سحام نیوز: دکتر اردشیر امیر ارجمند، سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با بیان اینکه صحت مواضع رهبران جنبش سبز امروز حتی برای دشمنان شان ثابت شده است می گوید رهبران جنبش نشان داده اند که کینه توز و متعصب نیستند، اما حق پذیرند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستاده اند. آن ها هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده و نخواهند کرد.
به گزارش کلمه، وی همچنین گفت: رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهایی که به آنها ظلم کرده اند ،اما تاکید کرده اند که اعتماد مردم سرمایه آنهاست نه مناصب و قدرت . تاکید کرده اند که همبستگی ملی ، آشتی ملی از طریق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاریک اتفاق نمی افتد . یک فرایند معینی دارد .زندانیان را آزاد کنید ،به جنایتهای صورت گرفته رسیدگی کنند ،فضای امنیتی و سرکوب موجود را تغییر دهید به احزاب و مطبوعات اجازه فعالیت آزادانه بدهید .بدین ترتیب به تدریج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با اشاره به تعداد فراوان زندانیان سیاسی و برخورد غیرانسانی با مبارز مومنی چون مرحوم سحابی و دخترش، می گوید: ما با حکومتی سر و کار داریم که بدیهی ترین حقوق انسانی را رعایت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ اول باید اعتماد مردم را با آزاد کردن زندانیان، احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی جلب کنند.
به گفته ی امیرارجمند اختلافات داخلی محافظه کاران با یکدیگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتیکه اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن، حقوق شهروندی و امنیت فردی و اجتماعی است.
مشاور ارشد میرحسین موسوی در همین راستا وظیفه ی جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز امید را آگاهی بخشی دانسته و تصریح کرد: موضع ما منتهی به نفع یکی و علیه دیگری نخواهد بود. متفرعنین باید توبه کرده، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند .
متن کامل گفت و گوی کلمه با اردشیر امیر ارجمند پیش روی شماست:
آقای امیر ارجمند ! اگر رهبران جنبش سبز اکنون در زندان نبودند پیش بینی تان درباره آخرین مواضع آنها چه بود ؟ آیا فکر می کنید تغییری در دیدگاه شان ایجاد شده بود ؟
قطعا هیچ تغییری در مواضع رهبران جنبش سبز ایجاد نشده است. صحت مواضع آنها حتی برای دشمنان شان ثابت شده است. رهبران جنبش نشان داده اند که کینه توز نیستند متعصب و خودسر نیستند، حق پذیرند و منطقی عمل می کنند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستاده اند. هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده اند و نخواهند کرد. البته سخن از آشتی ملی و انتخابات آزاد تا هنگامی که روندها و روش ها عوض نشده رهبران جنبش در زندان هستند و اجازه فعالیت آزادانه ندارند بی معنی است .
رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهایی که به آنها ظلم کرده اند، اما تاکید کرده اند که اعتماد مردم سرمایه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکید کرده اند که همبستگی ملی، آشتی ملی از طریق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاریک اتفاق نمی افتد. یک فرایند معینی دارد. زندانیان را آزاد کنید، به جنایتهای صورت گرفته رسیدگی کنید، فضای امنیتی و سرکوب موجود را تغییر دهید به احزاب و مطبوعات اجازه فعالیت آزادانه بدهید. بدین ترتیب به تدریج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد .
اکنون اختلافات داخلی درون حاکمیت بیش از هر زمان دیگری مشهود شده است در این باره شما چه نظری دارید ؟ این موضوع چه رابطه ای با جنبش سبز می تواند داشته باشد ؟
عده ای قدرت طلب و بی بصیرت بر سر غصب حق تعیین سرنوشت مردم با یکدیگر متحد شدند و در انتخابات تقلب سازمان یافته کردند، از دین و اعتقادات مردم سو استفاده کردند، دروغ گفتند با جن گیران و رمالان و راویان خرافه هم پیمان شدند، به نام عدالت و مبارزه با فساد، اموال عمومی را به یغما بردند، معترضان مسالمت جو از پیر و جوانان، زن و مرد، دانشجو کارگر و معلم را سرکوب و شکنجه کردند و اکنون بر سر غنائم و توزیع منافع و قدرت با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند. اختلاف آنها با یکدیگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتی که اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن است بر سر حقوق شهروندی و امنیت فردی و اجتماعی است. چهره ی هر دو طرف برای مردم افشا شده است و ان شالله بیشتر هم افشا خواهد شد .
