جستجوی این وبلاگ

میرحسین موسوی/ مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها

۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

میرحسین : اتکای جنبش سبز به مردم را افتخار آن می دانم

چکیده :بنده ضمن تکذیب هرگونه و هر مقدار استفاده ازکمکهای بیگانگان، اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشورمان جزو افتخارات جنبش می دانم. راویان دروغگوی این روایت سراپا کذب شبیه همان خطیب نماز جمعه ای هستند که ادعا کرد امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به سران جنبش سبز کمک کرده وتفرعن او هنوز به او اجازه نداده است که ازاین دروغ توبه...

برخی از سایت های وابسته به دولت در روزهای اخیر به نقل و تحریف از یک گزارش مخدوش نوشته اند که  محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، یک فعال اقتصادی را متقاعد کرده برای تاسیس یک ایستگاه رادیویی برای معترضان پس از انتخابات، میلیون‌ها دلار به میرحسین موسوی کمک کند.
موسوی در یادداشت کوتاهی که در اختیار کلمه قرار داده، ضمن تکذیب این خبر پراکنی، بر این موضوع تاکید کرده است که اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشور جزو افتخارات جنبش می داند.
به گزارش کلمه متن یادداشت کوتاه میرحسین به شرح زیر است:
بسمه تعالی
پرونده سازان و اعتراف گیران به نقل از گزارشی آشفته، تیتر زده اند که  محمود عباس فلسطینی به یک مامور امریکائی گزارش داده است که سال گذشته به یک تاجرفلسطینی گفته است «به موسوی در ایران پنجاه میلیون دلار برای تاسیس رادیو کمک کند.» البته مطابق معمول دروغگویان همین خبر کذب را به شکلی تغییر داده اند که گوئی ابومازن معروف، که امروز کوس رسوائی او بر سر هر کوی و برزن زده شده، پنجاه میلیون دلار در این زمینه پرداخت کرده است.
بنده ضمن تکذیب هرگونه و هر مقدار استفاده ازکمکهای بیگانگان، اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشورمان جزو افتخارات جنبش می دانم. راویان دروغگوی این روایت سراپا کذب شبیه همان خطیب نماز جمعه ای هستند که ادعا کرد امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به سران جنبش سبز کمک کرده وتفرعن او هنوز به او اجازه نداده است که ازاین دروغ توبه کند.
میرحسین موسوی

وحشت تلویزیون ایران از تشابه حوادث مصر و ایران/تصویری که فوری حذف شد

چکیده :امروز در اخبار ساعت 14 شبکه یک تلویزیون ایران (10بهمن89)،‌ در بخش آغازین اخبار برای لحظه ای کوتاه ویدئویی از حوادث مصر پخش شد که بسیار شبیه صحنه قتل ندا آقا سلطان از شهدای جنبش سبز ایران...

امروز در اخبار ساعت ۱۴ شبکه یک تلویزیون ایران (۱۰بهمن۸۹)،‌ در بخش آغازین اخبار برای لحظه ای کوتاه ویدئویی از حوادث مصر پخش شد که بسیار شبیه صحنه شهادت ندا آقا سلطان از شهدای جنبش سبز ایران بود.این تصویر فوری حذف شد.
یک وبلاگ نویس در این باره نوشته است :همان طور که می دانید تصاویر ابتدای اخبار ساعت ۱۴ که همراه با سرفصل خبرها پخش می شوند دوبار دیگر در نیمه و انتهای اخبار پخش می شوند. منتظر بودم تا در بازپخش تصاویر این صحنه را دوباره ببینم اما با کمال تعجب از آن تصویر خبری نبود. مشخص بود که در همان فاصله کوتاه متوجه شباهت این تصویر شده و بلافاصله آن را حذف کرده اند. اقدام شتابزده ای که وحشت کودتاچیان دروغگو را به خوبی بیان می کند.کاش کسی به تصاویر ضبط شده اخبار این ساعت تلویزیون دسترسی داشته باشد و بتواند آن چند ثانیه کوتاه را در یوتیوب بگذارد

پخش تلویزیون رسا



Hotbird

هرشب ۹:۳۰ تا ۱۲:۳۰ به صورت رادیویی

Polarisation: Vertical
Frequency: 12597 MHz
Symbol Rate: 27500
FEC: 3/4

Eutelsat - W3A

ه۲۴ ساعته به صورت تلویزیونی رادیویی
Transponder A1,7.0°E
Polarisation: Horizontal
Frequency: 10720 MHz
Symbol Rate: 22000
FEC: 3/4

Telstar 12

ه۲۴ ساعته به صورت تلویزیونی
Transponder 6, 15.0°W
Polarisation: Vertical
Frequency: 11527 MHz
Symbol Rate: 1630 MHz
FEC: 2/3
۱۳۸۹ −

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

زندانی سیاسی مرخصی ندارد، حتی زمان ابتلا به سرطان و مرگ عزیزان

چکیده :تعدادی از زندانیان سیاسی در یکسال اخیر در سلولهای تنگ و تاریک خبر از دست دادن نزدیک ترین عزیزان شان را از زبان بازجویان خود شنیده اند و در تنهایی سلول شان این داغ را به سوگ نشسته اند، اما حتی در این زمان هم که شدیدترین فشارهای روحی و روانی به زندانی وارد می شود، به آنها مرخصی داده نمی شود. این همه ی ماجرا نیست و این روزها حتی با مرخصی درمانی زندانیانی که مبتلا به بیماری های سخت هستند نیز مخالفت می شود .اکنون تعدادی از بیماران مبتلا به سرطان و یا دیگر بیماری های سخت که در زندان آخرین لحظه های زندگی شان را می شمارند، اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کنند...

کلمه_عاطفه امیری: این روزها حتی مرگ نزدیکان یک زندانی سیاسی و یا ابتلا به بیماری غیر قابل درمان هم نمی تواند به مرخصی چند روزه برای آن زندانی منجر شود.
تعدادی از زندانیان سیاسی در یکسال اخیر در سلولهای تنگ و تاریک خبر از دست دادن نزدیک ترین عزیزان شان را از زبان بازجویان خود شنیده اند و در تنهایی سلول شان این داغ را به سوگ نشسته اند، اما حتی در این زمان هم که شدیدترین فشارهای روحی و روانی به زندانی وارد می شود و حداقل نیازش این است که غمش را با خانواده اش قسمت کند اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کند . تعدادی از خانواده های این زندانیان در چنین روزهایی برای گرفتن مرخصی چند ساعته برای زندانی شان تلاش زیادی کرده تا او فقط برای چند ساعت بر مزار عزیز از دست رفته اش حاضر شود اما دادستان تهران و بازجویان در این باره نیز با مرخصی زندانی مخالفت کرده اند .
اما این همه ی ماجرا نیست و این روزها حتی با مرخصی درمانی زندانیانی که مبتلا به بیماری های سخت هستند نیز مخالفت می شود .اکنون تعدادی از زندانیان مبتلا به سرطان و یا دیگر بیماری های سخت در زندانهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی آخرین لحظه های زندگی شان را می شمارند و باز هم اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کنند.
نسرین ستوده و خبر فوت پدرش پس از دو هفته بازداشت
تنها دو هفته از بازداشت نسرین ستوده، وکیل دادگستری گذشته بود که خبر مرگ پدرش به او در زندان اوین داده شد .پدر نسرین پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان فوت کرده بود و خانواده و دوستان و اغلب فعالان حقوق بشر آن روزها انتظار داشتند که نسرین برای چند ساعت هم که شده خواهد توانست در مراسم ترحیم پدرش شرکت کند .اما او فقط توانست این خبر را در سلول انفرادی و از زبان بازجوهایش بشنود .او نه تنها هرگز اجازه شرکت در مراسم ترحیم پدرش را نیافت که ماههاست از ملاقات با پسر سه ساله و دختر یازده ساله اش نیز محروم است و شدیدترین فشارهای روحی را تحمل می کند . حکم یازده سال زندان برای این وکیل دادگستری به تازگی به او ابلاغ شده است .
فوت مادر آرش صادقی و انتقال او به زندان اوین
آرش صادقی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه مدتی بود که برای مرخصی از زندان به خانه آمده بود که دوباره نیروهای امنیتی با مراجعه به خانه شان خواهان دستگیری او شدند . مادر آرش در پی این یورش ناگهانی که ساعت چهار صبح بود دچار حمله قلبی شد و بعد از بستری شدن در بیمارستان برای همیشه از این دنیا رفت اما آرش بی توجه به این فشارها بار دیگر به زندان بازگردانده شد . او اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد .
ریحانه رجبی : آقای دادستان خودتان پدر نداشتید
محمدرضا رجبی، منشی ویژه هاشمی رفسنجانی مدت ۱۸ ماه است که در بازداشت به سر می‌برد. چند ماهی از بازداشت رجبی می گذشت که او هم پدرش را از دست داد و باز همان داستان تکرار شد و محمد رضا رجبی حتی اجازه نیافت در مراسم تشییع و ترحیم پدرش حضور یابد.
ریحانه رجبی چندی پیش در نامه ای به دادستان تهران ار این موضوع گلایه کرد :«حتما یادتان هست سال پیش پدر بزرگم یعنی پدر پدرم فوت کرد و شما اجازه ندادید که پدرم در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند. یادتان هست آقای دادستان ؟بارها در این مدت از خود پرسیده ام آیا آقای دادستان خودش پدر نداشته و یا ندارد؟ یک لحظه خودتان را جای پدرم بگذارید . سخت است که موقع جان دادن پدر بالای سرش نباشید . سخت است که در فراق پدرتان مادر و خواهر و برادرهای شما نتوانند سر بر شانه شما بگذارند و گریه کنند . هیچ وقت به این چیزها فکر کرده اید ؟
رجبی نیز روزهای سخت از دست دادن پدر را در گوشه سلول انفرادی گذراند و تا امروز هم حتی یک روز به مرخصی نیامده است .
در همین مدت حمزه کرمی، مدیر سایت جمهوریت نیز برادرش را از دست داد و تعداد دیگری از زندانیان نیز عزیزان شان را از دست دادند اما هرگز اجازه حضور در مراسم ترحیم عزیزان خود را پیدا نکردند .
مصطفی تاج زاده، یکی دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نیز در ماههای نخست زندانی بودن،برادرزاده نوجوانش را که خیلی برای او عزیر بود بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد اما به او نیز اجاره ندادند در مراسم تشییع و یا ترحیم برادر زاده اش شرکت کند و به برادر داغدارش تسلیت بگوید.
زندانیان مبتلا به بیماریهای سخت تبعید می شوند
مسوولان قضایی و امنیتی در این مدت نه تنها به زندانیان مبتلا به بیماری های سخت مرخصی درمانی نداده اند که تعدادی از آنها را در این شرایط به زندان های شهرهای دیگر که شرایط به مراتب نامناسب تری هم دارند تبعید کرده اند .حامد روحی نژاد و فاطمه رهنما با وجود ابتلا به بمیاریهای سخت به ترتیب به زندانهای زنجان و اهواز تبعید شده اند .
حامد روحی نژاد، دانشجوی زندانی مبتلا به بیماری ام .اس است و این روزها نیمی از بدنش فلج شده است . پزشکان زندان نیز وضعیت ناگوار جسمانی این زندانی را بارها تایید کرده و گفته اند ماندن او درزندان برایش خطرناک است و ممکن است به قیمت جانش تمام شود. اما با این همه نه تنها به حامد مرخصی داده نشده که او را برای گذراندن ده سال حبس از زندان اوین به زندان زنجان فرستاده و در جایی به اسم اردوگاه نگهداری می کنند تا آنجا که پدر حامد در مصاحبه ای اعلام کرد که فرزندش در حال مرگ است .اما با این همه همچنان حامد حکم زندان در تبعیدش را می گذراند .

