جستجوی این وبلاگ

میرحسین موسوی/ مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها

۱۳۸۹ دی ۱۸, شنبه

راز هجمه ها به خاتمی و ترسی که اقتدارگرایان را رها نمیکند

راز هجمه ها به خاتمی و ترسی که اقتدارگرایان را رها نمیکند

آنچه را اقتدارگریان در این ده روز علیه خاتمی و اصلاح طلبان و انتخابات گفته‌اند مرور کنید. آیا همین شباهت‌ها و هماهنگی در واژگان و عبارات و تعابیر گواهی نمی‌دهد که این «حملات و جملات بخشنامه‌ای» نسبتی با «مردم» ندارند؟! شاید هم واکنش «ستاد کودتا» که به نام مردم بخشنامه می‌شود!


کلمه- آل طاها: چرا همهٔ کسانی که در «ده روز اخیر» علیه «سید اصلاحات» معرکه گرفته‌اند، تهمت‌ها وتوهین‌های مشابه و یکسانی را تکرار می‌کنند و در بسیاری از موارد جمله‌ها و عبارت‌هایشان یکی است؟ آیا همهٔ این «جملات هتاکانه» در یک مرکز خاص «بخشنامه» شده‌اند و از یک «ستاد فرماندهی» ابلاغ می‌شوند؟
طرفه آنکه در همهٔ این «حملات و جملات بخشنامه‌ای» از «مردم» می‌گویند. مردم از اصلاحات روی گردان شده‌اند. مردم باید توبه سران فتنه را بپذیرند. اصلاح طلبان در میان مردم جایی ندارند. مردم به سران فتنه اجازهٔ حضور نخواهند داد. سران فتنه توسط مردم حذف شده‌اند! براستی این ستاد مردمی کجاست که «این چند ده غوغاطلب» را به میان مردم فرستاده است تا مبادا مردم اغوا شوند؟‌‌ همان روز اول، در حالی که ۲۴ ساعت از سخنان خاتمی نگذشته بود، کی و چگونه «رای مردم» را رصد کردند و از کجا فهمیدند که «محبوب‌ترین رئیس جمهور تاریخ ایران» در میان مردم جایگاهی ندارد؟
آنچه را اقتدارگراین در این ده روز علیه خاتمی و اصلاح طلبان و انتخابات گفته‌اند مرور کنید. آیا همین شباهت‌ها و هماهنگی در واژگان و عبارات و تعابیر گواهی نمی‌دهد که این «حملات و جملات بخشنامه‌ای» نسبتی با «مردم» ندارند؟! شاید هم واکنش «ستاد کودتا» که به نام مردم بخشنامه می‌شود!
سخنان سید محمد خاتمی دعوت به «انتخابات» و اصلاحات بود و اقتدراگریان هرچه بیشتر به این سخنان واکنش نشان می‌دهند، ترسشان را بیشتر آشکار می‌کنند. هر چه بیشتر همدیگر را دلداری می‌دهند و به یکدیگر قوت قلب می‌دهند، باز هم نمی‌توانند بر ترس افسارگسیخته‌ای که سوارکار هتاک را بر زمین می‌زند و هتاکی را بر کلام سوار می‌کند غلبه کنند. گویی افسار ترس گسیخته است و اقتدار نمانده است!
اما براستی آنان از چه می‌ترسند؟ از خاتمی؟ از جنبش سبز؟ از انتخابات؟ یا هر سه؟
آن‌ها ممکن است از خاتمی ترسیده باشند. مردم قبل از آنکه خاتمی در قدرت باشد، به او اعتماد کردند و اعتماد خود را در انتخابات ۲ خرداد نشان دادند. خاتمی به قدرت هم که رسید، نه تنها اعتماد مردم را نگه داشت، بلکه آن را بیشتر کرد. انتخابات ۱۸ خرداد اعتماد مکرر مردم را ثابت کرد. خاتمی محبوب به قدرت رسید و در اوج محبوبیت قدرت را ترک کرد، پس به میان مردم آمد. طبیعی است که خاتمیِ خارجِ از دولت، مردمی‌تر و محبوب‌تر ست. ترس از خاتمی منطقی است.
آن‌ها ممکن است از اصلاح طلبان ترسیده باشند. اصلاح طلبان، در میان مردم محبوب‌تر از اصول گریان هستند، اقتدار گرایان که جای خود دارند! پس از انقلاب، در اکثر حوزه‌های که امکان رقابت برای اصلاح طلبان وجود داشته است، آنان در انتخابات بر اصولگرایان پیشی گرفته‌اند. اصولگرایان اگر در انتخاباتی غیر رقابتی هم پیروز میدان بوده‌اند، از حد نصاب مناسبی برخوردار نشده‌اند. تعداد آراء نمایندگان مجلس ششم و هفتم و هشتم را با هم مقایسه کنید تا به این امر پی ببرید. با این حساب ترس اقتدارگریان از اصلاح طلبان هم طبیعی است. آن‌ها حتی از اصول گرایان هم می‌ترسند.
آن‌ها ممکن است از انتخابات ترسیده باشند. در حقیقت آن‌ها حق دارند که از انتخابات بترسند و حتی حق دارند که از شنیدن واژهٔ انتخابات هم به وحشت بیافتند. اصولاً اقتدارگریان میانه‌ای با انتخابات ندارند. آن‌ها انتخابات را نوعی فتنه می‌دانند. مبارزه‌های انتخاباتی برای آنان جنگ نرم است. ستادهای انتخاباتی خاکریزهای دشمن‌اند و کانون‌های توطئه و کاندیداهای انتخابات هم براندازان آیندهٔ نظام‌اند. در بهترین حالت، انتخابات برای آن‌ها نوعی مراسم تزئینی و فرمایشی است که به کمک آن می‌شود دهان دشمنان را بست و پز دموکراسی داد. انتخابات طلسم اقتدارگرایی را باطل می‌کند. نسبت تمامیت خواهی با انتخابات آزاد، نسبت جن و بسم الله است. پس ترس از انتخابات هم حق مسلم آنهاست.
اما؛ این سه ترسِ دهشتناک، می‌تواند چنان در روح اقتدارگرایان حلول کرده باشد که آنان را از «اصل ماجرا» غافل کرده باشد. آنچه که لازم است اقتدارگرایان از آن بترسند نه خاتمی است، نه اصلاح طلبان و نه انتخابات!
اقتدارگرایان در غوغای خود فراموش کرده‌اند که «چشم اسفندیار آن‌ها آگاهی است». سیاههٔ چند ده نفری غوغاگر، به جای آنکه واپسین لحظات غوغاگری را به بدگویی به سید محمد خاتمی بگذرانند – مگر خاطر خود را اغوا کنند – بهتر است بدانند که «انتخاب خاتمی، انتخاب اصلاحات و انتخابِ حق مردم بر سرنوشت خویش» محصول «آگاهی» است. آیا آگاهی مردم و پریشانحالی خود را چاره‌ای دارند.

هیچ نظری موجود نیست: