
گروه خبري :جرس نيوز
 
 
به نام خدا
انا لله و انا الیه راجعون
ما همه از خداییم و به او باز میگردیم
با سلام خدمت سید عزیز مهندس میرحسین موسوی رییس جمهور منتخب ملت ایران که اینک در بند استبداد و دژخیمان ایران و ایرانی به سر میبرند درگذشت پدر گرامیتان مرحوم سید میراسماعیل موسوی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم. و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما سید بزرگوار طول عمر با عزت را طلب میکنیم.
گروه حامیان سبز شما(وبلاگ نویسان سبز)
وبلاگ های:
جرس نیوز
تفنگت را زمین بگذار
ما بیدار و برداریم
شمارش معکوس
قلم سبز
طلوع سبز 88
رهایی
درفش کاویانی
خوشه چین
جوانه سبز
زیره سبز
سبزینگ
سایتک
ندای آزادی ایران
میبد سبز
مینویسند که بگویند هستیم
تحریریه خاموش
اعلامیه
آدنرمال
پل سبز چوبی
سبزین تن

و بسیاری از دوستان سبز دیگر که به دلایلی مجبور به حذف وبلاگ و یا مسدود شدن وبلاگهایشان نتوانسته ایم در این لیست نامی از آنها ببریم.
 
 
 
 
جمعی از وبلاگ نویسان سبز در پیامی کوتاه درگذشت پدر مهندس میرحسین موسوی را به ایشان تسلیت گفتند و از دیگر وبلاگ نویسان هم تقاضای مشارکت در انتشار این متن و همکاری در این کار را کردند. متن کامل این پیام تسلیت به شرح زیر میباشد.

به نام خدا
انا لله و انا الیه راجعون
ما همه از خداییم و به او باز میگردیم، با درود بر مهندس میرحسین موسوی رییس جمهور منتخب ملت ایران در انتخابات سال 1388 که برای احقاق حقوق مردم تسلیم مستبدین نشد و به زیر پرچم خود فروختگان نرفت و اکنون در بند استبداد و دژخیمان به ظاهر ایرانیانی به سر میبرد که هیچگونه ارزشی برای ایرانیان قایل نیستند و همچنین با درود فراوان به خانواده ی موسوی که در راه مبارزه برای آزادی مردم ایران از گزندهای گوناگون بی نسیب نمانده اند. ما وبلاگ نویسان سبز که با امکانات حداقلی خودمان و به درجات گوناگون در پی بیانیه ی شما مبنی بر گسترش آگاهی شروع به فعالیت و خبر رسانی و گهگاهی تحلیل و رایزنی در مورد مسایل خبری پرداخته ایم و همچنین در این راه برخی از ما از گزند نیروهای خود فروخته ی حکومتی هم بی نسیب نبوده ایم، درگذشت پدر گرامیتان مرحوم سید میراسماعیل موسوی را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض مینماییم و از خداوند منان برای آن مرحوم طلب آمرزش و برای شما طول عمر با عزت روز افزون را طلب میکنیم.

میرحسین عزیز همه می دانیم که استبداد پایدار نخواهد بود و ما همگی تا روزی که ایران و ایرانی طعم آزادی را بچشد و خود را از بند خود فروختگان و دورویان رها ببیند پشتیبان شما هستیم و بدانید که رسالت ما هیچ چیزی بجز رسیدن به نقطه ی سرافرازی ایران و ایرانی نیست و همینجا اعلام می کنیم که با تمام وجود به کار خود ادامه خواهیم داد و همچنین صمیمانه صبر و استقامت شما را در مقابل سختی های موجود می ستاییم و بر خود می بالیم که در انتخاب خود اشتباه نکرده ایم.

جمعی از وبلاگنویسان سبز


همچنین به یاد داشته باشید منتشر کنندگان این متن شاید به لحاظ سطح تفکر بسیار با هم متفاوت باشند و این تفاوت در متن وبلاگهایشان به صورت آشکار دیده شود اما این نشاندهنده ی تکثر موجود در جنبش سبز است. همچنین یادآور می شویم که جنبش سبز علیرغم اینکه شامل طیف گسترده ای از مردم ایران با تفکرات سیاسی گوناگون می شود اما برخلاف تبلیغات رسانه های حکومتی همگی در یک هدف متحد هستند و آن هم برچیدن دیکتاتوری از داخل مرزهای ایران میباشد.

درضمن این متن تنها مختص به وبلاگ ما و دیگر وبلاگ هایی که به طور همزمان این متن را منتشر ساخته اند نمی باشد و هروبلاگنویس عزیزی که تمایل دارد تا خود را در انتشار این متن تسلیت سهیم دارد می تواند این متن را بر روی خروجی وبلاگ خود قرار دهد. ما وبلاگنویسان امکانات چندانی نداشته و نیازمند یاری یکدیگریم.

باسپاس فراوان
 
 
 
 

فخرالسادات محتشمی‌پور: به هرچه حصر و زندان است، می‌خندیم

چکیده :خانم محتشمی پور از نظر روحی خوشبختانه مثل همیشه استوار و محکم است و به دخترش هم تاکید کرده که با صبر و استقامت این روزها را سر خواهد کرد. در این وضعیت و در انفرادی و تحت بازجویی کماکان بر پیگیری خواسته های خود مصر است و حتی بر برگه بازجویی هم عریضه نوشتن خود را ادامه می دهند .در شعری هم که برای فاطمه دخترشان نوشته از او خواسته که مثل خودش به هرچه حصر و زندان است...

کلمه :یک و ماه و نیم از بازداشت فخر السادات محتشمی پور، فعال حوزه زنان و همسر مصطفی تاجزاده زندانی سیاسی اصلاح طلب می گذرد و این در حالی است که خبر اعتصاب غذای دوم وی در زندان اوین نیز توسط خانواده اش تایید می شود . محتشمی پور در اعتراض به شرایط نامناسب نگهداری همسرش در قرنطینه زندان اوین که شرایطی کاملا غیر انسانی دارد به این اعتصاب غذاها دست زده و خواستار آن است که همسرش مانند دیگر زندانیان سیاسی به بند عمومی منتقل شود و شرایط یک زندانی معمولی برایش اجرا شود . محتشمی پور همچنین به خانواده اش گفته است که بیشتر بازجویی ها از وی ذرباره همسرش بوده تا فشارهای بیشتری یه او وارد کنند .
خبرنگار کلمه در گفتگو با علی طباطبایی، داماد خانم محتشمی پور درباره آخرین وضعیت این زوج زندانی و همچنین حال و هوای دو دختر آنها که نوروز امسال را به دور از پدر و مادرشان گذراندند پرسیده است.
بی یک ماه و نیم از بازداشت خانم محتشمی پور می گذرد آیا در این مدت خانواده ایشان موفق به دیدار با وی شده اند ؟
بله، خوشبختانه با پیگیری های زیادی که انجام شد تا به حال به ایشان اجازه دو ملاقات با خانواده داده شده است. یکی قبل از سال نو و دیگری هفته گذشته و پس از اینکه به علت اعتصاب غذای اول دچار مشکل شده بودند.

خانم محتشمی پور همچنان در بند ۲ الف سپاه و در سلول انفرادی نگهداری می شود یا از این بند به بند دیگری منتقل شده است ؟