فاطمه رهنما
، دیگر زندانی سیاسی نیز مبتلا به سرطان سینه و بیماری حاد افسردگی است .او هم به ده سال حبس در تبعید فرستاده شده است . رهنما نیز بی توجه به بیماری سختش چند ماه پیش از زندان اوین به زندان سپیدار اهواز تبعید شد . خانواده رهنما کمتر قادر هستند به او که بیماری سختی هم دارد سر بزنند .تنهایی و دوری از خانواده رنج تحمل زندان را در میان زندانیان عادی برای او مضاعف کرده است .پزشکان معالج فاطمه، بیماری های سخت او را تایید و تاکید کرده اند که بیماری هایش در چنین زندانی رو به وخامت خواهدرفت اما مسوولان امنیتی و قضایی به هشدار مکرر پزشکان در باره این زن ۴۷ ساله هیچ توجهی ندارند و مصرند که او روزهای سخت بیماری را در زندانی با استانداردهای پایین و بدون دارو بگذراند.
زندانیان سرطانی در زندان اوین
محسن دگمه چی، از بازاری های تهران، محمد اولیایی فرد وکیل دادگستری و دکتر ابراهیم یزدی از جمله زندانی های سیاسی هستند که به ترتیب مبتلا به سرطان پانکراس، خون و پروستات هستند . اما با این همه همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین (دکتر یزدی در خانه امن وزارت اطلاعات) به سر می برند .
خانواده این سه زندانی سیاسی بارها برای دریافت مرخصی درمانی به دادستانی تهران مراجعه کرده اند .
پزشک ابراهیم یزدی گفته است که او در زندان نمی‌تواند دوام بیاورد، چرا که سرطان پروستات دارد و اگر مراقبت‌های دقیق پزشکی انجام نشود، با عفونت مواجه خواهد شد. به گفته ی نزدیکان دکتر یزدی، وی به غیر از سرطان پروستات، فشار خون بالا و بیماری قلبی نیز دارد و هر چهار ساعت یکبار باید ادار او دفع شود، این کار که با لوازم پزشکی صورت می گیرد اگر در محیط کاملا بهداشتی با وسایلی که مرتب باید استریل شوند انجام نگیرد، فورا آقای یزدی عفونت می‌گیرند و به همین علت هم چندین بار به بهداری اوین منتقل شد.
محسن دگمه چی که به اعدام محکوم است در این میان شرایط بسیار سخت تری را دارد چرا که او باید با حکم اعدام و فشارهای شدیدی که این حکم به زندانی وارد می کند بیماری سختش را نیز تحمل کند .او این روزها شرایط جسمانی بسیار ناگواری را پشت سر می گذراند .محسن دکمه چی از بازاریان تهران است که چندی پیش جرس خبر داد که یکی از اتهامات وی کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی بوده است.
گفته می شود این زندانیان از مدتها قبل علایم ابتلا به بیماری را نشان می دادند مثلا دگمه چی دچار دل دردهای شدید می شد و اولیایی فرد هم مدام با ضعفهای جسمانی شدید روبرو بوده اما با این همه، مسوولان زندان تا مدتها علایم این بیماری ها را جدی نمی گرفتند و به آنها می گفتند« شما تمارض می کنید!» تا اینکه بالاخره و با گذشت مدت زیادی مشخص شد این زندانیان مبتلا به سرطان هستند اما با این وجود، این زندانیان همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برند و از دادن مرخصی درمانی به آنها خودداری می شود .
تعداد زندانیان مبتلا به بیماری های سخت بیش از آنچه است که ذکر شد و این چند نفر تنها به عنوان نمونه ذکر شده اند.
مرخصی حق زندانی عادی است نه سیاسی!
خانواده زندانیان سیاسی به روند جاری اعطا نکردن مرخصی به زندانیان سیاسی اعتراض دارند آنها می گویند مرخصی حق زندانی است ونه یک امتیاز. اما مسوولان امنیتی و قضایی  اکنون حتی به زندانیان در حال مرگ و زندانیانی که عزیزان شان را ازدست می دهند نیز مرخصی نمی دهند و مرخصی را یک امتیاز می دانند امتیازی که به دست آوردنش تقریبا ناممکن شده است .
این در حالی است که زندانیان عادی از قبیل زندانیان مواد مخدر،قاچاق مخدر و حتی تجاوز به عنف به راحتی از حق مرخصی استفاده می کنند و به مناسبت هایی چون عروسی و عزاداری بستگان دور و نزدیک حداقل یک هفته به مرخصی می روند

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

دادخواهی خانواده های شکایت کنندگان از سردار مشفق نزد علمای قم

چکیده : همسران ما در حال حاضر به بهانه اجرای احکام فله ای غیرقانونی و در واقع به دلیل شکایت از مداخله گران نظامی که آنان را غیرقانونی بعضاً مهاجمانه و شبانه دستگیر و در بی خبری محض از خانواده، تا مدت های مدید مورد بازجویی های سخت و تحت فشار و بعضا ضرب و شتم و تازیانه قرار داده اند و از اقدامات غیر قانونی در حق آنان و خانواده هایشان فرو گذار نکرده اند، در شرایط سخت زندان به سر می برند.

مریم شربتدار قدس و فخرالسادات محتشمی پور در نامه ای به ۱۱ تن از علمای قم ضمن بیان شرایط همسران خود و باقی زندانی ها با ابراز نگرانی از وضعیت سیاسی و اجتماعی، رسیدگی و پیگیری بیشتر اوضاع زندان ها را از جانب مراجع تقلید خواستار شدند. این نامه، در دیدار حضوری در دفاتر ۵ تن از علما و در نشستی به همراه چند تن دیگر از خانواده ها به آن ها تقدیم شده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
«لایحب الله الجهر بالسوء من القول الامن ظلم»
محضر مبارک حضرات آیات عظام وحید خراسانی- مکارم شیرازی- شبیری زنجانی- موسوی اردبیلی- صافی گلپایگانی- سیستانی- صانعی- جوادی آملی- بیات زنجانی –صانعی – امینی
ما خانواده شاکیان از سردار مشفق و همکاران نظامی اش که طبق اعترافات خود با مداخله در امر انتخابات (برخلاف نظر صریح امام) و اقدامات غیرقانونی، کودتای انتخاباتی را رقم زدند، امروز در آستانه اربعین حسینی شکایت خود را از رفتار غیرقانونی با همسرانمان به محضر رسول الله الاعظم(ص) و ولی عصر (ارواحنا فداه) می بریم و به محضر شما بزرگوار که در مقام مرجعیت شیعه، محل رجوع متدینین و مقلدین خود هستید، عرض حال می دهیم و نسبت به ظلمی که در کشور اسلامی مان توسط دستگاه قضایی، که طبق قانون اساسی باید قوه مستقل باشد، بر ما و عزیزانمان می رود اطلاع می دهیم.
حضرت آیة الله!
همسران ما در حال حاضر به بهانه اجرای احکام فله ای غیرقانونی و در واقع به دلیل شکایت از مداخله گران نظامی که آنان را غیرقانونی بعضاً مهاجمانه و شبانه دستگیر و در بی خبری محض از خانواده، تا مدت های مدید مورد بازجویی های سخت و تحت فشار و بعضا ضرب و شتم و تازیانه قرار داده اند و از اقدامات غیر قانونی در حق آنان و خانواده هایشان فرو گذار نکرده اند، در شرایط سخت زندان به سر می برند.
اینک آقای مهندس صفایی فراهانی حدود ۴ ماه است که از زندان تحت الحفظ به بیمارستان منتقل شده اند تا برای حوادث ناشی از زندان که سلامت قلبشان را به مخاطره انداخته تحت نظر باشند و پزشکان معالج تجویز استراحت در محیط آرام و بی تنش برای او را دارند که مورد پذیرش مقامات قضایی قرار نگرفته است. آقای دکتر میردامادی، دکتر امین زاده و فیض الله عرب سرخی در بند عمومی ۳۵۰ از حقوق اولیه خود مانند تماس تلفنی، ملاقات حضوری، مرخصی و حتی حضور در مراسم ختم و ترحیم عزیزانشان محرومند و اسف ناک تر از این ها، اقدامات کینه توزانه علیه سید مصطفی تاجزاده رئیس ستاد انتخابات کشور در زمان اصلاحات و ریاست جمهوری سید محمد خاتمی است که علاوه بر شکایت اخیر بیش از ۱۰ سال است که از آقای جنتی رئیس شورای نگهبان که متأسفانه از مصونیت قضایی برخوردار است به دلیل تقلب در انتخابات مجلس ششم شکایت کرده است که تاکنون بی نتیجه مانده است.
آقای تاجزاده را که در مرخصی از زندان عمل جراحی سنگین دیسک کمر داشته هنوز از بیماری گوارشی، آرتروز، سینوزیت و نقرس رنج می برد، به زندان بازگردانده و متأسفانه از همان تاریخ ۲۴ مرداد ماه در قرنطینه نگاه داشته اند.
از آنجا که این عزیزان هریک از پایه گذاران و خدمتگذاران صدیق انقلاب هستند، اینگونه رفتارهای غیرقانونی و بعضا غیرشرعی و غیرانسانی با آنها و حتی با فرزندانشان (فرزند دختر آقای عرب که خود مادر طفلی خردسال است) موجب وهن نظام اسلامی و بی حرمتی به احکام شرع مقدس و نیز نفی کرامت انسانی است. لذا بدین وسیله ما همسران این فرزندان اسلام، انقلاب و امام راحل و خدمتگزاران صدیق مردم، تقاضای صدور رسیدگی به وضعیت عزیزانمان و حل مشکلاتی را داریم که کانون گرم خانواده هایمان را نزدیک دو سال است که در معرض مخاطرات جدی قرار داده است.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
دوم صفر ۱۴۳۲ برابر با هفدهم دی ماه ۱۳۸۹
فخرالسادات محتشمی پور(تاجزاده) / مریم شربتدار قدس(عرب سرخی)
به نمایندگی از خانم ها عفت خطیبی (صفایی فراهانی)، زهرا مجردی (میردامادی)، مهناز اصغر زاده (امین زاده)

هاشمی‌رفسنجانی: کسی که هم امام زمان می‌گوید و هم کوروش کوروش می‌کند، هر دو را دروغ می‌گوید / آنها در خفا با یهودی ها ارتباط دارند

تاریخ : ۲۳ دی ۱۳۸۹ • شاخه : اخبار٬ اهم اخبار٬ سرخط خبر چاپ این مطلب چاپ این مطلب
«تغییر»: آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی گفت: اسرائیلی‌ها می‌خواهند با هر روش ممکن حتی با استفاده از چهره‌های نفوذی ظاهر صلاح بازار اسلام ایرانی؛ عربی و آفریقایی راه بیاندازد!

به گزارش آفتاب به‌نقل‌از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی چهل و یکسال پیش اکبر هاشمی رفسنجانی، طلبه جوانی بود که در مسجد همت تهران، سخنرانی پرمخاطب و پرحاشیه‌ای داشت که بار دیگر او را تا مرز ممنوع‌المنبری از سوی ساواک پیش برد.
بر اساس اسناد محرمانه ساواک، او در ۲۶ دی‌ماه سال ۴۸ در حالی که تنها ۳۵ سال داشت، در این سخنرانی گفت: اینها بیشتر دوست دارند مردم در هجوم کورکورانه به اماکن متبرکه و زیر دست و پای هم کشته شوند تا در راه مبارزه با اسرائیل به شهادت برسند.
به گفته وی، این خط انحرافی بیشتر در پی تهییج مردم و استفاده ابزاری از احساسات مردم مسلمان به اهل بیت(ع) و حتی امام زمان(عج) است. کسی که همزمان هم امام زمان می‌گوید و هم کوروش‌کوروش می‌کند، هر دو را دروغ می‌گوید.
آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی با بیان اینکه مراقب نفوذ چهر‌ه‌های مشکوک مسلمان‌نمایی که با پای برهنه به زیارت برخی اماکن مذهبی «خاص» می‌روند ولی در خفا با یهودی‌ها ارتباط دارند باشید، ادامه داد: از صدر اسلام تاکنون همیشه بوده‌اند به‌ظاهر مسلمانان دو آتشه‌ای که در واقع در خدمت اهداف ضداسلامی یهود بوده‌اند.

۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

آیت الله موسوی تبریزی در گفت و گو با کلمه:

مخالفت با شروط خاتمی، مخالفت با جمهوریت و اسلامیت نظام است/ نظارت استصوابی خلاف قانون اساسی است

چکیده : نظارت استصوابی و دو مرحله ای کردن انتخابات که بعد از امام شروع شده هیچ گونه پشتوانه قانونی ندارد و برخلاف قانون اساسی است. اتفاقا همین نظارت استصوابی برای حذف کردن نیروهای انقلابی درون نظام و اصلاح طلبان اساسا شکل گرفت

کلمه-آزاده افروز: سید حسن موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در دوران بنیانگذار جمهوری اسلامی بود و دبیری مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و در سالهای اصلاحات ریاست خانه احزاب را برعهده داشته است. با ایشان درباره شروط آقای خاتمی و واکنش جریان افراطی حاکم گفتگو کردیم. او معتقد است که انحصارطلبان درون نظام چنان دایره خودی ها را تنگ و محدود کرده اند که نه تنها اصلاح طلبان بلکه بسیاری از رفقای اصول گرای دیروز نیز حذف و محو شدند. موسوی تبریزی با قاطعیت می گوید نظارت استصوابی هیچگونه پشتوانه قانونی ندارد و برخلاف قانون اساسی است. گفتگوی کلمه با موسوی تبریزی پیرامون شرایط اصلاح طلبان و انتخابات، هشدار هاشمی رفسنجانی، ادعاهای امام زمانی احمدی نژاد و جنبش سبز و آینده آن پیش روی شماست.
آقای خاتمی پیش شرط هایی را برای حضور در رقابت های انتخاباتی بیان کرده اند. نظر شما درباره این شروط چیست؟
این قانون اساسی است که وظیفه جمهوری اسلامی را تعیین میکند. در بند هفت قانون اساسی آمده است تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون ، بند ۸ میگوید مشارکت عامه مردم در بند ۹ میگوید رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه و در تمامی زمینه های مادی و معنوی. اگر ما به همین اصل سوم قانون اساسی توجه و دقت کنیم می بینیم که آقای خاتمی مورد جدیدی غیر از این نگفته است و تنها اصول قانون اساسی را برشمرده است. علاوه بر آن در جمهوری اسلامی کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود . یعنی همه مردم و نه بخشی از مردم و طبق قانون همه افراد میتوانند در انتخابات شرکت کنند و قانون هم شرایط کاندیداتوری را تعیین کرده است که این افراد میتوانند کاندید بشوند یا نه ، اینها و اصل ۲۶ قانون اساسی است که تاکید کرده باید آزادی احزاب و انجمن های اسلامی تضمین بشود همگی بر دوش دولت و نظام است.
مخالفان اصل جمهوریت این را مطرح میکنند این اصول بنا بر شرایط آن زمان بوده و ازسر مصلحت در قانون اساسی آورده شده است. نظر شما چیست؟
همه این اصول از دیدگاه قانون اساسی و همه آنها که به قانون اساسی رای دادند ، اصولی پذیرفته شده است. در روزهای آغاز انقلاب و زمانی که بررسی قانون اساسی در حال انجام بود از حوزه علمیه قم هم نمایندگانی در هنگام بررسی قانون اساسی شرکت داشتند. همه بر حقوق مردم تاکید کردند و مخالفت با آن اصول اصلا مطرح نبوده و این اصول مورد تایید مراجع و امام نیز بوده است و اصلا مصلحتی به شمار نمی رفت و همه بر حقوق مردم تاکید داشتند و اصل انقلاب برای برپایی حقوق مردم بنا شده بود.
الان هم بایستی براساس این اصول پذیرفته شده کار انجام داد . آقای خاتمی چند تا از همین اصول را شرط انتخابات قرار داده است . این قانون اساسی است که شروط را مطرح کرده است نه شخص خاتمی. واقعیت نظام و جمهوری اسلامی است که ما را در این شرایط قرار داده است. اگر با اینها مخالفت کنید یعنی از جمهوریت نظام و اسلامیت نظام دست برداشته ایم . یعنی نه اسلامیت نظام هست و نه جمهوریت نظام و آقای خاتمی چیزی فراتر از قانون که نگفته است و برخی از قوانین اساسی را گفته است. اینکه احزاب باید آزاد باشد و مردم را براساس ایده های خودشان دعوت کنند و انتخاب کاندیدهای رئیس جمهوری صورت گیرد و براساس امیدها و برنامه ها به کاندیدهای خودشان رای دهند . این آزادی باید به ایشان داده شود که در انتخابات شرکت کنند و کاندیدها رقابت صالح داشته باشند و هر کسی رای آورد آن فرد مشروع است و براساس قانون باید از رییس جمهور برخاسته از آرای مردم حمایت شود. اگر چنین باشد می تواند موجب پیشرفت جمهوری اسلامی باشد.
چرا واکنش جریان مدعی اصول گرایی نسبت به این اصول اینچنین سنگین بوده و انواع هجمه ها علیه آقای خاتمی و اصلاح طلبان مطرح شد؟
این رفتار حذفی است که سالهاست شروع شده . نظارت استصوابی و دو مرحله ای کردن انتخابات که بعد از امام شروع شده هیچ گونه پشتوانه قانونی ندارد و برخلاف قانون اساسی است. اتفاقا همین نظارت استصوابی برای حذف کردن نیروهای انقلابی درون نظام و اصلاح طلبان اساسا شکل گرفت. من نمی دانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه اما هم اکنون در درون خود اصول گرایان هم در سالهای مختلف کسانی که قدرت را به دست گفتند رفقای دیروز را هم تحمل نکردند و آنها را هم حذف کردند و اجازه ندادند در نظام جمهوری اسلامی فعالیت کنند. این نوعی قدرت طلبی و انحصارگرایی است که هر روز محدوده اش تنگ تر می شود و افرادی هستند که غیر از خودشان کسی را نمی خواهند ببینند.
ما باید حرف حق را گوش کنیم . حتی اگر خاتمی نگفته بود و اگر یک زندانی محکوم و حتی ضدنظام این حرف را بگوید چون در چهارچوب قانون اساسی گفته است این حرف حقی است و ما باید به آن عمل می کنیم .
در رابطه در قرآن هم داریم که مژده بده به کسانی که حرفها رو می شنوند و بهترین اش را انتخاب می کنند و این ها مومنین واقعی هستند. و در روایت هم داریم که توجه کنید مطلب چیست نه اینکه چه کسی گفته است. ما باید ببینیم این حرف در چهارچوب قانون است و به نفع نظام است یا به ضرر است . من معتقدم گفته های آقای خاتمی مطابق قانون اساسی است و باید معتقدین به نظام در این چارچوب حرکت کنند و در غیر این صورت به نفع هیچ کسی نخواهد بود و در مدت دیر یا زودی کسانی خواهند گفت که نظام جمهوری اسلامی قابل پیاده کردن نیست .
جناب موسوی تبریزی الان کسانی که معتقد به اصلاحات نیستند و از طرف دیگر کسانی که اصلا به انتخابات اعتقادی ندارند، هر دو گروه و جریان آقای خاتمی را متهم می کنند و نسبت به ایشان هجمه سنگین دارند، چرا این دو جریان متضاد با هم اشتراک مواضع پیدا کردند؟
جریانی که طرفدار واقعی حضرت امام بودند و دلشان می خواهد نظام جمهوری اسلامی خوب پیاده شود و در دنیا هم تابلوی نورانی داشته باشد که دیگران را جذب کنند. این گروه مدتهاست مورد هجمه دو گروه دیگر هستند. گروهی هستند در داخل و خارج که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند و معتقدند که دین باید از سیاست به طور کلی جدا شود و حاکمیت غیر دینی ایجاد شود ، مخالف هستند به خاطر اینکه دلشان نمی خواهد که نظام مردمی و دینی بر پا باشد . یک طایفه دیگری در درون ایران و در درون نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که بر اساس انحصارگری برای خودشان قدرت را می خواهند و نمی توانند تحمل کنند که دیگران هم در قدرت سهیم شوند. یا یک عده ای هستند که واقعا عقیده شان این است که جمهوریت بر اساس اسلام نیست و امام هم اگر گفته مصلحتی گفته است .این گروه در میان روحانیان و غیر روحانیان وجود دارند، این اعتقادی است اما آنها که وارد نظام شده اند ، عضو شورای نگهبان و قوه قضاییه شده اند ، اینها باید متعهد به قانون اساسی باشند و بر اساس قانون اساسی عمل کنند و باید بدانند که حاکمیت از آن خداست و خدا به مردم داده است و این مردم هستند که در درجه بعدی رهبر و ریس جمهور و نمایندگان مجلس را انتخاب می کنند . محدود کردن مردم خلاف شرع و قانون اساسی است بر اساس تعهدی است که به مردم داده ایم .
آقای هاشمی رفسنجانی در یاداشتی نسبت به ظهور رشیدی مطلق های جدید هشدار داده اند و دراین مدت شاهد هجوم به شخصیت های برجسته روحانی و مراجع تقلید بوده ایم ، شما این جریان را ناشی از چه می دانید ؟
معتقدم که این تازه نیست ، فقط الان میدان بازی پیدا کردند. این ها در زمان امام هم بودند و با امام باعناوین مختلف مخالفت می کردند. امام مثلا در احکام حکوتی یا موسیقی یا مالکیت که می فرمودند این ها در گوشه و کنار مخالفت های خودشان را انجام می دادند و حتی بعضی ها ظاهرا نفاقی داشتند ولی بعد از امام نفوذ پیدا کردند که منافقانه نفوذ کردند در نظام و اصل نظام هم قبول نداشتند و حالا هم شنیده می شود که امام هم جمهوری را به دلایل مصلحتی گفته است. این هجمه ها بوده است از سوی گروههایی مثل انجمن حجتیه و سالهاست که روزبه روز اینها چون در بخش های حساس نظام نفوذ پیدا کرده اند آشکارتر می گویند و حتی به جایی رسیده اند که مرجعیت را هم برای خودشان می خواهند و آنجا که مراجع بخواهند واقعیت احکام اسلام راکه سیاسی هم نیست بگویند اینها بر نمی تابند. مثلا فرض کنید از اول شروع روحانیت بعد از غیبت مراجع و علما بودند و افراد می رفتند و حرف و سوالشان را می گفتند و گناهکاران ارشاد می شدند. و در مسجد ها باز بود و هیچ وقت نمی گفتند چه کسی وارد شود و چه کسی نشود. خانه مراجع هم به همین صورت بود ، امروز اگر یک زندانی سیاسی بخواهد به حضور مرجعی برسد و بنا بر معمول که در خانه باز است و حرفشان را گوش می کنند می بینیم مراجع را مورد تهمت و اهانت قرار می دهند. این معنایش این است که مرجعیت را برای خود می خواهند نه برای دین و بقای اسلام . آقای هاشمی هم مسیر تاریخی اینها را بیان کرده و نگرانی خودش را هم در آخر گفته است .
ادعاهایی از سوی احمدی نژاد و اطرافیانش بیان می شود در مورد مدیریت امام زمان و ارتباط باامام زمان ،آیادرست است که احمدی نژاد بااین ادعاها می خواهد روحانیت را حذف کند؟
من نمی توانم بگویم که نظرشان این طور است اما این گونه گفته ها و ارتباط داشتن و وقت ظهور تعیین کردن را در روایت گفته اند که توجه نکنید. معنایش این است که اگر این راه باز شود شیادان و سواستفاده کننده ها و آنها که به نام امام زمان بخواهند در میان مردم بساط فریب را باز کنند زیاد می شوند. مثل حجت بودن خواب است و اینکه هر روز کسی خوابی را نقل کند. در مورد ملاقات و اخباری از امام زمان گفتن همین طور است و بزرگان ما و مراجع ما هیچ وقت از این حرفها نزده اند در تمام طول زندگی امام یکبار ادعای اینکه امام زمان این فرمایش را گفته و چگونه است ، نگفته اند. همه ما می گوییم که زیر نظر عنایات ایشان هستیم اما اینکه ایشان کار ما را مدیریت می کند بسیار حرف غلطی است که خطاهای خودمان رابه ایشان نسبت بدهیم . من کاری ندارم که آقای احمدی نژاد باشد یا دیگری ، قطعا اگر من هم این حرف را بزنم از لحاظ سواستفاده این حرف را می زنم . دین مردم هم با این خطاها که از من و امثال من می بینند اگر نسبت بدهم به امام زمان دینشان ضعیف می شود.
در هفته های اخیر بحث اجرایی شدن یارانه ها ، و مدیریت آن را بر عهده امام زمان دانسته اند فکر می کنید انقدر موضوعات قدسی را پایین آوردن دلیلش چه می تواند باشد؟
قطعا آنهایی که این حرفها را می زنند برای تثبیت خودشان است یا آگاهانه این حرفها را می زنند یا ناآگاهانه که در این صورت که توهم و خیال هم خودشان را برداشته باشد در پی تثبیت خیال خودشان است. هیچ قانون و برنامه ای مدیریت امام زمان نیست و این مدیریت و خطای ماست و ربطی هم به معصومین ندارد و بلکه هیچ ربطی هم به خدا ندارد. خدای امام زمان که قادر مطلق است و همه وجود ما از خداست ، ما را آزاد گذاشته در زندگی که مدیریت به عهده خودمان باشد . خطای خود را هم باید پاسخگو باشیم ، چون اختیار داشته ایم . اگر مدیریت با خودمان نبودعقاب و ثواب نبود و روز قیامت سوال و عقاب معنا نداشت.
شما چه برداشتی از جنبش سبز دارید و آیا فکر می کنید اعتراضات یکسال و اندی اخیر فصل تازه ای در نظام سیاسی ایران ایجاد می کند؟
من آینده را نمی توانم پیش بینی کنم و بستگی دارد به آگاهی مردم و اینکه توجه کنند به قانون و فراتر از قانون عمل نکنند. گاهی هم انسان نیت خیر داشته باشد ولی اگر در چارچوب قانون حرکت نکند به جامعه ضرر می زند. ما معتقدیم که حرکتها باید در چارجوب قانون باشد. حالا چه قدر طول بکشد نمیدانم. آنچه مسلم است حرکت دفاع از حق و دفاع از حقوق انسان و جامعه ، عبادت است و ثواب دارد و هم دفاع از حقوق دیگران و مستضعفین واقعی که در قرآن تعریف شده است اینها هستند که از حق خودشان دفاع می کنند. اما در این دفاع نباید طوری باشد که دیگران سو استفاده کنند و دفاع را خفه کنند.
برخورد  نظام را چگونه می بینید ، زندان های ما زندانیان کهنسال سیاسی و جوانان کم سن و سال غیر سیاسی دارد چه شده که این طور بی محابا افراد را زندانی می کنند؟
نظام ما باید در چارچوب قانون حرکت کند و من می بینم که در برخوردها و حرکتها و در مورد دستگیری ها و زندانی ها حقوق مسلم زندانی ها در رابطه با تفهیم اتهام و وکیل گرفتن و ملاقاتها رعایت نمی شود و یا در رابطه با کیفیت برگزاری دادگاهها و علنی بودن و دفاع کردن از خودشان بالاخره رعایت نمی شود و همه دادگاهها را من نمی توانم بگویم چون اطلاع ندارم اما آنچه از بعضی اطلاع دارم مسلما رعایت نمی شود و این ظلم است و ظلم نمی تواند پایدار باشد و من معتقدم هر چه زودتر باید این اصلاح انجام بگیرد . شایسته نظام جمهوری اسلامی نیست که ظلم به کسی شود.
اگر همان طور که جریان تندرو می خواهد سران جنبش زندانی و بازداشت شود،آیا فکر می کنید جنبش آنطور که آنها میخواهند ، سرکوب کامل خواهد شد؟
سرکوب ممکن است اتفاق بیفتد اما آرزوی حکومت کردن و ماندن با سرکوب و ظلم و اجحاف به مردم امکان ندارد وآن وضع نمی تواند باقی بماند و بقا ندارد . این را قرآن و روایات و سنت جامعه بشری تا امروز نشان داده است و قرآن پر از این عبرت هاست. ایران ما هم پر این عبرتهاست و امکان ندارد با ظلم بماند و در روایات داریم که حکومت با کفر می ماند اما با ظلم نمی ماند. مسلما باید خودمان را اصلاح کنیم و مردم و حقوقشان را رعایت کنیم .
با تشکر از فرصتی که در اختیار کلمه قرار دادید

سید محمد خاتمی : از خیزش بعدی که به طرف نظام اسلامی نباشد نگرانم

«تغییر»:  سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه « بزرگترین حق الناس، حاکمیت مردم بر سرنوشتشان است»، تاکید کرد در یک فضای آزاد، مناظره و بحث بین طرفین برگزار شود و اگر اشتباهی از هر کدام از طرفین بوده در آن مناظره به آن اعتراف شود.


حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاهی و اعضاء جامعه پزشکی به تبیین راهکارهایی برای برون رفت از وضعیت فعلی و دمیده شدن روح امید و نشاط در جامعه پرداخت.
وی در بخشی از اظهارات خود تاکید کرد:«نگرانی‌ام از این است ما در این موقعیتی که هستیم، خدای نکرده به خاطر رفتارهای نادرستی که هست خیزش بعدی که بروز و ظهور پیدا می‌کند دیگر به طرف اسلام و نظام اسلامی نباشد.»
رئیس بنیاد باران با بیان اینکه « تدبیر حکم می‌کند منتقدان و معترضان معتقد به اصل نظام تقویت شوند»، گفت:« باید شخصیت‌های با سابقه ولو معترض ؛ سرمایه‌ای به حساب بیایند که پیرامون آنان بخش عظیمی از نیروهای جوان جامعه که به هر حال اعتراضی هم دارند جمع شوند و در کنار اصل نظام و انقلاب و راه امام بمانند.»
رئیس دولت اصلاحات با اشاره به مباحث مطرح شده از سوی او، تصریح کرد:« اگر حرف و حدیثی هست دعوا بر سر قدرت نیست ما خودمان مطرح نیستیم و اگر نگرانی هست این نیست که بنده در عرصه نیستم و کس دیگری در عرصه مسدولیت است؛ نگرانی از این است که خدایی نکرده این نظام و انقلاب لطمه بخورد.»
وی ادامه داد:«اینکه ما اینقدر به انتخابات و اهمیت آن تاکید می‌کنیم و می‌گوییم راه برون رفت از بحران این است که ما بتوانیم به یک اجماعی برسیم که انتخابات به گونه‌ای برگزار شود که مردم احساس کنند رایشان موثر است و آزادانه می توانند رای بدهند و هر کسی را خواستند می‌توانند انتخاب کنند در چارچوب همین قانون اساسی، چیزی علاوه بر این گفته نشده.»
سید محمد خاتمی همچنین اظهار داشت:«اینکه این روزها گفته می‌شود مردم چه کسی را بخواهند و چه کسی را نخواهند باید گفت که کسانیکه مردم را قبول ندارند حق ندارند درباره مردم و از زبان مردم صحبت کنند.»
وی خاطر نشان کرد:« اگر فضا آزاد باشد و محدودیت ها رفع شود حرف و گرایش مردم معلوم می‌شود؛ اصلا این محدودیت ها خود نشانه این است که مردم را قبول ندارند.»
متن کامل سخنان سیدمحمدخاتمی در ادامه می‌آید:
*تسلیت به بازماندگان حادثه تلخ پرواز تهران-ارومیه
اظهار تاسف و تاثر خودم را برای حادثه تلخی که برای پرواز تهران ارومیه پیش آمد بیان می کنم، عده زیادی جان خودشان را از دست دادند تعدادی زخمی شدند به هر حال حادثه تلخی بود؛خدمت همه خانواده های داغدارتسلیت می گویم و برای بازماندگان آن ارزوی سلامت و تندرستی دارم.
انتظار داریم با دقت و کارشناسی بیشتری به مسائل توجه شود که ان شالله در آینده کمتر این حوادث راپیش رو داشته باشیم.
دیروز ۱۹ دی بود دلم می خواهد کمی به عقب برگردیم ببینیم این جریان چه بود؛چه شد و چه باید بشود؟!
*دشمنانی در لباس دوست، آن هم در داخل کشور!
البته قبل از آن ذکر خیری بکنم از برادر عزیز؛ مومن، دلسوز و علاقمند جناب دکتر شکوری راد که امروز خیلی جای او در میان ما خالی است و دستگیری همین افراد نظیر دکتر شکوری نشان دهنده آن است که چه اشتباهی صورت می گیرد وچه کسانی دارند به عنوان دشمن تلقی می شوند در حالیکه معتقدم دشمنان خیلی با دست بازعمل می کنند و احیانا در لباس  دوست در داخل کشور و از بیرون کشور هم که معلوم است.
در این مدت موجی از دستگیری ها به خصوص جوان ها به بهانه های مختلف بوده است که بعضی ها با وثیقه آزاد شدند بعضی ها هنوز گرفتارند ؛ دلهره و اضطراب برای خانواده ها زیاد است.
آنهایی را هم که می شناسیم بچه های خوب و سالم هستند حالا ممکن است گاهی اعتراضی هم داشته اند ولی واقعا در خور این نیست که با جوانان ما این طور رفتار شود.
امیدوارم دیدگاهها نسبت به مسائل عوض شود و ما بتوانبم از این فضا به فضای امن و ارام تری حرکت کنیم که نفع همه در آن است.
همه شما داستان ۱۹ دی را شنیده اید در این روز حادثه بزرگی رخ داد؛  از این جهت که نهضت و انقلاب را وارد مرحله جدیدی کرد البته این حوادث نیستند که تعیین کننده در حرکت‌ها و جنبش های اجتماعی و بخصوص انقلاب ها هستند ولی حوادث می‌تواند تشدید کننده یا جهت دهنده به تحولات عظیمی نظیر انقلابها باشند.
وقتی انقلاب پیش می آید که اولا هدف مشخصی در جامعه وجود داشته باشد؛ثانیا آگاهی نسبت به آن هدف وجود داشته باشد، ثالثا احساس شود وضع موجود مانع رسیدن به آن هدف است ؛رابعا خواستی برای رسیدن به آن هدف پیدا شود و بالاخره اراده و انسجامی در جامعه بوجود بیاید و آن حرکت رخ دهد برای تحول اساسی از یک نظام به نظام دیگر.
*هنر رهبران بزرگ درک زمان خود است
تحولات اساسی، عوامل اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی و سیاسی خاص خود را دارد، جنبش‌ها و حرکت ها را نمی توانیم تک عاملی بدانیم البته  نقش مهمی در بیدار کردن جامعه و تقویت اراده جامعه و انسجام جامعه به سوی جریان انقلابی دارد ؛ ولی اگر شرایط انقلابی فراهم نباشد یک شخصیت بزرگ حتی فرهمند هم نمی تواند کار بزرگی را انجام دهد.
هنر رهبران بزرگ این است که زمان خود را درک می کنند؛ مقتضیات را می فهمند و جهات اصلی را تشخیص می دهند و به جامعه را تشجیع و بیدار می کنند و آن را به حرکت در می آورند  و حرکت سریعتر به سرانجام می رسد.
به هر حال جنبش وسیعی بعد از رحلت حضرت آیت الله العظمی بروجردی قدس سره پیدا شد گرچه در کل جامعه، دانشگاهها و اصناف و جاهای دیگر این حرکت‌ها و خواست‌ها وجود داشت ولی به طور خاص بعد از رحلت ایشان و رفتارهایی که رژیم داشت و بعد نقشی که خود امام داشتند این جنبش کانون و رهبری دینی پیدا کرد که اوج آن در خرداد ۴۲ بود که خیزش عظیم مردمی و در مقابلش کشتار عظیمی که صورت گرفت و به دنبال آن دستگیری و بعد از مدتی تبعید امام و سرکوب شدیدی که صورت گرفت که در واقع آن جنبش از خیابان ها جمع شد و بروز و ظهورش کم شد و به کمون رفت ولی وجود داشت و آثارش را بعد از ۱۰-۱۵ سال دیدیم که چگونه شد و به چه نتیجه ای رسید.
*امام حتی بعد از تبعید هم در حوزه‌های علمیه غریب بودند
امام هم بعد از تبعیدشان حتی در حوزه های علمیه غریب بودند از یک طرف تمام کسانی که با امام همراه بودند یا زندان بودند یا تحت تعقیب و در محدودیت یا سرکوب می شدند.
بعضی شخصیت‌ها هنوز هم هستند؛ مقام رهبری، آیت الله هاشمی و دیگرانی که هستند، بعضی ها هم از دنیا رفته‌اند این ها تعداد زیادی نبوده اند دائما هم بعد از دستگیری امام محدود بودند.
متاسفانه خیلی از کسانی که سال‌های اول نهضت همراه بودند بعد از دستگیری امام توبه و عقب نشینی کردند و حتی فعالیت هایی انجام دادند که کاملا گاهی علنی یا در خفا از امام انتقاد هم می کردند که این روش های غلط سبب سو استفاده دیگران می شود و راهشان را جدا کردند و ابایی هم نداشتند از اینکه بگویند انقلاب فایده ای ندارد وامام راه غلط می روند.
اگر یادتان باشد در سال ۵۷ وقتی نیمه شعبان شد امام فرمودند ما جشن نداریم بعضی از کسانی که سابقه همراهی امام داشتند ولی کنار کشیده بودند از روش امام انتقاد و کار خودشان را کردند.
امام کاملا غریب بود و راه امام غریب بود.پیروان مخلص امام تحت فشار و شکنجه بودند.زندان بودند و یا شهید می شدند و همه این مسائل وجود داشت و دوران کمون انقلاب بود تا سال ۵۶ که فضای دیگری پیدا شد امام هم ایستاده بودند و راهنمایی می کردند، عقده‌ها هم در سینه ها جمع شده بود.

*روش مدنی امام، مردم را بیدار کرد
بعضی جریانات تند چریکی برای مردم جذابیتی نداشت، ولی امام همان روش مدنی که داشتند که خون در مقابل شمشیر و کلام در مقابل گلوله و همیشه اتکا به مردم این روش را ادامه دادند مردم بیدار شدند و رشد پیدا کردند تا آن انقلاب رخ داد و حوادثی نظیر ۱۹ دی در این فضا و جریانات هست که رخ می‌دهد، یعنی زمینه‌های انقلاب فراهم است رهبری در جای خود مستقر هست  و بغض‌ها و عقده‌های ناشی از بیداد و سرکوب جمع شده و آماده یک جرقه است.
بعد از رحلت آیت الله حاج اقا مصطفی حرکتی رخ داد، متاسفانه در قم حتی برای هفتم حاج اقا مصطفی خیلی محافظه کارانه عمل شد ومسائلی پیش نیامد بعد از آن هفته اطلاعیه و بیانیه تحلیلی خوب و جهت دهنده‌ای در قم منتشر کردیم و به اصطلاح جهت جامعه مشخص شد و برای چهلم حاج اقا مصطفی، جلسه فوق العاده جالبی در مسجد اعظم گذاشته شد که جمعیت خوبی آمد و صبح و عصر سخنرانان خیلی خوب صحبت کردند و نوعا هم دستگیر و تبعید شدند.
*جنبش‌ها با سرکوب از بین نمی‌روند
خیال نکنیم وقتی جنبش هایی در جامعه بوجود می آید بوسیله سرکوب از بین می رود بلکه زمینه هست تا چگونه بروز و ظهور پیدا کند.
*از خیزش بعدی که به طرف نظام اسلامی نباشد نگرانم
نگرانی‌ام از این است ما در این موقعیتی که هستیم خدای نکرده به خاطر رفتارهای نادرستی که هست خیزش بعدی که بروز و ظهور پیدا می کند دیگر به طرف اسلام و نظام اسلامی نباشد.
اگر اعتراض و انتقادی هست این است که بعضی روش ها و شیوه هایی که اعمال می شود به زیان اسلام و نظام است.
*خطر مشکل درست کردن برای کسانی که به اصل نظام معتقدند
این نظام سرمایه بزرگی است؛هزینه زیادی برای آن داده شده است.انقلاب ما بزرگ بوده ما همین را می‌خواهیم ولی این رفتارها ممکن است سبب شود که خدای ناکرده جهت آینده به خارج از نظام متوجه شود.
ممکن است با این محدود کردن ها و مشکل درست کردن‌ها کسانی از دور و برو اطراف  کسانیکه به اصل نظام اعتقاد دارند از اصل نظام دفاع می‌کنند ولی نسبت به مسائل انتقاد دارند پراکنده و مایوس بشوند، اما به دامن حکومت نخواهند افتاد بلکه به دامن کسانی می افتند که اصل را قبول ندارند.
*تدبیر حکم می‌کند منتقدان و معترضان معتقد به اصل نظام تقویت شوند
اگر تدبیر وجود داشت باید این گروه تقویت می شد تا نیروهایی که به هر حال اعتراض و انتقادی دارند دور این ها جمع شوند به عنوان کسانی که ازاصل  نظام و انقلاب و اسلام دفاع می کنند.
باید “شخصیت‌های با سابقه ولو معترض” سرمایه‌ای به حساب بیایند که پیرامون آنان بخش عظیمی از نیروهای جوان جامعه که به هر حال اعتراضی هم دارند جمع شوند و در کنار اصل نظام و انقاب و راه امام بمانند . محدود کردن ها و تهمت زدن ها ونسبت دادن ها سبب خواهد شد بخش جوان و نخبه جامعه اگر از این طرف مایوس شود به دامن کسانی بیفتند که می گوید اصل نظام نباید باشد.
*انفجار وقتی رخ داد که وزیر اطلاعات وقت با اسم مستعار به امام اهانت کرد
به هر حال گرچه برای مدتی  نهضت در حالت کمون بود ولی لحظه به لحظه اعتراض جامعه به نفرت بدل می شد تا اینکه دوباره چون آتشفشانی بروز کرد و جامعه هیچ راهی را جز سرنگونی ر‍‍‍ژیم در برابر خود ندید.  اینها اشتباه بزرگ تری کردند یعنی بغض و کینه خود را از مردم بصورت مقاله‌ای علیه امام در یکی از روزنامه ها منتشر کردند ظاهرا وزیر اطلاعات رژیم آن وقت با اسم مستعار به امام اهانت کرد و آن وقت بود که انفجار رخ داد و مردم (طلبه و دانشجو؛اصناف) به پا خواستند و همه رژیم هم مقابله کرد وکشتار شد و بدنبال آن تحت عنوان “چهلم‌ها” پی در پی حرکت ادامه یافت.
امام هم رهبری نهضت را بر عهده داشتند؛ روز به روز رژیم ضعیف تر شد و کشتارهای بزررگ تر هم سبب شدآتش انقلاب شعله ور تر شود تا در ۲۲ بهمن دیدیم انقلاب اسلامی پیروز شد.
*یادمان نرود که این مردم چه می‌خواستند
این انقلاب هدف مشخص و معینی داشت. یادمان نرود که ماهیت این نظام چیست؟و مردم و امام چه می خواستند اگر اشکال و انحرافی در عمل وجود دارد یا مطرح می شود  باید برای تداوم آن اصلاح شود و راهی جز این نیست.
اگر خدای نکرده چیزهایی وجود دارد یا مطرح می شود که در اهداف یا مقتضای انقلاب نبوده اصلاح شود یا دست کم به نام نظام و انقلاب نباشد تامردم به اصل انقلاب و نظام بدبین نشوند.
*امام به شکسته شدن قلم‌ها و دربند بودن آزادیخواهان معترض بود
همه شخصیت امام راحل دینی بود و همواره از دین و ارزش های دینی دفاع می کردند و البته همه رهبران دینی هم چنین هستند و چنین می گویند ولی آنچه سبب نهضت شد این بود که امام به نیازهای واقعی انسان و مقتضای زمان توجه داشتند وایشان اعتراض داشتند که درآن رژیم زندان‌ها پراز آزادیخواهان  است، قلم‌ها شکسته می‌شود، کشور ما وابسته به بیگانه است، اقتصاد کشور وضعش خراب است ،عدالت در جامعه نیست، فساد و فحشا هست، مردم باید حاکم باشند و حکومت ندارند، از اینکه دیکتاتوری در جامعه است و اینها باید تغییر کند و این همه را از موضع دین می فرمودند؛دینی که امام می‌گفت دینی بود که با آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشتشان سازگار بود و جانشین نظام موجود را جمهوری اسلامی می دانستند.
*جمهوری اسلامی یعنی ملاک مردمند
جمهوری اسلامی یعنی ملاک مردمند؛حکومت و قدرت برامده از مردم و در مقابل آنها مسئول است به علاوه که ارزش های اسلامی هم حاکم است.
از لوازم مهم جمهوریت آزادی اندیشه و بیان است، اینکه عالمان ما در جامعه ارج داشته باشند، حوزه های علمیه ما با آزادی کامل بیاندیشند و حرفشان را بزنند و پشتوانه های نظری حاکمیت دین را با رعایت زمان و مکان و جهت حل مشکلات مردم فراهم آورند؛نه تنها مراجع بلکه همه علما و طلاب و محققان محترم باشند.
اینکه دانشگاه ما، استاد و دانشجوی ما در کمال ازادی بتواند کار کند حرف بزند و اعتراض کند و نیز این مراکز نیروهایی تربیت کند که بتواند کشور را اداره و آن را از دیگران بی‌نیاز کنند.وعده‌ها این چنین بود.
*امروز هم همه ما از اصل انقلاب دفاع می‌کنیم
ما نباید وابسته به بیگانه باشیم ؛نباید اینجا جزیره امن برای امریکا باشد و نباید رژیم ایران هم پیمان رژیم فاسد صیهونیستی باشد و در کنار کسانی قرار بگیرد که سرکوب گر مظلومان هستند.ما باید آزاد و مستقل باشیم.
باید از عقب افتادگی نجات پیدا کنیم اینها روح انقلاب بود که درچهره جمهوری اسلامی تجلی می کرد و امروز هم همه ما از اصل انقلاب دفاع می کنیم.
اکثریت جامعه ما دینی است و طبیعی است نظام پایدار حتی دموکراتیکش اگر متناسب با وضعیت دینی جامعه نباشد و با دین جامعه سازگار نباشد نمی‌تواند استقرار و دوام پیدا کند.
جمهوری اسلامی که امام مطرح کردند و مردم به آن رای دادند طوری بود که غیر مسلمان هم احساس می کرد دردرون نظام جمهوری اسلامی حرمت دارد حقش رعایت می شود با عدالت با او رفتار می شود به همین جهت در انقلاب ما فقط مسلمان و شیعه نبودند که در صحنه آمدند همه مردم امدند وگفتند جمهوری اسلامی می‌خواهیم.این هدف انقلاب ما بود و بحمدالله این جمهوریت مستقر شد و همه باید از آن دفاع کنیم.
*دعوا بر سر قدرت نیست، از اینکه نظام لطمه بخورد نگرانیم
اگر حرف و حدیثی هست دعوا بر سر قدرت نیست ما خودمان مطرح نیستیم و اگر نگرانی هست این نیست که بنده در عرصه نیستم و کس دیگری در عرصه مسدولیت است؛ نگرانی از این است که خدایی نکرده این نظام و انقلاب لطمه بخورد.
بعد از امام راحل، جریانی که مناسبتی با فکر امام و انقلاب نداشت و با معیارهایی که در انقلاب مطرح شد به خصوص آنچه را که امام خمینی(ره) در آستانه انقلاب عرضه داشتند و مردم به آن رای دادند جمهوری اسلامی، آزادی، مسئول بودن حکومت هزینه نداشتن انتقاد و اعتراض آزاد بودن گروهها مردم هم به اینها رای داده بودند و البته استقلال عدالت پیشرفت و اخلاق همه اینها مطرح شده بود.
*بزرگترین حق الناس، حاکمیت مردم بر سرنوشتشان است

کسانی که اینها را قبول نداشتند راه امام را تخطئه می کردند حرفی ندارند که به صراحت بگویند اینکه امام اعتقاد واقعی به میزان بودن رای مردم نداشتند و العیاذ بالله برای ساکت کردن افکارعمومی چنین گفتند.یعنی دین را در مقابل مردم قرار دادن ؛حق الله را در مقابل حق الناس قرار دادن ؛حق الناس را به کلی نادیده گرفتن که بزرگترین حق الناس، حاکمیت مردم بر سرنوشتشان است بلکه کسانی با چنین دیدگاه و سابقه ای می کوشند خود را نظریه پرداز منحصر به فرد انقلاب و اسلام معرفی کنند و دیگران ؛ حتی یاران واقعی امام را حذف و طرد کنند.
*راه برون رفت از بحران، رسیدن به اجماع برای برگزاری انتخابات در چارچوب همین قانون اساسی است
اینکه ما اینقدر به انتخابات و اهمیت آن تاکید می‌کنیم و می‌گوییم راه برون رفت از بحران این است که ما بتوانیم به یک اجماعی برسیم که انتخابات به گونه‌ای برگزار شود که مردم احساس کنند رایشان موثر است و آزادانه می توانند رای بدهند و هر کسی را خواستند می‌توانند انتخاب کنند در چارچوب همین قانون اساسی، چیزی علاوه بر این گفته نشده.برای اینکه معتقدم دست آورد مهم انقلاب ما حاکمیت مردم بر سرنوشت بود و این امر در انتخابات صحیح و آزاد تحقق می یابد.
نه اینکه راهها بسته شود و فقط یک جریان و تفکر و سلیقه امکان داشته باشد در عرصه باشد و دیگران همه محدود و یا حذف شوند؛ مساله این است.
مردم باید بتوانند عادلانه زندگی کنند،عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست.گرچه بسیار مهم است ؛ وجه مهم عدالت این است که حق حاکمیت مردم بر سرنوشت که خداآن را به رسمیت شناخته، در قانون اساسی آمده برسمیت شناخته شود و زمینه های آن فراهم بشود.
کسانیکه حرمت مردم را قبول دارند،استقلال مملکت را قبول دارند،  دخالت نیروهای بیگانه را نفی می‌کنند در مقابله توطئه‌های بیگانه هوشیارند ولی در مقابل می‌گویند باید از امکانات دنیا استفاده کرد.مخالفت با بیگانگان معنی‌اش دشمن تراشی نیست گرچه باید در مقابل دشمنی‌ها هوشیار بود، کسانی که این حرف‌ها را می زنند محدود می شوند و متهم به انواع اتهامات می شوند و کسانی به عنوان نظریه پرداز می‌آیند و در کنار جریان بسیار اندک خشونت مدار و انعطاف نا پذیری قرار می‌گیرند.
کسانی که این توهم را دارند که هر چه و هر کس خلاف سلیقه آنان است باید حذف شود و برای این کار هر دروغ و فریب و تهمتی را جایز می‌شمرند این جاست که جامعه با مشکل مواجه می شود.
*امروز صحبت تقابل اصول گرایی و اصلاح طلبی نیست
امروز صحبت تقابل اصول گرایی و اصلاح طلبی نیست ؛ صحبت این است که جریانی می خواهد همه امکانات را در کشور به دست بگیرد ؛دروغ می گوید تهمت می زند تحریف می‌کند حتی برای نهادهای جمهوری اسلامی ایران تعیین تکلیف می‌کند که کی باید بیاید کی باید نیاید! و می‌گوید آن جریانی که ما نمی پسندیم باید حذف شود؛دیگر محدود به اصلاح طلبان هم نیست بلکه بسیاری از کسانیکه در مملکت هستند و مشهور به اصول گرایی هستند ولی چون خردمندند و انصاف دارند آنها هم باید حذف شوند!این امر نباید به نام نظام تمام شود.
کسانی که دفاع از حقوق مردم، از آزادی و از اخلاق و حق انتخاب مردم و اینکه به مردم ظلم نشود می کنند، متهم به انواع اتهامات عجیب و غریب و دروغ پردازی می شوند و کسانیکه  این کار را می‌کنند امنیت کامل و مصونیت دارند و این طرف حتی نمی تواند از خود دفاع کند و حتی ممنوع می شود از اینکه اسم و حرف آنها در جاهایی که خیلی هم محدود است برده شود.
ما گفته‌ایم و می‌گوییم روی حق مردم، حق انتخاب آنها آزادی مردم و عدالت برای مردم واین همه توام با دین داری و البته همه باید برخوردار از حق و حرمت باشند چون قانون اساسی برای همه است، اخلاق باید در جامعه برای همه باشد به خصوص کسانیکه قدرت را در دست دارند باید بیشتر رعایت کنند مساله اینهاست و الا دعوا برسر قدرت نیست.
*کسانی که مردم را قبول ندارند، حق ندارند از زبان مردم صحبت کنند
اینکه این روزها گفته می‌شود مردم چه کسی را بخواهند و چه کسی را نخواهند باید گفت که کسانیکه مردم را قبول ندارند حق ندارند درباره مردم و از زبان مردم صحبت کنند.
اگر فضا آزاد باشد و محدودیت ها رفع شود حرف و گرایش مردم معلوم می شود؛ اصلا این محدودیت ها خود نشانه این است که مردم را قبول ندارند.
*در جریان انتخابات آزاد است که معلوم می‌شود مردم چه کسی را می‌خواهند
در جریان انتخابات آزاد است که معلوم خواهد شد مردم چه کسی را می‌خواهد و چه کسی را نمی خواهند.
ما از حق مردم دفاع می کنیم،می گوییم محدودیت های بی جا نباشند؛ آزادی در چارچوب قانون باشد، مردم بتوانند انتخاب کنند ،حرفشان را بزنند ؛هر کس می‌خواهد بیاید.صحبت از حق فردی و خواست فردی نیست.
آنها چه کاره‌اند که بگویند مردم کی را می‌خواهند و کی را نمی‌خواهند!آن هم کسانی که ولو با حسن نیت بیشترین مقابله را با حق مردم کرده‌اند و محدودیت‌ها را ایجاد کرده‌اند و می کنند.
اگر صحبت از این می شود که به آینده نگاه شود فضا باز و آزاد گردد زمینه‌ای فراهم شود که انتخاباتی پر شور با حضور آزاد همه جریان‌ها و گرایش ها و البته همه در چارچوب قانون اساسی ومردم هم حضور داشته باشند و اعتماد کنند که حضورشان موثر است این ها در جهت مصلحت کشور و مردم و انقلاب است.
*باید در یک فضای آزاد و در مناظره، اشتباه‌کنندگان این طرف و آن طرف به اشتباه خود اعتراف کنند

البته ممکن است همه اشتباه کنند ولی چگونه می‌توان گفت یک طرف که قصد خدمت به نظام و مردم داشته و کار کرده، گفته شود منحرف و خطاکاراست ولی آن طرفی که خیلی کارهای بدی کرده معصوم و مصون تلقی شود این منصفانه نیست.
بیایید فضای آزاد، مناظره و بحث بگذارید و اینها منتشر شود انتقاد شود و اگر اشتباهی هم بوده در یک فضای باز همه هم به آن اعتراف کنند اگر کسانی از این طرف و آن طرف اشتباهی داشته‌اند بیان شود.
آیا حمله به کوی دانشگاه درست بود؟!آیا آنچه در کهریزک رخ داد درست بود؟آیا برخوردهای کنونی با افراد و شخصیت ها درست است؟ فضا آزاد باشد جامعه قضاوت خوهد کرد چه کسانی اشتباه کرده‌اند و چه کسانی اشتباه نکرده اند ولی قضایا یک طرفه نباشد.
به هر حال اصول و راهها مشخص است و با کمال تاسف می بینیم بسیاری از خیرخواهانی که واقعا به این اصول معتقدند و دلشان می‌خواهد؛ این انقلاب و نظام که بسیار پرهزینه برای ما تمام شده و برایمان مقدس و عزیز است برقرار بماند حال کسانیکه سابقه و لاحقه ‌شان روشن است و چنین مواضعی دارند از دو طرف مورد حمله قرار می گیرند.
از درون متاسفانه با امواج اتهام و دروغ و بد اخلاقی از سوی کسانی که روح انقلاب و قانون اساسی را عملا قبول ندارند و از آن طرف توسط کسانی که می گویند باید نظام جمهوری اسلامی نباشد چرا هنوز داریم از اسلام و قانون اساسی دفاع می کنیم!
آیا وقتی گفته می‌شود که در نظام سازگار با اسلام، آزادی انسان نیز هست، مسئولیت حاکمان در مقابل مردم هم هست، انتخابات آزاد هم هست.هر انسانی که در این نظام زندگی می کند و مستلزم است که در این چارچوب حرکت کند از حقوق و احترام برخورداراست؛ این بهترین دفاع از اصل نظام نیست؟
معتقدم راهکار حل مشکلات معلوم است.ادامه فضای تنگ امنیتی و تهمت و فشار غلط است.
*آزادی زندانیان زمینه بسیار مساعدی را برای همدلی در جامعه ایجاد می‌کند
انسانها باید احساس امنیت و آزادی کنند و بتوانند حرفشان را بزنند ؛باز شدن فضا سبب می شود بهتر و بیشتر کسانیکه می‌خواهند به ایران و اسلام و انقلاب دفاع کنند ودر چارچوب قانون حرکت کنند هم حرفشان را بزنند و هم خدمت به مردم و کشور کنند. واقعا ازادی زندانیان زمینه بسیار مساعدی را برای همدلی بیشتر در جامعه و آینده ایجاد می کند.
باید برای انتخابات در چارچوب قوانین ساز و کاری تعیین شود که هر کسی نامزد خود را در صحنه داشته باشد، بتواند رای بدهد و مطمئن باشد رایش تعیین کننده است انتخابات ازاد و سالم یعنی همین.
*این مردمند که باید تعیین کنند چه کسی قدرت داشته باشد و چه کسی نه!
اینها برای برون رفت از بحران و به نفع نظام و مردم و کشور گفته می‌شود و الا کی دنبال این است که قدرت را بدست بگیرد؟ تازه مگر ما چه کاره‌ایم که بگوییم فلانی قدرت بدست بگیرد یا نگیرد؟مردمند که باید تعیین کنند چه کسی قدرت داشته باشد و چه کسی نداشته باشد.
اگر فضا باز و ازاد باشد همه نسبت به نظر مردم تمکین می‌کنند.
مردم متولی نمی‌خواهند، بگذارید خود مردم در فضای امن و آزاد تصمیم بگیرند و هر کس را که خواستند انتخاب کنند.
در ابتدای این دیدار حاضرین در جلسه به بیان دیدگاهها و نظرات خود پیرامون مسائل روز کشور پرداختند.
در این دیدار اساتید حاضر ضمن تشکر و حمایت از مواضع اصولی آقای خاتمی در مورد حداقل خواسته های مردم و اصلاح طلبان جهت حضور در انتخابات آینده؛از رفتار و هجوم تبلیغاتی طراحی شده و ضد اخلاقی انحصار طلبان و زور مدراان در مقابل این مواضع شفاف انتقاد کرده و اینگونه تبلیغات توهین آمیز و تهمت های نا روا را که از تریبون های رسمی و غیر رسمی و رسانه ملی مطرح می شود مورد انتقاد قرار داده و اعتراض قرار دادند.
همچنین در این جلسه عدم تاثیر این گونه تبلیغات منفی در محیط دانشگاهی وافزایش محبوبیت روز افزون چهره های شاخص اصلاحات و جنبش سبز مورد تاکید قرار گرفت و نمونه واضح این روند مراسم بزرگداشت آذر ماه در دانشکده فنی دانشگاه تهران عنوان شد که در این مراسم دانشجویان یکصدا و همدل به تکریم و حمایت از این چهره ها پرداختند.
در این جلسه که خانواده دکتر شکوری راد هم حضور داشتند ؛ اساتید دانشگاه  و اعضا ء جامعه پزشکی ضمن اعتراض به بازداشت این استاد ارزشمند دانشگاه از داخل بیمارستان دانشگاهی  و در هنگام خدمت به بیماران خواستار آزادی هر چه سریعتر وی و همه زندانیان سیاسی شدند.

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

میرحسین: دروغها و تهمتها نشان داد که اسلام آقایان چگونه اسلامی است

چکیده : گسترش فرهنگ اعتراف گیری و تواب سازی از درون زندانها به فضای سیاسی بیرون منتقل شده است. بر اساس این فرهنگ، شما اگر می خواهید پست خود را حفظ کنید و یا انتخاب شوید و یا در معاملات بزرگ و کوچک سهیم شوید و یا با آرامش از دست و زبان بد اخلاقان زندگی کنید، باید فهم و بصیرت لازم را برای محکومیت منتقدان و معترضان جنبش سبزداشته باشید. آنها حتی از حوزه ها و مراجع عظام نگذشته اند و ما شاهد فشارها و جسارتها و اهانتهای گوناگون علیه روحانیت و مرجعیت هستیم. غافل از آنکه داخل همین خانواده های دست اندر کاران، توجه به خواستهای مطرح شده درجنبش سبز در حال گسترش است. چرا که این مطالبات مطابق با حقوق مردم و میثاق ملی ماست.

کلمه: اقتدارگرایان در ده روز نخست دی ماه، با لحنی عصبی و تهاجمی تر از قبل به تخریب شخصیت های جنبش سبز پرداختند. آن‌ها در این روزها با موجی از شعار و توهین در قالب سخنرانی، مصاحبه، یادداشت و … علیه هواداران جنبش سبز و همچنین میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی به میدان آمدند. تا جایی که صدا و سیما در بخش‌های مختلف خبری خود شعار مرگ بر خاتمی، موسوی و کروبی را به وضوح پخش کرد. هواداران دولت حتی خود را به جای خدا و ائمه معصوم نیز نشاندند و عنوان کردند که موسوی و خاتمی و کروبی توسط خدا هم بخشوده نخواهند شد. آن‌ها در مقام داوری تا جایی پیش رفتند که مدعی شدند میرحسین موسوی، نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس، روز قیامت و اسلام را باور ندارد. میرحسین موسوی اما در برابر این همه توهین و ناسزا فقط سکوت کرد. بسیاری از هواداران جنبش سبز در این مدت پرسیده اند که چرا موسوی در برابر این تهاجم وسیع موضعی نگرفته است؟خبرنگار کلمه به همین مناسبت در گفت و گویی کوتاه پرسش هایی را در این مورد با وی مطرح کرده است.
موسوی در پاسخ به سوالات کلمه، راه و روش تبلیغاتی اقتدارگرایان را متعلق به دوران قدیم دانسته و گفته است «آنها از شگردهایی استفاده می کنند که در رژیم های توتالیتر، شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو، استفاده می شد.» وی ضمن بی اثر خواندن این تبلیغات گفته است «این ده روز فرصت خوبی برای شناخت ملت ما از ماهیت این آقایان بود. این همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه اسلامی است.»
موسوی در این مصاحبه یک بار دیگر بر  مطالبات بیانیه هفدهم خود تاکید کرده و خطاب به اقتدارگرایان اعلام کرده است: «شما امثال بنده را ندیده بگیرید و خودتان بی اعتنا به ما زندانیها را آزاد و اعلام کنید که پایبند به همه اصول قانون اساسی هستید و رسانه ها را آزاد کنید، انتخابات آزاد غیر گزینشی داشته باشید. خواهید دید افق روشن خواهد شد… اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد.»
متن مصاحبه خبرنگار کلمه را با میرحسین موسوی می خوانید:
در هفته های اخیر، اقتدارگرایان هجمه تبلیغاتی بی سابقه ای را علیه شما و جنبش سبز انجام دادند، اما شما در برابر این هجوم سکوت کردید و موضعی نگرفتید. دلیل این سکوت چیست؟ انتظار خیلی از طرفداران جنبش سبز این بود که شما در برابر این همه تهاجم چیزی بگویید.
بنده قصد پاسخ داشتم اما انتشار نامه برادر عزیزم آقای کروبی مرا منصرف کرد. نگاه ایشان دلیل بسیاری از این بداخلاقی ها را روشن می کند. دلیل دوم سکوتم آن بود که تبلیغاتی از این قبیل متعلق به دوران قدیم است و از شگردهایی استفاده می کند که در رژیم های توتالیتر شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو استفاده می شد. کسانی که این تبلیغات را سازمان دادند نه جامعه خودمان را می شناسند و نه درکی از فضای متحول بین المللی دارند. آنها در فضای قبل از گسترش تکنولوژی ارتباطات زندگی می کنند.
ارزیابی شما از ده روز تهاجم که علیه شما و دیگر شخصیت های جنبش سبز صورت گرفت، چیست؟ چقدر تبلیغات اقتدارگرایان را اثربخش می دانید؟
به دلایلی که در پاسخ به سوال قبلی گفتم این تبلیغات نه تنها کم اثر بود بلکه بدلیل محتویات غیرمنصفانه خود اثر عکس داشت. این ده روز فرصت خوبی برای شناخت ملت ما از ماهیت این آقایان بود. این همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه اسلامی است. تعجب آور هم نبود ما همه پیشنمازی را می شناسیم که گفت امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلار به ما کمک کرده و قول پنجاه میلیارد دیگر را بعد از پیروزی داده است و هنوز این آقا علیرغم این بهتان و دروغ، موقعیت رسمی خود را حفظ کرده است. به همین دلیل، اثرات این تبلیغات خارج از عرف توام با فحاشی های سخیف و تهدید، بیشتر از آنکه به جنبش رو به گسترش سبز لطمه بزند، حقانیت و سرزندگی جنبش سبز را نشان داد.
اینها نمی توانند درک کنند وقتی کسی که به خاطر یک کبک یک انسان محترم را به قتل رسانده ادعا کند شخص عالمی مثل آقای خاتمی قرآن را نمی فهمد و یا در سایتهای خود، دادستان انقلابی و مورد اعتماد امام را جاسوس شوروی و قرآن پژوه مبارزی چون خانم رهنورد را با تهمت های مضحک، همکار خانواده مطرود رژیم پهلوی، و بنده و ایشان را به نقل از یک نویسنده درگذشته، که از ترس مردم به اروپا گریخت و در آنجا فوت کرد، فراماسون می نامند، مردم چگونه با این ادعاها روبرو می شوند. اینها روی گوبلز را در جعل و دروغگوئی سفید کرده اند و تهمت و دروغ را جزئی از دیانت متحجرانه و توام با خرافات خود قرار داده اند. البته یک نکته ظریف دیگر نیز وجود دارد که دستپخت این چنین شور از آب در می آید و آن اعتقاد ریشه ای بخشی از حاکمیت به خس و خاشاک و بزغاله و گوساله بودن میلیونها نفر از مردم این کشور است. یکی از دلایل دلیری اینان برای گفتن دروغهای بزرگ همین نگاه به ملت است. آنها هنوز باور به شعور ملت ندارند و متاسفانه در خلوت خود حتی از تصور حقوق شهروندی برای همه مردم و کرامت ذاتی برای همه انسانها وحشت می کنند.
در مهدیه تهران و برخی تریبون های دیگر خطاب به شما و آقای کروبی و دیگر شخصیت های جنبش سبز گفتند که شماها عددی نیستید. شما چه نظری درباره چنین اظهار نظری دارید؟
اتفاقا این سخن کاملا درست است. نه بنده و نه کروبی نگفته ایم عددی هستیم. در احوالات شیخ ابوسعید ابوالخیر آمده است عالمی که با شیخ احساس رقابتی داشته کسی را پیش او می فرستد که من مثل یک فیل هستم و شما مثل یک پشه و شیخ جواب می دهد که به او بگوئید «ما هیچ نیستیم و آن پشه هم تو هستی». البته ما در مرتبه شیخ نیستیم ولی با تاسی به او می گوییم ماها عددی نیستیم. ولی این دلیل نمی شود که شما حقوق مردم را ضایع کنید و میثاق ملی را تا این اندازه خوار کنید.
شما شبیه این مضمون را در بیانیه هفده، که پس از وقایع عاشورای تهران صادر کردید، نیز یادآور شده اید. آیا همچنان بر همان خواست ها تاکید می کنید؟
بله. بنده در اطلاعیه ۱۷ گفتم شما امثال بنده را ندیده بگیرید و خودتان بی اعتنا به ما زندانیها را آزاد و اعلام کنید که پایبند به همه اصول قانون اساسی هستید و رسانه ها را آزاد کنید، انتخابات آزاد غیر گزینشی داشته باشید. خواهید دید افق روشن خواهد شد. اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد. این نوع تبلیغات دروغ و ناشیانه که همزمان با ادامه سرکوب و دستگیریها انجام می گیرد جز آنکه مردم را روز به روز بیشتر از اصلاح در چهارچوب قانون اساسی مایوس سازد فایده ای نخواهد داشت.
دبیر کل موتلفه گفته است که شما یعد از انتخابات، در ملاقات با هیئتی با شمارش بخشی از آرا موافقت کردید و بعدا با ملاقاتهائی که با اعضای مشارکت و مجاهدین انقلاب داشته اید آنها شما را از این توافق قبلی منصرف کرده اند. آیا درست است؟
متاسفانه دبیر کل جدید موتلفه پختگی لازم را ندارد. درمورد این ادعا بنده آن را تکذیب می کنم. در آن جلسه، آخرین حرفی که  زدم «قبول حکمیت» بود و اگر شرکت کنندگان در آن جلسه به حافظه خود رجوع کنند، بنده حتی چند نام را به طور مثال برای چنین هیئت حقیقت یابی مطرح کردم. بدترین بخش ادعای ایشان تهمتی است که به دو گروه سیاسی معتبر کشور زده اند، در حالی که اعضای اصلی آنها در بند هستند.
البته علاوه بر ایشان برای چندمین بار یکی از وزرای زمان دفاع مقدس با استناد به یک نشریه غربی به صورت ترجیع بند نقل قولی از بنده می کند که با توجه به خدمات ایشان به بهداشت کشور تا کنون صبر کردم که چیزی نگویم. بنده تعجب می کنم ایشان که ادعای مسلمانی دارد، علیرغم این همه مدرک و سند و سخنرانی و اطلاعیه های بنده و بحثی که یک بار با ایشان کردم به قول یک نشریه آمریکائی تکیه می کند و از آن فراتر می رود و برخلاف گفته ها و کردار قدیم خود در مورد گذشته سیاسی اینجانب به قضاوت می نشیند. مگر انکه بگوئیم در آن موقع تظاهر می کرده است.
با توجه  به اینکه فشار و تبلیغات علیه جنبش سبز در ماههای اخیر افزایش یافته است. وضعیت جامعه و جنبش سبز را در این شرایط چگونه ارزبابی میکنید؟
بله. حجم تحریف و دروغ و تهدید بالارفته است. اعدام های فله ای و محکومیتهای عجیب و غریب ظالمانه هم برای کمک به مرعوب کردن بکار گرفته می شود. مهمتر، گسترش فرهنگ اعتراف گیری و تواب سازی است که از درون زندانها به فضای سیاسی بیرون منتقل شده است. بر اساس این فرهنگ، شما اگر می خواهید پست خود را حفظ کنید و یا انتخاب شوید و یا در معاملات بزرگ و کوچک سهیم شوید و یا با آرامش از دست و زبان بد اخلاقان زندگی کنید، باید فهم و بصیرت لازم را برای محکومیت منتقدان و معترضان جنبش سبزداشته باشید. آنها حتی از حوزه ها و مراجع عظام نگذشته اند و ما شاهد فشارها و جسارتها و اهانتهای گوناگون علیه روحانیت و مرجعیت هستیم. غافل از آنکه داخل همین خانواده های دست اندر کاران، توجه به خواستهای مطرح شده درجنبش سبز در حال گسترش است. چرا که این مطالبات مطابق با حقوق مردم و میثاق ملی ماست.
مردم ما خاطرات خوشی از اعتراف گیری و تواب سازی و مداهنه و تهمت و دروغ ندارند. این ترفندها در ماه دی به ضد خود تبدیل شد. تمام این تمهیدات و اقدامات به خوبی نشان می دهد که جنبش سبز در حال پیشرفت است و انشالله با شرکت همگان این روند تا رسیدن به اهداف مطرح شده در جنبش سبز ادامه خواهد یافت. ما  اعتقاد داریم که: «فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض»، کف ها به کناری رفته و محو میشوند، ولی آنچه برای مردم سودمند است باقی می ماند.
گر چه این حجم تهمتها و افتراها و دروغ زنی و  وارونه نمایی در نهایت برملا خواهد شد اما به هر حال  نمی توان حجم تبلیغات رسانه های  حکومتی  با بودجه های  نجومی را، که به قبضه جناح خاصی در آمده، نادیده گرفت. به نظر شما چه طور می توان بر این تفرقه افکنی ها در جامعه و در میان خانواده ها فائق آمد؟ جنبش سبز چه طور می تواند در جهت پوشاندن و کم کردن شکاف های مختلفی که ممکن است  روزبه روز در اثر سوء تدبیر و سوء نیت اقتدارگرایان بیشتر و بیشتر شود گام بردارد و وحدت ملی را در برابر تفرقه افکنی های دولتی حفظ کند؟
به نظرم استراتژی اصلی باید همان آگاهی بخشی و راهکار اصلی  همان هر شهروند یک رسانه باشد. کارهای به ظاهر ساده ای مثل تکثیر روزنامه ها و نامه ها و بیانیه ها، تکثیر سی دی از عکس ها و فیلم های وقایع پس از انتخابات و … امروزه عمق نفوذ خوبی پیدا کرده اند و به دورترین نقاط هم رسیده اند. لشگر پرشمار آگاهی بخشی و اطلاع رسانی از دل وسایل ساده ای که عصر اطلاعات در اختیار آنها گذاشته است موثرترین شیوه ها را با خلاقیت خود برای رساندن پیام حقیقت پیدا کرده و می کند.
اما در کنار تلاش برای گسترش آگاهی ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقایق، نباید خاطره بحثها و گفتگوهای صمیمانه روزهای انتخابات را از یاد برد. نباید از یاد ببریم که چه طور پیش از آن که مداخله های به اصطلاح امنیتی فضای گفتگوی مدنی را به آشوب بکشد و صدای بحث و گفتگو را خاموش کند، شنیدن صدای همدیگر را در گفتگوهای انتخاباتی تجربه و تمرین می کردیم. نباید زنجیره سبزی که تمام اختلافات و تفاوت ها را از جنوب تا شمال شهر و کشور به هم پیوند می داد و زیستن در کنار هم را به ما می آموخت فراموش کنیم. این خاطرات گرانبها درس ها و الگوهای ارزشمندی برای امروز ما نیز می توانند باشند. امروز هم باید تا آنجا که می توانیم با زنده نگاه داشتن فضای بحث و گفتگوی ملی، تحمل و مدارای یکدیگر را تمرین کنیم و نظرات و آراء همدیگر را بشنویم تا بر شکافهای تحمیل شده از سوی رسانه های رسمی غالب شویم. سبز بودن ما به این معنا نیست که می خواهیم همه را به رنگ خود در آوریم و یک رنگ کنیم، آن طور که انحصارطلبان و اقتدارگرایان برای همه رنگ و رای خویش را تجویز می کنند. سبز بودن زیستن در کنار یکدیگر با درک تفاوت ها و اختلاف آراء و نظرات و سلایق یکدیگر است. اگر اقتدارگرایان و رسانه های شان می کوشند ترک های ایجاد شده در خانواده ها و جامعه را پررنگ کنند، ما باید بکوشیم با پذیرفتن این اختلاف ها نسخه ای برای زیستن مسالمت آمیز در کنار یکدیگر ارائه کنیم.  آگاهی بخشی در عین مسالمت،  موثرترین سلاح علیه خشونت و پراکندن بذر های تفرقه و جهل است.
  • ناشناس
    درود بر شما محکم واستوار بمانید
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۳۶ ب.ظ   پاسخ دادن
  • رضا
    سید حرف دل میلیونها ایرانی را زدی . شما افتخار ایرانی . خدا نگهدارت باشد
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۴۵ ب.ظ   پاسخ دادن
  • اندیشه سبز
    واقعا از این همه تدبر و درایت هیچ چیز نمی توان گفت ….در ژرفای واژگان میرحسین صداقت نمایان است …. درود بر نخست وزیر محبوب و رئیس جمهور منتخب ملت
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۱ ب.ظ   پاسخ دادن
  • سلین
    درود بر میرحسین عزیزم.
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۲ ب.ظ   پاسخ دادن
  • سرباز میرحسینم
    درود بر موسوی
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۳ ب.ظ   پاسخ دادن
  • موسوی دوست دارم
    نه بنده و نه کروبی نگفته ایم عددی هستیم. در احوالات شیخ ابوسعید ابوالخیر آمده است عالمی که با شیخ احساس رقابتی داشته کسی را پیش او می فرستد که من مثل یک فیل هستم و شما مثل یک پشه و شیخ جواب می دهد که به او بگوئید «ما هیچ نیستیم و آن پشه هم تو هستی».
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۵ ب.ظ   پاسخ دادن
  • رییس جمهور موسوی
    میر حسین باز هم ما را با ادب و اخلاق خویش نوازش کرد
    میرحسین همچنان سوار بر اسب متانت و صبوری راه سبز را در می نوردد
    میرحسین را خدا دوست دارد چون مغرور نیست
    میرحسین را مردم دوست دارند چون قدرت طلب نیست و راست میگوید
    میرحسین را مذهبیون دوست دارند چون بشارت میدهد به کلام سبز خدا
    میرحسین را غیرمذهبیون دوست دارند چون اهل تبعیض نیست و اهل تساهل و تسامح است
    میرحسین هست و خدا را شکر
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۵ ب.ظ   پاسخ دادن
  • صدرا
    زنده باد میرحسین موسوی که اگر چه دیر به دیر اما هر گاه که لب به سخن می گشاید بذر امید را در دل همه باورمندان به آینده ی سبز ایران می کارد.
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۶ ب.ظ   پاسخ دادن
  • عبدالله
    خدواند شما را که دخیره الهی هستید برای اسلام و ایران حفط فرماید . الحق که شما نخست وزیر حضرت امام خمینی ( س ) هستید . بسیار عالی و کوتاه جواب نااهلان و نامحرمان را با این مصاحبه دادید . افسوس که چند صباحی است که نظام اسلامی و بدست آمده با خون هزار فرزند این مرز و بوم به دست ناهلان و نامحرمان افتاده . ولی همیشه قول حضرت حق انجام شدنی است و آن این است که صبح پیروزی نزدیک است ( الیس الله بالصبح القریب ) انشاالله .
    درود بر خاتمی – موسوی – کروبی و همه ی مردم حق جوی ایران زمین . حق یار و نگهدارتان باد
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱۲:۵۸ ب.ظ   پاسخ دادن
  • علی
    درود.
    باید بیش از همه چیز فضای گفتگوی با احترام را یاد بگیریم.
    جنبش سبز باید در عین تکثر یاد بگیرد چگونه در عین اختلاف عقاید بر حقوق شهروندی و انسانی تفاهمک کند.و با احترام این گفتگوهای درون جنبش را پیش ببرد.
    درود بر عزیزان و بزرگان جنبش اخلاقی سبز
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱:۰۴ ب.ظ   پاسخ دادن
  • اهل سنت سبز سبز
    یا ایها الذین امنوا کونو مع الصادقین
    درود بر رئیس جمهور محبوب میر حسین موسوی صادق زمانه
    سبزیم و استوار
    الله اکبر
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۲۱ ۱:۰۴ ب.ظ   پاسخ دادن
  • یک شهروند
    اینجا ایران است…هیچکس گرسنه نیست!
    همه روزی چند وعده فریب میخورند…
    موسوی عزیز فریبمان دادند،کاش وارد بازی کثیفشان نشده بودیم…اما تا آخر آنگونه که تو به ما آموختی **سبز** میمانیم.

۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

احمدی‌نژاد و علم اخلاق : اینکه در یک برنامه زنده تلویزیونی فردی که خود متخلف است به کسی که حضور ندارد تهمت بزند خیلی بد است!!

«تغییر»: احمدی‌نژاد به دفاع تمام عیار از معاون اولش پرداخت و ضمن متخلف خواندن نادران، «متهم کردن کسی که حضور ندارد» را “خیلی بد” خواند و گفت: اینکه یک نفر بیاید در یک برنامه زنده تلویزیونی به معاون اول رئیس‌جمهور تهمت بزند خلاف همه قوانین کشور است.



پس از آن که الیاس نادران، نماینده اصول‌گرای مجلس روی آنتن زنده سیما در برنامه دیروز، امروز، فردای پنجشنبه شب، معاون اول احمدی‌نژاد را به فساد اقتصادی متهم کرد، امروز احمدی‌نژاد به دفاع تمام عیار از معاون اولش پرداخت و ضمن متخلف خواندن نادران، «متهم کردن کسی که حضور ندارد» را “خیلی بد” خواند.
وی افزود، اگر کسی مدرکی دارد باید آن را به دستگاه قضایی بدهد و این در حالی است که توکلی، نماینده نزدیک به نادران اعلام کرد سه قاضی عالی‌رتبه به اتفاق اتهام رحیمی را قطعی می‌دانند و عدم احضار وی صراحتاً با قانون اساسی ناسازگار است.
احمدی‌نژاد گفت: اینکه یک نفر بیاید در یک برنامه زنده تلویزیونی به معاون اول رئیس‌جمهور تهمت بزند خلاف همه قوانین کشور است.
احمدی‌نژاد در پایان جلسه امروز هیأت دولت در جمع خبرنگاران درباره مسائل مطرح شده در مورد معاون اول رئیس‌جمهوری افزود: قاعدتا کسی که اتهام می‌زند باید یک دلیل و مدرکی داشته باشد.
وی گفت: من این را یک حرکت سیاسی می‌دانم که متاسفانه با بی‌تقوایی همراه است.
احمدی‌نژاد اظهار داشت: آقای رحیمی از برادران بسیار خوب، پاک و مومن دولت است و شبانه‌روز، ایشان در اختیار مردم است.
احمدی‌نژاد ادامه داد: زندگی آقای رحیمی بسیار پاک و ایشان فردی انقلابی و خدمت‌گذار است.
وی گفت:‌من نمی‌دانم که چرا برخی اصرار دارند خلاف قانون عمل کنند؛ اینکه در یک برنامه زنده تلویزیونی فردی که خود متخلف است به کسی که حضور ندارد تهمت و اتهام بزند خیلی بد است.
احمدی‌نژاد با انتقاد از پخش این برنامه از سیما افزود: این کار باید اصلاح و جبران شود و برخی معاونت‌های صدا و سیما باید دقت و مراقبت بیشتری کنند.
وی ادامه داد: ‌البته آقای رحیمی شکایت کرده که امیدوارم این شکایت هر چه سریع‌تر رسیدگی شود البته زمان طولانی از این شکایت سپری شده است.
وی گفت: قانون حاکم است اینکه یک عده تصمیم سیاسی بگیرند که دولت را متهم کنند خیلی بد است و من به آنها نصیحت می‌کنم که این کار عاقبت خوبی ندارد.
احمدی‌نژاد افزود: اگر کسی مدرکی دارد باید آن را به دستگاه قضایی بدهد و امیدوارم این بداخلاقی‌ها خاتمه پیدا کند.

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

آنها میـرحسیـــــن را اینگونه می خواهنــــــــد…

کیده : برای شناسایی حاملان و عاملان این گفتمان، لازم نیست حتما به آن سوی مرز‌ها رفت و الزاماً آن‌ها را در میان دشمنان بیرونی نظام جستجو کرد. اگر روزگاری صدام حسین نماد ِاین گفتمانِ جنگ افروز و انسان سوز بود و اگر زمانی سازمان خشونت طلب و تروریست پروری چون مجاهدین خلق منادی این گفتمان بود تا عزیز‌ترین وشریف‌ترین فرزندان ملت را به آتش نفرت بسوزاند و بهشتی کند، امروز حاملانِِ این گفتمان، اغلب دولتمردان و دولت یاران و دولت پرورانی هستند که به نام نظام و حکومت و حاکمیت، هر روز به آتش تهمت، دروغی می‌پزند و در دروغی بزرگ به نامِ ملت، فتنه‌ای می‌سازند و به فتنه‌ای، فرزندان انقلاب را ترور شخصیت می‌کنند و در جنگی موهوم سرداری می‌کنند و روی سردار قادسیه را سفید می‌کنند، که صدام، دستِ کم در جنگ افروزی دروغزن نبود!

کلمه- سارا زرتشت*:  براندازی، مخرج مشترک دشمنانِ واقعی نظام جمهوری اسلامی است و بر این اساس «براندازان» صاحب گفتمانی شده‌اند که بر ستونِ دشمنی با نظام ایستاده است و بر محور براندازی می‌گردد و رویای براندازی در سر دارد. گفتمانِ براندازی، درصددِ حذف و تحریف خواسته‌های انقلاب اسلامی و آرمان‌های مردمی آن است. این گفتمان، عملکرد و پیشینهٔ جمهوری اسلامی را انکار می‌کند. «امروز» را مجالی برای انتقام از «دیـروز» می‌داند و در این راه از خشونت ابایی ندارد. با دروغ و غوغا میانه‌ای دارد و در هر فرصتی حاملانِ گفتمان انقلاب اسلامی را ترور می‌کند.
برای شناسایی حاملان و عاملان این گفتمان، لازم نیست حتما به آن سوی مرز‌ها رفت و الزاماً آن‌ها را در میان دشمنان بیرونی نظام جستجو کرد. اگر روزگاری صدام حسین نماد ِاین گفتمانِ جنگ افروز و انسان سوز بود و اگر زمانی سازمان خشونت طلب و تروریست پروری چون مجاهدین خلق منادی این گفتمان بود تا عزیز‌ترین وشریف‌ترین فرزندان ملت را به آتش نفرت بسوزاند و بهشتی کند، امروز حاملانِِ این گفتمان، اغلب دولتمردان و دولت یاران و دولت پرورانی هستند که به نام نظام و حکومت و حاکمیت، هر روز به آتش تهمت، دروغی می‌پزند و در دروغی بزرگ به نامِ ملت، فتنه‌ای می‌سازند و به فتنه‌ای، فرزندان انقلاب را ترور شخصیت می‌کنند و در جنگی موهوم سرداری می‌کنند و روی سردار قادسیه را سفید می‌کنند، که صدام، دستِ کم در جنگ افروزی دروغزن نبود!
شباهت‌های براندازان و عاملان خشونت و یارانِ غوغا و بانیانِ دروغ، وقتی به مواجههٔ با میر حسین موسوی می‌رسد تماشایی است.  او، نخست وزیری است که مورد حمایت بنیان گذار انقلاب اسلامی است؛ اصول گرایی است که به آرمان‌های انقلاب اسلامی وفادار است و گفته است که اصول خویش را گم نمی‌کند و نشان داده است که بر اصول خویش پایمردانه ایستاده است. او نخست وزیر سال‌های دفاع مقدس است و در سخت‌ترین سالهای جنگ و تحریم، دولت جمهوری اسلامی را پیش برده است و نگاه داشته است. میرحسین، کاندیدای دهمین انتخابات ریاست جمهوری و چهرهٔ تمام نمای اعتراض به نتایجِ انتخابات و سیاست‌های همه چیزخواهان است. میرحسین رهبر نمادین جنبش سبز است و نمادی زنده برای پایمردی بر آرمان‌های انقلاب اسلامی است. با این همه، برای حمله به آرمان‌های انقلاب، چه کسی بهتر از او؟ و برای شناخت گفتمان براندازی چه شاخصی بهتر از این؟
می‌ر حسین موسوی، مخرج مشترکِ «سه جنبش مردمی» است؛ «انقلاب اسلامی، اصلاحات و جنبش سبز». جنبش سبز،  بازخوانی و بازخواهیِ آرمان‌های انقلاب اسلامی است و تداوم و تعمیق «جنبش اصلاحات» است. بی‌دلیل نیست که «براندازان» هنگامی که از میرحسین می‌گویند، به هم دلی و همزبانی و شباهتی عجیب می‌رسند. شباهتی عجیب و تامل برانگیز میان ِ دشمنان شناسنامه دار نظام و دولتمردان و یاران و یاورانِ دولت؛ گویی «براندازی جنبش سبز» و «براندازی انقلاب اسلامی» و «براندازی اصلاحات» مخرج مشترکی جز براندازی ندارد. به نمونه‌هایی از هم نوایی و هم زبانیِ این «دو کهنه رقیب!» دقت کنید:
هر دو از گذشتهٔ میر حسین گریزانند! و این گونه دل خوش‌اند: این میر حسین همانی نیست که بود. او تغییر کرده است. ملاک حال آدم هاست!
هر دو، میر حسین را مصلحت گرا و متظاهر می‌خوانند! این گونه می‌گویند: به قانون اساسی اعتقادی ندارد. بنا به محدودیت‌هایی که دارد، شعار قانون و اجرای قانون اساسی سر می‌دهد.
هر دو، میر حسین را بی‌ریشه می‌خواهند؛ این گونه امر می‌کنند: لازم است، نخست وزیر امام نباشی. از این مقام، خلع شوی بهتر است.
هر دو، میر حسین را سکولار می‌پسندند! تفسیر می‌ورزند، این گونه: دینی که به درد دنیا نخورد، باید محو شود؛ این است میر حسین!
هر دو، میر حسین را، به قدرِ نیاز می‌خواهند. حساب می‌کنند، این سان: میر حسین منهای قانون اساسی، میر حسین واقعی است. میر حسین منهای نخست وزیری امام، میر حسین کنـونـــی است.
هر دو میر حسین را معترف می‌خواهند؛ معترف به دوستی! هر دو میر حسین را منحرف می‌خوانند؛ منحرف از اصول! هر دو میر حسین را می‌نوازند؛ به یک منشور و هر دو میر حسین را می‌رانند به یک میثاق: «قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران».
و … شبیه‌تر از همه؛ هر دو جنبش سبز را «تمام» می‌خواهند.
جنبش سبز می‌داند، کاش آن‌ها هم بدانند: میر حسین،‌‌ همان است که «می‌گوید»؛ صمیمانه. میر حسین‌‌ همان است که «می‌نویسد»؛ عاقلانه. میر حسین‌‌ همان است که «می‌کِشد»؛ صبورانه.  میرحسین‌‌ همان است که «هست».
* این یادداشت  بازنویسی شده  یادداشت پیشین نگارنده است.
  • عمار سبز
    خدا موسوی را دوست دارد بخاطرصداقتش
    و مردم موسوی را دوست دارندبخاطرشجاعتش
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ ۹:۵۳ ق.ظ   پاسخ دادن
    • محمد امی
      به نام خدا
      سلام
      از آقای جنتی انتظاری نمیره که دوست داشتن خدا را بر اساس شواهد و قراین به این و آن مورد علاقه خودش نسبت دهد ولی از دوستان سبز انتظار بیش از این است. مهندس موسوی آدم زیرک، صادق و مدیری است ولی اینکه خدا چه کسی را دوست دارد را لطفا بر علم ناقص خود نپسندیم. به نظر من اکرمکم عندا… اتقکم را معیار بگیریم سنجیده تر است. با تشکر از تمامی دوستان سبز
      0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ ۱:۵۳ ب.ظ   پاسخ دادن
  • ایثارگران سبز
    با موسوی رهسپاریم تا سعادت
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ ۹:۵۴ ق.ظ   پاسخ دادن
  • maryam
    vaghean ke rast ghofti dorood bar shoma khanome zartosht va moteshaker az maghale zibayetan
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ ۱۰:۰۱ ق.ظ   پاسخ دادن
  • علی علوی
    راه حل بحران کنونی کشور، دست‌کشیدن رهبر محترم انقلاب از حمایتهای نابجا و فراقانونی از احمدی‌نژاد و سپردن او به دست مجلسی ناظر و قوه قضاییه‌ای مستقل ّ است که در غیاب حمایتهای بی‌مورد یادشده، دولت مستقر را زیر سئوال کفایت سیاسی قرار دهند
    0 Thumb up 0Thumb down ۱۳۸۹/۱۰/۱۹ ۱۰:۰۳ ق.ظ   پاسخ دادن
  • فرشید
    میر حسین موسوی از آن رو در دل ایرانیان جای دارد که در گذشته درجا نزده است و امروزه مردمی تر از همیشه همراه بزرگ جنبشی ست که دست یابی به خواست های آزادی خواهانه ی ملت را می جوید.خط کشی با خشونت طلبان از هر مرامی که باشند البته لازم است، اما این بسیار نارواست که در پوشش چنین کار لازمی، موسوی را به غلط فردی یخ زده در دهه ی شصت تصویر کنیم. زنده باد موسوی