وظیفه ما آگاهی بخشی است نه موضع منتهی به نفع یکی و علیه دیگری. متفرعنین باید توبه کنند، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند .
اکنون بیش از هر زمان دیگری منتقدان سرکوب و زندانی می شوند و به قول عده ای حتی مردگان هم در مراسم تشییع جنازه شان امنیت و حرمت ندارند شما این شرایط را چگونه تحلیل می کنید و علت را در چه می بینید؟
در کشوری که امنیت ملی را بنا به امیال و منافع صاحبان قدرت تعریف می کنند، هیچ منتقد و معترضی امنیت ندارد و واژه امنیت و منافع ملی تبدیل به ابزاری برای سرکوب مخالفان می شود. امنیت و عدالت ظالمانه از افرادی که جز به بیان حقایق اکتفا کرده اند دریغ شده است به آنها توهین شده، آنها را زندانی کردند، جوانان را در خیابانها کشتند و یا زندانی کردند .
در مقابل این همه جنایت چه کردید؟ اجازه نمی دهید تشییع جنازه یک فرد مومن و ملی برگزار شود. دختر او را در حین مراسم پدر مورد حمله قرار می دهید و شهید می شود، چگونه و با چه معیاری از امنیت برای منتقدان صحبت می کنید؟ چه کسی این حرفها را باور می کند؟ این امنیتی که از آن صحبت می کنید، امنیت برای آحاد مردم و مخالفان نیست، برای دوستان نزدیک و دور است. امنیت برای فجایع و سلب حقوق قانونی مردم است .
مخالفان جنبش سبز دایما بر این نکته پای فشاری می کنند که جنبش سبز پایان یافته است و دلیل آن را هم نبودن مردم در خیابان ها عنوان می کنند در این باره چه عقیده ای دارید ؟ آیا الزما نبودن مردم در خیابانها پایان جنبش سبز است ؟
اگر مطالبات بر حق مردم غائله است و ختم شده است چرا اجازه نمی دهند یک بار برای همیشه این امر به همه مهمترین مصداق شجاعت مواجهه با واقعیت است .
اما مخالفان جنبش سبز همواره در رسانه هایشان واقعیت را به گونه دیگری جلوه می دهند و سعی می کنند افکار عمومی را با خود همراه کنند می خواهم بدانم آنها از این اعمال چه قصدی دارند ؟
آنها به جای اتخاذ مواضع فراجناحی، سخنگوی یک جناح می شوند، در غیاب رقیب، بی پروا با انحصار همه مجاری اطلاع رسانی و صدا و سیمایی که ملک شخصی آنها تلقی می شود رقیب را به بی تقوایی متهم می کنند . هر چه را که بوی خواست و اراده مردم را دارد از جمله دوم خرداد و ۲۲ خرداد را حاصل برنامه های ده ساله دشمن تلقی می کنند و اسم این عمل خود را هم تقوا می گذراند. اقتدارگرایان همان گونه که کارکرد نهادها را تغییر داده اند معنای واژه هایی مثل کرامت انسان، آزادی، عدالت ، اخلاق و تقوا را هم تغییر داده اند.
از هم اکنون و با توجه به انتخابات پیش روی مجلس در میان مردم بحث انتخابات و حق تعیین سرنوشت افراد و شرکت کردن و یا نکردن در این انتخابات مطرح است در این باره شما چه نظری دارید ؟
خواست جنبش سبز تحقق حق تعیین سرنوشت مردم است. یکی از بنیادهای بسیار مهم جنبش که رهبران به آن تاکید خاص دارند تنوع و تکثر جنبش است. بدون تردید آنچه در جنبش مورد توافق همگانی است حق تعیین سرنوشت و رعایت حقوق بنیادین است .