ایشان کماکان در بند دو الف سپاه و در انفرادی نگهداری می شوند.
خبر دوبار اعتصاب غذای خانم محتشمی پور در سایتهای خبری منتشر شده است این خبر ها تا چه حد درست است و اکنون ایشان چه شرایطی دارند ؟
بله، خبرها توسط خانواده ایشان منتشر شده و درست است. خانم محتشمی پوراز روز دوشنبه اول فروردین اعتصاب غذای خود را شروع کردند که متاسفانه پس از چند روز دچار ناراحتی شده و مجبور شده بودند به ایشان سرم وصل کنند و حتی برای اینکه به شکسستن اعتصاب غذا وادارشان کنند به دروغ گفته بودند که ترتیب ملاقات با آقای تاجزاده را داده ایم .ولی طبق معمول خبری از ملاقات با آقای تاجزاده نبوده و تنها پدرشان را آورده بودند که خانم محتشمی هم به احترام پدر اعتصاب خود را شکسته بودند. ایشان از روز دوشنبه ۱۵ فروردین ماه هم اعتصاب غذای دوم خود را شروع کرده اند.
آقای طباطبایی ! از آخرین وضعیت روحی و جسمی ایشان برایمان بگویید ؟
متاسفانه وضعیت جسمی ایشان مخصوصا پس از اعتصاب غذا اصلا مساعد نیست و مدتی هم تحت مداوا بوده اند. خانم محتشمی پور هم مثل آقای تاج زاده معمولا خیلی راجع به مشکلات جسمی خود صحبت نمی کنند ولی این بار علاوه بر ضعف عمومی درد معده هم داشته اند. حالا هم که دوباره اعتصاب غذای خود را از سر گرفته اند شدیدا نگران وضعیت جسمی شان هستیم.
ولی از نظر روحی خوشبختانه مثل همیشه استوار و محکم هستند و در هر دو دیدار از روحیه بسیار عالی برخوردار بوده اند و به دخترشان هم تاکید داشته اند با صبر و استقامت این روزها را سر خواهد کرد. اینکه در این وضعیت و در انفرادی و تحت بازجویی کماکان بر پیگیری خواسته های خود مصر هستند و حتی بر برگه بازجویی هم عریضه نوشتن خود را ادامه می دهند نشان می دهد که از چه روحیه خوبی برخوردار هستند. در شعری هم که برای فاطمه دخترشان نوشته بودند از او خواسته بودند که مثل خودش به هرچه حصر و زندان است بخندد.

آیا اطلاع دارید که خانم محتشمی پور چه خواسته ای را از اعتصاب غذایش دنبال می کند ؟یعنی می خواهم بدانم با این اعتصاب به دنبال تحقق چه خواسته یا خواسته هایی است ؟

خانم محتشمی پور خارج زندان هم که بودند با نوشتن عریضه ها و نامه های سرگشاده خود نسبت به وضعیت غیرقانونی نگهداری آقای تاجزاده اعتراض می کردند .آقای تاج زاده در اقدامی خلاف قانون پس از بازگشت به زندان به جای اینکه به بند عمومی منتقل شود و مانند دیگر عزیزان مدت محکومیت خود را در آنجا سپری کند به محلی که آن را قرنطینه می نامند منتقل شد، در آنجا ایشان از کمترین حقوق یک زندانی هم بی بهره است و هیچ تماسی با دیگر زندانیان ندارند .کسی هم خبری از وضعیت ایشان پیدا نمی کند که با توجه به وضعیت نامناسب جسمی که دارند، این شرایط شدیدا نگران کننده است.
مورد دیگر مساله مربوط به درمان پزشکی ایشان هست که خانم محتشمی پیگیر آن بودند، آقای تاج زاده به گفته پزشکان خود زندان حتما باید “ام آر آی” گردن انجام دهند تا در صورت لزوم هر چه سریعتر عمل جراحی گردنشان انجام شود. ایشان در وضعیتی به زندان بازگردانده شدند که دوران نقاهت عمل کمرشان را می گذراندند و قطعا نیاز به مراقبتهای پزشکی دارند. خانم محتشمی پور کلا درخواست شان این بوده که ایشان به عنوان یک زندانی باید از حقوق اولیه خود برخوردار شود. باید حق ملاقات هفتگی و تماس تلفنی داشته باشند و طبق توصیه پزشکان از ایشان “ام آر آی” صورت بگیرد.
آیا به این درخواستها تاکنون رسیدگی شده است و خانم محتشمی پور و آقای تاجزاده در زندان ملاقاتی با یکدیگر داشته اند ؟
خیر . متاسفانه اجازه هیچ ملاقاتی داده نشده است. آقای تاجزاده هم همانطور که اشاره کردم اصلا وضعیت جسمی مناسبی ندارند. درد گردن، عمل کمر و بیماری نقرس آن هم در شرایط نا مساعد زندان و عدم دسترسی به امکانات پزشکی خیلی نگران کننده است. علاوه بر اینها شما در نظر بگیرید که آقای تاج زاده به دخترشان اعلام کرده بودند که در تمام این مدت در اعتراض به برخوردهای غیر قانونی روزه گرفته و بنا دارند تا به این روزه های اعتراضی خود تا پایان این وضعیت ادامه دهند.اینها همه خیلی نگران کننده است .

آقای تاجزاده و خانم محتشمی پور هر دو عید نوروز را در زندان و به دور از دختران شان سپری کردند حتما این شرایط برای دختران آنها بسیار دشوار بوده است؟ کمی از حال و هوای این خانواده برای مان بگویید؟

نوروز بسیار سختی بود. خصوصا برای فاطمه دختر کوچکشان که با پدر و مادر زندگی می کند و با دستگیری مادرش کاملا تنها شده است، البته دوستان خیلی لطف می کنند و همیشه در کنار خانواده هستند ولی نبود همزمان پدر و مادر و بی خبری از وضعیتشان به شدت آزار دهنده است. عارفه( دختر بزرگتر ) هم که کلی برنامه ریزی کرده بود و حتی سوغاتی خریده بود که مانند عید سال گذشته تعطیلات نوروز را ایران و کنار خانواده باشد و مطمئن بود که مثل سال گذشته به آقای تاج زاده مرخصی می دهند که نه تنها این چنین نشد که مادرش هم بازداشت شد. همسرم از اول سال تلفن را از خود دور نمی کند و هر روز منتظر تماس تلفنی پدرو مادرش است .اما متاسفانه این وضعیت فقط مختص خانواده آقای تاج زاده نیست، نوروز امسال برای خیلی از خانواده ها نوروز سختی بود. به قول همسرم تنها فایده ای که نوروز امسال داشت این بود که کمتر از دیگر خانواده ها خصوصا آنها که عزیزانشان را از دست داده اند خجالت می کشیدیم .

در این شرایط آیا آنها توانستند دیدار نوروزی با پدر و مادرشان داشته باشند ؟

فاطمه یکبار ملاقات داشته و مادرش یک تسبیح که با پوست پرتقال و نخ فرش درست کرده بوده به عنوان عیدی به او داده است ولی عارفه هنوز در حسرت یک تماس برای تبریک سال نو است.

آقای طباطبایی !وکلای پرونده دلیل بازداشت خانم محتشمی و تداوم آن را چه می دانند؟ یعنی چه اتهامی تاکنون به ایشان تفهمیم شده است ؟ ایا در این باره اطلاعی دارید ؟

هنوز هیچ اتهام رسمی اعلام نشده است. ابتدا گفته شد که ایشان باید پاسخگوی نوشته هایش باشد، یک تعداد اتهام مضحک هم از سوی رسانه های کودتا که معمولا مسئولیت تهیه کیفرخواست ها را بر عهده دارند منتشر و اعلام شد. طبق معمول مواردی از لابلای نوشته های ایشان بیرون کشیده شده بود و به عنوان توهین و هتاکی علیه نظام مطرح شده بود. عباراتی مثل :” همسرم از فردای کودتای انتخاباتی!!! دستگیر شد”، “رژیم ستمشاهی! شرایط بهتری برای زندانیان سیاسی داشت”، “جرم خانواده تاج‌زاده فریاد زدن بر سر ظالم است” و یا ” دانشجویان را فله‌ای می‌گیرند و می‌بندند” را به عنوان اتهام ایشان مطرح کرده بودند.
اما در آخرین ملاقات خانم محتشمی پور گفته بودند که بازجویی هایشان بیشتر در خصوص آقای تاج زاده و فعالیتهای ایشان بوده و اعتراض داشته اند که بازجوها بر خلاف آنکه سعی می کنند وانمود کنند که وی برای نوشته هایش بازجویی می شود اما به دنبال یافتن بهانه ای برای اعمال فشار بیشتر به آقای تاجزاده هستند.

در خواستی از مسوولان قضایی دارید ؟

خواسته اولیه خانواده، آزادی هر چه سریعتر خانم محتشمی پور و رسیدگی به درخواستهای به حق ایشان است. از آنجا که هیچ کس پاسخگو نیست، ما مسئولان نظام را مسئول سلامت هر دوی آنها می دانیم. ما انتظار داشتیم قوه قضاییه نسبت به موارد مطرح شده در عریضه ها و نامه های سرگشاده خانم محتشمی پور رسیدگی کند و پاسخگوی ایشان به عنوان یک شهروند معترض باشد .ولی این بار هم مانند دفعات گذشته فشارهای کودتا گران بر قوه قضاییه آن چنان زیاد بوده که طبق روال گذشته به جای رسیدگی به شکایت، شاکی را متهم و محکوم می کنند تا خوش خدمتی خود را به مقامات نشان دهند. این مورد در خصوص شکایت آقای تاج زاده از جنتی هم رخ داد و به محض آنکه آقای تاجزاده از جنتی به اتهام تقلب در انتخابات و تغییر آرای مردم تهران شکایت کردند، خودشان محکوم شدند. همچنین در خصوص شکایت آقای تاج زاده و دیگر شاکیان از کودتاگران انتخاباتی هم باز شاهد همین برخورد بودیم با توجه به این سابقه گمان می کنم قوه قضاییه می تواند با اقدام به آزادی زندانیان سیاسی وجهه خود را به عنوان قوه ای مستقل ترمیم کند در غیر این صورت بیش از پیش به این تصور عمومی دامن زده خواهد شد که قوه قضاییه کشور تنها به اجرا کننده بی چون و چرای خواسته های نا مشروع حزب پادگانی در برخورد با مخالفانش بدل شده است.
و کلام آخر ؟
کلام آخر آنکه ما هم به عنوان عضو کوچکی از خانواده زندانیان سیاسی خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی دربند هستیم.

بگذاريد بتابد آفتاب ، بر اين سبزينه مهر مادري....


۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

خود قضاوت كنيد :فیلم جدید فحاشی سعید تاجیک این بار به محسن هاشمی

فیلم جدید فحاشی سعید تاجیک این بار به محسن هاشمي 

 

شما ميتوانيد به ادرس زير مراجعه كرده و ان را مشاهده نماييد


http://www.youtube.com/watch?v=bn5rtjjq_uo




اقاي سعيد تاجيك ايا شما خود ناموس نداريد   يا انكه اين هم از افتخارات نظام اسلامي است كه به ناموس مردم در مكان عمومي فحاشي كنيد  واي برما............... !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

عكسي از خانواده رييس جمهور عزيزمان مهندس مير حسين موسوي


روایتی از ضرب و شتم داماد میرحسین موسوی

سحام نيوز: مشت محکمی بر گوشۀ چشم چپش فرود آمد و عینكش را روی صورتش خرد کرد و بلافاصله مشت دیگری به چشم راستش. این پاسخی بود به اعتراض او به مرد درشت هیکلی که پنجۀ قوی خود را به بازوی زن چادری استغاثه کننده ای، که جرمش فریاد “یا حسین” بود، افکنده و وی را در مقابل چشمان حیرت زدۀ جمعیت، کشان کشان می برد و گاهی ضربه ای نیز بر او وارد می کرد.”
این بخشهایی از نوشته های علی شکوری راد در رابطه با داماد موسوی است که در تارنمای شخصی وی آمده است.
سايت کلمه نیز، با رویکردی به وقایع اخیر و اهانت های ماموران حکومت به شرکت کنندگان در مراسم تشییع پیکر پدر میر حسین موسوی و ضمن اشاره به اظهارات دکتر علی شکوری راد پیرامون آنچه نیروهای امنیتی در حق داماد میرحسین موسوی روا داشته اند، می نویسد:
گفته‌اند که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» یعنی که هر روزی، عاشورایی دیگر است و هر سرزمینی، کربلایی دیگر؛ و شاید این یعنی که برای هرکس، آن لحظه آزمایش و امتحان، آن معرکه حماسه و شجاعت و آن اوج غربت و مظلومیت، دست‌کم یک بار در زندگی تکرار می‌شود.
برای میرحسین و خانواده‌اش، اگر در سالیان دور و نزدیک چنین تجربه‌ای نبود – که بود و بارها هم بود – این چند روز تجربه‌ای از چنین روزهای عاشوراگونه‌ای بود: تلفیق مظلومیت و حماسه، که از یک سو تعالی روح آنها را سبب می‌شود و از سوی دیگر، دنائت و جنایت‌پیشگی قدرت‌مداران را فاش می‌کند.
در مظلومیت این خانواده همین بس که در هفتمین روز درگذشت بزرگ خاندان آنها، نه مجالی برای فاتحه‌خوانی و تسلیت‌گویی به آنها باقی گذاشته شده و نه امکانی برای همنشینی و همدردی دوستان و یاران پیشین باقی مانده است. توقع تسلیت‌گویی از سوی نان‌خوردگان و نمکدان‌شکستگان دیروز و قدرت‌طلبان بی‌اخلاق و بد‌سیاست امروز پیشکش؛ که حتی پیام‌های تسلیت از سر معرفت هم از تعرض افراد قلم‌به‌مزد در امان نمی‌ماند تا بار دیگر طنین سخن معروف مرجع تقلید سبز را زنده کند که: از مرده هم می‌ترسند.
سالهای سال است که در توصیف کرامت و راه و روش پیامبر(ص) در مقایسه با اعراب جاهلی زمانه‌اش، اشاره می‌کنند که او حتی به مرده‌های دشمنانش هم بی‌حرمتی نمی‌کرد، اجازه‌ی تدفین آنها و سوگواری بر ایشان را می‌داد و حتی به زنان داغ‌دیده‌ی مشرکان که کشته‌هایشان در جنگ با مسلمانان بودند و اینک در لابه‌لای سوگواری‌شان به پیامبر و مسلمانان توهین می‌کردند، تعرضی نکنند.
باز سالهاست که در این دیار هر بار خانواده‌ای، عزیزی را از دست می‌دهد، روضه‌خوانان در پایان مراسم ختم و تعزیت، برای تسلای دل آنها، مظلومیت خانواده حسین‌بن علی (ع) را یادآوری می‌کنند و می‌گویند که اگرچه این عزیز تازه‌گذشته تشییع‌کنندگانی داشت و … اما ارباب بی‌کفن از تشییع و تدفین و همراهی همراهان با احترام در آخرین روزهای حضور در این جهان هم محروم بود.
اکنون چه می‌توان گفت برای تسلا دادن به این خانواده در هفتمین روز درگذشت پدربزرگ ایشان، که حکومت مدعی اسلام حرمت مسلمانی‌اش را نگه نداشت و به مانند مظلومیت شهدای کربلا و به تاسی از ایشان، این خانواده هم از مراسم باشکوه و پر احترام و آزادی عمل برای تشییع عزیز خود، محروم ماندند.
تک‌جمله‌ای در روزهای گذشته در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که چنین بود: وقتی مادر مهندس فوت شد میر حسین نخست وزیر بود و چون از قبل برنامه کاشان داشت فقط آمد مادر را بوسید و رفت مراسم تشیع نبود .داخل هلی کوپتر سر به دیوار کم کم گریه میکرد. وقتی پدرش که به هم خیلی وابسته بودن فوت کرد فقط آمد جسد را بوسید و رفت.
این، خلاصه‌ای از داستان مظلومیت روزهای اخیر میرحسین است؛ و البته مظلومیت نزدیکانش که در روز تشییع جنازه‌ی عزیزشان، وقتی می‌بینند حکومت حرمت نگه نمی‌دارد و خود به عنوان میزبان مراسم، خواستند مانع تعدی و تعرض اوباش یقه‌بسته به تشییع‌کنندگان شوند، مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار گرفتند و حتی پس از آزادی هم ترجیح دادند سکوت کنند و دم نزنند؛ شاید تا بی‌حرمتی به پدر پیرشان، مضاعف نشود.
اکنون دکتر علی شکوری راد که خود او نیز در حاشیه‌ی مراسم در تشییع میر اسماعیل موسوی، برای مدت کوتاهی بازداشت شده بود، در وبلاگ شخصی‌اش تصویری از دکتر جواد سلیمی، داماد مهندس موسوی، را که صورتش بر اثر ضرب و شتم ماموران آسیب دیده، منتشر کرده و به شرح بخشی از ماوقع آن روز و نیز به گوشه‌ای از بازجویی‌های این برادر سه شهید اشاره کرده است؛ کسی که تا پدرش فوت نکرد، بسیاری از همکارانش نمی‌دانستند که او برادر سه شهید است که دو تن از آنها از فرماندهان دفاع مقدس بوده‌اند.
عکسی که دکتر شکوری راد منتشر کرده، مربوط به روز چهاردهم فروردین است که همکارش دکتر سلیمی در محل کار حضور یافته، یعنی سه روز پس از حادثه. او همچنین در یادداشتی که در زیر این عکس نوشته، اشاره می‌کند که جرم داماد میرحسین، دفاع از خانمی بود که به جرم فریاد یاحسین بازداشته شده بود و او را همراه با ضرب و شتم بر روی زمین می‌کشیدند و می‌بردند؛ و نیز اشاره می‌کند که وقتی بازجوی نظام جمهوری اسلامی این توضیحات را شنیده که توضیح دکتر سلیمی درباره بازداشتش پس از اعتراض به برخورد لباس‌شخصی‌ها با زن نامحرم یاحسین‌گو را «جفنگ» نامیده است.
متن یادداشت علی شکوری راد را به نقل از وبلاگش در ادامه بخوانید، که در شرح مظلومیت خانواده موسوی در شب هفت مرحوم میر اسماعیل، همین کافی است:
مشت محکمی بر گوشۀ چشم چپش فرود آمد و عینکش را روی صورتش خرد کرد و بلافاصله مشت دیگری به چشم راستش. این پاسخی بود به اعتراض او به مرد درشت هیکلی که پنجۀ قوی خود را به بازوی زن چادری استغاثه کننده ای، که جرمش فریاد “یا حسین” بود، افکنده و وی را در مقابل چشمان حیرت زدۀ جمعیت، کشان کشان می برد و گاهی ضربه ای نیز بر او وارد می کرد. غیرت مسلمانی به او اجازه نداده بود که در برابر این صحنه، تنها نظاره گر باشد.
غیرت و شهامت سه برادر شهیدش در وجودش به غلیان در آمد و اعتراضش را ادامه داد. همین شد که چند نفر از مأموران امنیتی که لباس شخصی بر تن داشتند بر سر او ریختند و او را در حالی که از خود دفاع می کرد زیر ضربات مشت و لگد گرفتند و سپس کشان کشان از جمعیت مردم جدا کردند و در کنار دیوار، جائی که جز خودشان کسی نبود نگه داشتند. در این حال مأموری لباس شخصی و سپید موی که سن پدر جواد را داشت در پیش چشم مردمی که نظاره گر بودند همچنان به او لگد می زد. جواد که صورتش خونین و لباسهایش پاره شده بود دیگر رمق و تاب ایستادن نداشت و روی همان دیواری که تکیه زده بود، سُر خورد و روی پاهایش نشست.
لحظاتی بعد بر دستانش دستبند زدند و درون یک سواری نشاندند. در آنجا بود که یکی دیگر از خیل مأموران دو مشت دیگر به صورت او کوفت تا به گفتۀ خودش تلافی کرده باشد. بر چشمان مجروحش نیز چشم بند زدند و بردندش.
او تنها نبود. چند نفر دیگر از نوه های غیور آن مرحوم، پدر میر حسین، که جمعیت برای تشییع پیکر بی جان او گرد آمده بودند و نیز داماد آن مرحوم را نیز که پدر دو شهید بود و برای وساطت به میان آمده بود، بازداشت کرده و با خود بردند.
از ۱۵ سال پیش که با جواد در بیمارستان همکار شده ام، او را می شناسم. دانش آموختۀ طب و دارای تخصص جراحی عمومی و فوق تخصص جراحی عروق بوده و اکنون عضو هیأت علمی دانشگاه با رتبۀ استاد تمامی و نیز عضو تیم پر اهمیت پیوند کبد است. با آنکه داماد مهندس میر حسین موسوی، نخست وزیر پر افتخار و محبوب دوران امام و جنگ تحمیلی ست، اما چندان وجهه و فعالیت سیاسی نداشته است.
فردی آرام و بی سر و صدا و دارای حسن خلق، که وظایف درمانی، آموزشی و پژوهشی خود را با دقت و به نحو احسن انجام می دهد و علی رغم فرصت بسیار مناسبی که تخصصش به او داده است، دنبال کسب درآمد بیشتر نبوده است و به همین دلیل دارای یک زندگی ساده و معمولی است.
تا پیش از آنکه چندی پیش پدر رنج کشیده اش به رحمت خدا برود و معرفی پدر موجب معرفی او نیز بشود، بسیاری از همکاران نمی دانستند او افتخار برادری سه شهید را دارد. شهدائی که دو تن از آنان از فرماندهان جبهه های جنگ در دفاع از اسلام و میهن بوده اند.
روز یکشنبه ۱۴ فروردین، وقتی به بیمارستان آمد چشمان کبود شدۀ او حکایت مزدی بود که بابت ایثارگری خود و خانواده اش و نیز تلاش بی وقفۀ علمی، که او را در سن ۴۵ سالگی به رتبۀ استاد تمامی رسانده بود، دریافت کرده بود. کشور به دستاورد ایمان، ایثار و از جان گذشتگی و شهادت مردمانش می بالد و افتخار می کند اما اینچنین از آنها قدرشناسی می شود.
او همان راهی را می رود که برادران شهیدش رفتند، یعنی دفاع از اسلام، انقلاب و راه و اندیشۀ امام(ره). اگر از خود او بپرسید، از هیچکس هیچ طلب و مطالبه ای ندارد. او همۀ این کارها را برای خدا کرده است و به رضایت او راضی ست.
دکتر جواد سلیمی، استاد دانشگاه و برادر سه شهید را با صورتی خون آلود و با چشم بند، در حالی که تمام بدنش درد می کرد، به پای میز بازجوئی بردند. فردی که معلوم نیست که بوده، چقدر درس خوانده و چه خدمتی به کشور و ملت کرده و ارزش وجودی‌اش چقدر است، او را بازجوئی می کند.
می پرسد: چرا بازداشت شدی؟ او می گوید: دیدم یک زن چادری را، که گفته می شد شعار یا حسین سر داده است، مأموری لباس شخصی و درشت هیکل گرفته است و کشان کشان می برد و در همان حال او را می زند. اعتراض کردم که چرا با یک زن نامحرم و در پیش چشم مردم این گونه رفتار می کنید … بازجو سخنش را قطع می کند و می گوید: جفنگ نگو!
دیگر چه بگوید این دکتر مجروح دل شکسته! همۀ آنچه روزگاری ارزش بوده است و برای آن انقلاب شده است، اکنون از نظر آنان جفنگیاتی بیش نیستند.
جواد دیگر حرفی برای گفتن ندارد و در خود فرو می رود.
… و چه می دانی که جواد کیست و اکنون به چه می اندیشد و در درون خود چه می کشد.

۱۳۹۰ فروردین ۱۲, جمعه

انا لله و انا الیه راجعون

انا لله و انا الیه راجعون


ارتحال ابوي معظم جناب مهندس مير حسين موسوي رييس جمهور ملت در بند ايران جاويد
 
را به محضر ايشان و تمام سبز انديشان تسليت  عرض مي نماييم
گروه خبري :جرس نيوز

پیام تسلیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به مهندس میرحسین موسوی

چکیده :در پی درگذشت حاج سید میر اسماعیل موسوی، آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پیامی خطاب به خاندان موسوی نوشت: مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میرحسین موسوی تسلیت می گویم....

آیت الله هاشمی رفسنجانی با صدور پیامی، درگذشت حاج میر اسماعیل موسوی را به خاندان موسوی و فرزندان آن مرحوم به ویژه مهندس میرحسین موسوی تسلیت گفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، متن کامل پیام تسلیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بدین شرح است:
انا لله و انا الیه راجعون
خاندان محترم موسوی
خبر درگذشت شادروان حاج سید میر اسماعیل موسوی موجب تاسف و تالم خاطر گردید .
مصیبت وارده را بر شما خاندان معزز و به خصوص فرزندان خدوم و برومندشان به ویژه مهندس میر حسین موسوی تسلیت می گویم .
خاندانی که خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی مان کردند و افتخار تقدیم چندین شهید در راه اسلام ، انقلاب و میهن را در کارنامه خود دارند .
از درگاه احدیت برای آن مرحوم مغفور رحمت واسعه و برای بستگان صبر و اجر مسالت می کنم .
اکبر هاشمی رفسنجانی
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
یازدهم فروردین ۱۳۹۰