راهکار تحقق حق تعیین سرنوشت بشر انتخابات است . البته انتخابات آزاد ، منصفانه و سالم. به همین جهت تاکید بر انتخابات برای همه اهمیت ویژه ای دارد، شاید بتوان گفت انتخابات برای ما هم استراتژی است هم تاکتیک. انتخابات آزاد و سالم به عنوان مناسب ترین، مسالمت آمیز ترین و کم هزینه ترین روش برای پایان دادن به معضل استبداد و گذار بدون خشونت به دمکراسی و تحقق مشارکت مردم در امور کشور برای جنبش سبز استراتژی است و در شرایط فقدان چنین زمینه ای برای افشای ماهیت برگزار کنندگان یک انتخابات دروغین و مشروعیت زدایی هر چه بیشتر از حاکمان مستبدی که می کوشند بنابر مصلحت روز چهره خود را با انتخابات نمایشی بزک کندیک تاکتیک است .
لذا به نظر می رسد نه مشارکت مطلق و بی قید شرط توجیه دارد و نه عدم مشارکت مطلق و بی قید و شرط .
کنشگر سیاسی در یک جامعه فعال و ملتهب با اعلام از پیش عدم مشارکت مطلق، خود را از فرصت و امکاناتی که احتمالا فضای سیاسی انتخابات در اختیار او قرار می دهد محروم نمی کند. در ضمن نمی تواند برای مشارکت خود شروط معین کند که نهایتا به پذیرش ساختارهای غیر منصفانه و ناسالم انتخابات شود. لذا نگاه ما باید نگاهی فرایندی باشد و نه ناظر به شروط جویی و موردی مثل تایید صلاحیت این فرد و یا این گروه .
دقیقا منظورتان از نگاه فرایندی چیست؟ لطفا بیشتر توضیح دهید ؟
شاید یکی از راه ها این باشد که معیارهای انتخابات آزاد، منصفانه و سالم را مشخص کنیم و بر آن پافشاری کنیم. ما با حکومتی سر و کار داریم که بدیهی ترین حقوق انسانی را رعایت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ حکومتی که هنوز این میزان زندانی معترض به نتایج انتخابات دارد. دو نامزد معترض به انتخابات که با سابقه ترین چهره های سیاسی کشور محسوب می شوند هنوز در زندان هستند. چگونه انتظار دارند مردم به آنها اعتماد کنند؟ مشکل از خود حکومت است نه از جنبش سبز و نه از رهبران آن. اول باید اعتماد مردم را جلب کرد با آزاد کردن زندانیان، یا آزاد کردن رهبران جنبش، با آزاد گذاشتن احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی. آزمون۲۲ خرداد بزنگاه دیگری است که نشان خواهد داد حکومت معترضانی را که خواسته های خود را به مسالمت آمیز ترین شکل ممکن نشان می دهند آیا تحمل می کند. به نظر من انتخابات هم برای جنبش آزمون مهمی است همه ما باید با اجتناب از یک جانبه نگری، التهاب و ارزیابی های عجولانه، تندروی یا کندروی، رعایت همه جوانب مساله را به بحث بگذاریم و سعی کنیم تا حد ممکن و به صورت دمکراتیک اجماع سازی کنیم. شورای هماهنگی راه سبز امید هم باید فعالانه با این بحث برخورد کند و پس از خرداد ماه تحلیلی را برای طرح و نقد ارایه کند.
به گزارش کلمه، وی همچنین گفت: رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهایی که به آنها ظلم کرده اند ،اما تاکید کرده اند که اعتماد مردم سرمایه آنهاست نه مناصب و قدرت . تاکید کرده اند که همبستگی ملی ، آشتی ملی از طریق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاریک اتفاق نمی افتد . یک فرایند معینی دارد .زندانیان را آزاد کنید ،به جنایتهای صورت گرفته رسیدگی کنند ،فضای امنیتی و سرکوب موجود را تغییر دهید به احزاب و مطبوعات اجازه فعالیت آزادانه بدهید .بدین ترتیب به تدریج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با اشاره به تعداد فراوان زندانیان سیاسی و برخورد غیرانسانی با مبارز مومنی چون مرحوم سحابی و دخترش، می گوید: ما با حکومتی سر و کار داریم که بدیهی ترین حقوق انسانی را رعایت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ اول باید اعتماد مردم را با آزاد کردن زندانیان، احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی جلب کنند.
به گفته ی امیرارجمند اختلافات داخلی محافظه کاران با یکدیگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتیکه اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن، حقوق شهروندی و امنیت فردی و اجتماعی است.
مشاور ارشد میرحسین موسوی در همین راستا وظیفه ی جنبش سبز و شورای هماهنگی راه سبز امید را آگاهی بخشی دانسته و تصریح کرد: موضع ما منتهی به نفع یکی و علیه دیگری نخواهد بود. متفرعنین باید توبه کرده، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند .
متن کامل گفت و گوی کلمه با اردشیر امیر ارجمند پیش روی شماست:
آقای امیر ارجمند ! اگر رهبران جنبش سبز اکنون در زندان نبودند پیش بینی تان درباره آخرین مواضع آنها چه بود ؟ آیا فکر می کنید تغییری در دیدگاه شان ایجاد شده بود ؟
قطعا هیچ تغییری در مواضع رهبران جنبش سبز ایجاد نشده است. صحت مواضع آنها حتی برای دشمنان شان ثابت شده است. رهبران جنبش نشان داده اند که کینه توز نیستند متعصب و خودسر نیستند، حق پذیرند و منطقی عمل می کنند و قاطع بر مواضع برحق خود ایستاده اند. هرگز بر سر منافع مردم و منافع ملی معامله نکرده اند و نخواهند کرد. البته سخن از آشتی ملی و انتخابات آزاد تا هنگامی که روندها و روش ها عوض نشده رهبران جنبش در زندان هستند و اجازه فعالیت آزادانه ندارند بی معنی است .
رهبران جنبش بارها اعلام کرده اند که خواستار همبستگی ملی هستند و با کسی دشمنی ندارند حتی با آنهایی که به آنها ظلم کرده اند، اما تاکید کرده اند که اعتماد مردم سرمایه آنهاست نه مناصب و قدرت. تاکید کرده اند که همبستگی ملی، آشتی ملی از طریق بده و بستانهای قدرت طلبانه در پشت درهای بسته و در دالانهای تاریک اتفاق نمی افتد. یک فرایند معینی دارد. زندانیان را آزاد کنید، به جنایتهای صورت گرفته رسیدگی کنید، فضای امنیتی و سرکوب موجود را تغییر دهید به احزاب و مطبوعات اجازه فعالیت آزادانه بدهید. بدین ترتیب به تدریج فضا آماده می شود تا امکان گفتگوی شفاف و سازنده وجود داشته باشد .
اکنون اختلافات داخلی درون حاکمیت بیش از هر زمان دیگری مشهود شده است در این باره شما چه نظری دارید ؟ این موضوع چه رابطه ای با جنبش سبز می تواند داشته باشد ؟
عده ای قدرت طلب و بی بصیرت بر سر غصب حق تعیین سرنوشت مردم با یکدیگر متحد شدند و در انتخابات تقلب سازمان یافته کردند، از دین و اعتقادات مردم سو استفاده کردند، دروغ گفتند با جن گیران و رمالان و راویان خرافه هم پیمان شدند، به نام عدالت و مبارزه با فساد، اموال عمومی را به یغما بردند، معترضان مسالمت جو از پیر و جوانان، زن و مرد، دانشجو کارگر و معلم را سرکوب و شکنجه کردند و اکنون بر سر غنائم و توزیع منافع و قدرت با یکدیگر اختلاف پیدا کرده اند. اختلاف آنها با یکدیگر بر سر انحصار قدرت و ثروت است در صورتی که اختلاف مردم با آنها بر سر چگونه حکومت کردن است بر سر حقوق شهروندی و امنیت فردی و اجتماعی است. چهره ی هر دو طرف برای مردم افشا شده است و ان شالله بیشتر هم افشا خواهد شد .
وظیفه ما آگاهی بخشی است نه موضع منتهی به نفع یکی و علیه دیگری. متفرعنین باید توبه کنند، از مردم عذر خواهی و طلب بخشش کنند .
اکنون بیش از هر زمان دیگری منتقدان سرکوب و زندانی می شوند و به قول عده ای حتی مردگان هم در مراسم تشییع جنازه شان امنیت و حرمت ندارند شما این شرایط را چگونه تحلیل می کنید و علت را در چه می بینید؟
در کشوری که امنیت ملی را بنا به امیال و منافع صاحبان قدرت تعریف می کنند، هیچ منتقد و معترضی امنیت ندارد و واژه امنیت و منافع ملی تبدیل به ابزاری برای سرکوب مخالفان می شود. امنیت و عدالت ظالمانه از افرادی که جز به بیان حقایق اکتفا کرده اند دریغ شده است به آنها توهین شده، آنها را زندانی کردند، جوانان را در خیابانها کشتند و یا زندانی کردند .
در مقابل این همه جنایت چه کردید؟ اجازه نمی دهید تشییع جنازه یک فرد مومن و ملی برگزار شود. دختر او را در حین مراسم پدر مورد حمله قرار می دهید و شهید می شود، چگونه و با چه معیاری از امنیت برای منتقدان صحبت می کنید؟ چه کسی این حرفها را باور می کند؟ این امنیتی که از آن صحبت می کنید، امنیت برای آحاد مردم و مخالفان نیست، برای دوستان نزدیک و دور است. امنیت برای فجایع و سلب حقوق قانونی مردم است .
مخالفان جنبش سبز دایما بر این نکته پای فشاری می کنند که جنبش سبز پایان یافته است و دلیل آن را هم نبودن مردم در خیابان ها عنوان می کنند در این باره چه عقیده ای دارید ؟ آیا الزما نبودن مردم در خیابانها پایان جنبش سبز است ؟
اگر مطالبات بر حق مردم غائله است و ختم شده است چرا اجازه نمی دهند یک بار برای همیشه این امر به همه مهمترین مصداق شجاعت مواجهه با واقعیت است .
اما مخالفان جنبش سبز همواره در رسانه هایشان واقعیت را به گونه دیگری جلوه می دهند و سعی می کنند افکار عمومی را با خود همراه کنند می خواهم بدانم آنها از این اعمال چه قصدی دارند ؟
آنها به جای اتخاذ مواضع فراجناحی، سخنگوی یک جناح می شوند، در غیاب رقیب، بی پروا با انحصار همه مجاری اطلاع رسانی و صدا و سیمایی که ملک شخصی آنها تلقی می شود رقیب را به بی تقوایی متهم می کنند . هر چه را که بوی خواست و اراده مردم را دارد از جمله دوم خرداد و ۲۲ خرداد را حاصل برنامه های ده ساله دشمن تلقی می کنند و اسم این عمل خود را هم تقوا می گذراند. اقتدارگرایان همان گونه که کارکرد نهادها را تغییر داده اند معنای واژه هایی مثل کرامت انسان، آزادی، عدالت ، اخلاق و تقوا را هم تغییر داده اند.
از هم اکنون و با توجه به انتخابات پیش روی مجلس در میان مردم بحث انتخابات و حق تعیین سرنوشت افراد و شرکت کردن و یا نکردن در این انتخابات مطرح است در این باره شما چه نظری دارید ؟
خواست جنبش سبز تحقق حق تعیین سرنوشت مردم است. یکی از بنیادهای بسیار مهم جنبش که رهبران به آن تاکید خاص دارند تنوع و تکثر جنبش است. بدون تردید آنچه در جنبش مورد توافق همگانی است حق تعیین سرنوشت و رعایت حقوق بنیادین است .
راهکار تحقق حق تعیین سرنوشت بشر انتخابات است . البته انتخابات آزاد ، منصفانه و سالم. به همین جهت تاکید بر انتخابات برای همه اهمیت ویژه ای دارد، شاید بتوان گفت انتخابات برای ما هم استراتژی است هم تاکتیک. انتخابات آزاد و سالم به عنوان مناسب ترین، مسالمت آمیز ترین و کم هزینه ترین روش برای پایان دادن به معضل استبداد و گذار بدون خشونت به دمکراسی و تحقق مشارکت مردم در امور کشور برای جنبش سبز استراتژی است و در شرایط فقدان چنین زمینه ای برای افشای ماهیت برگزار کنندگان یک انتخابات دروغین و مشروعیت زدایی هر چه بیشتر از حاکمان مستبدی که می کوشند بنابر مصلحت روز چهره خود را با انتخابات نمایشی بزک کندیک تاکتیک است .
لذا به نظر می رسد نه مشارکت مطلق و بی قید شرط توجیه دارد و نه عدم مشارکت مطلق و بی قید و شرط .
کنشگر سیاسی در یک جامعه فعال و ملتهب با اعلام از پیش عدم مشارکت مطلق، خود را از فرصت و امکاناتی که احتمالا فضای سیاسی انتخابات در اختیار او قرار می دهد محروم نمی کند. در ضمن نمی تواند برای مشارکت خود شروط معین کند که نهایتا به پذیرش ساختارهای غیر منصفانه و ناسالم انتخابات شود. لذا نگاه ما باید نگاهی فرایندی باشد و نه ناظر به شروط جویی و موردی مثل تایید صلاحیت این فرد و یا این گروه .
دقیقا منظورتان از نگاه فرایندی چیست؟ لطفا بیشتر توضیح دهید ؟
شاید یکی از راه ها این باشد که معیارهای انتخابات آزاد، منصفانه و سالم را مشخص کنیم و بر آن پافشاری کنیم. ما با حکومتی سر و کار داریم که بدیهی ترین حقوق انسانی را رعایت نمی کند. با آن سابقه تقلب و سرکوب و قانون شکنی چگونه می توان برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم به آنها اعتماد کرد؟ حکومتی که هنوز این میزان زندانی معترض به نتایج انتخابات دارد. دو نامزد معترض به انتخابات که با سابقه ترین چهره های سیاسی کشور محسوب می شوند هنوز در زندان هستند. چگونه انتظار دارند مردم به آنها اعتماد کنند؟ مشکل از خود حکومت است نه از جنبش سبز و نه از رهبران آن. اول باید اعتماد مردم را جلب کرد با آزاد کردن زندانیان، یا آزاد کردن رهبران جنبش، با آزاد گذاشتن احزاب و مطبوعات و قطعا با حذف نظارت استصوابی. آزمون۲۲ خرداد بزنگاه دیگری است که نشان خواهد داد حکومت معترضانی را که خواسته های خود را به مسالمت آمیز ترین شکل ممکن نشان می دهند آیا تحمل می کند. به نظر من انتخابات هم برای جنبش آزمون مهمی است همه ما باید با اجتناب از یک جانبه نگری، التهاب و ارزیابی های عجولانه، تندروی یا کندروی، رعایت همه جوانب مساله را به بحث بگذاریم و سعی کنیم تا حد ممکن و به صورت دمکراتیک اجماع سازی کنیم. شورای هماهنگی راه سبز امید هم باید فعالانه با این بحث برخورد کند و پس از خرداد ماه تحلیلی را برای طرح و نقد ارایه کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر