چکیده :میرحسین! وقتی از جلوی ستاد انتخاباتی ات در شهرمان رد شدم گفتم اینم مثل بقیه .......اما وقتی ادب و متانت وسخنان معقولانه ات و سخن از ارزش های اخلاقی ات در مقابله با تمام رذایل اخلاقی را در مناظره با نماد این نامردمان دیدم فهمیدم که اندیشه بزرگ تو را این سیستم محقر وخشک مغز تحمل نخواهد...
کمپین نامه نویسی به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد چندی پیش در فراخوانی اعلام کرد که «رهبران جنبش اعتراضی سبز در ایران،اکنون بدون محاکمه و هیچ گونه حکم قضایی در زندان خانگی به سر می برند. کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد از همه کسانی که در ایران و جهان به نقض حقوق آنها و در بند کشیدن شان معترض اند درخواست می کند که برای این رهبران جنبش اعتراضی ایران نامه بنویسند.»
به گزارش کلمه، این کمپین اظهار امیدواری کرده بود که این نامه ها نه در فضای مجازی که در فضای واقعی و به آدرس خانه موسوی و رهنورد ارسال شود:« ما می دانیم که به احتمال نزدیک به یقین این نامه ها به دست گیرندگان اصلی اش یعنی موسوی و رهنورد نخواهد رسید و دولت ایران نامه ها را بلوکه خواهد کرد.ما حدس می زنیم که سیستم امنیتی ایران این نامه ها را به مراکز خود ببرد و آنها را بخواند.حتی اگر این اتفاق هم بیفتد،چه باک!ما با هزاران نامه ای که به ادرس موسوی و رهنورد پست خواهیم کرد، نامه هایی که ممکن است به جای اینکه روی میز این رهبران قرار بگیرد، روی میز ماموران امنیتی قرار بگیرد، لرزه بر اندام اقتدارگرایان در ایران خواهیم انداخت.»
یکی از نامه های برگزیده ای که برای این کمپین ارسال شده، به شرح زیر است:
میرحسین! تو را از خود جدا نمی بینم
۹ اردیبهشت ۱۳۹۰
سلام برتو، یرحسین سلام برتو ای همراه من
هیچ ندارم بگویم چون کار اشتباهی نکرده ایم جرم ما جز پافشاری برسخن راست خود در مقابل دروغ سازان ریاکاری که با دزدیدن آرزوهای من وتو که اهل ریا و فرعون پرستی بودند به اوج غرور رسیده بودند و ما را خس وخاشاک ومیکروب می نامیدند و شاید انسان هم حسابمان نمی کردند.
میرحسین! برخود ببال که تو دربین همین افراد مغرور به مردم خدمت کردی ومثل آنها نشدی…..
میرحسین! وقتی که این جماعت پول پرست قدیس ماب خود رافصل الخطاب اعلام می کردند تو مردم رافصل الخطاب اعلام کردی..میرحسین فریاد حق طلبی ات مانند سیلی های پی درپی بر صورت این جماعت نشست و پرده ی ریا و نفاق را ازصورتشان برای همیشه کنار زد.
میرحسین! وقتی از جلوی ستاد انتخاباتی ات در شهرمان رد شدم گفتم اینم مثل بقیه …….اما وقتی ادب و متانت وسخنان معقولانه ات و سخن از ارزش های اخلاقی ات در مقابله با تمام رذایل اخلاقی را در مناظره با نماد این نامردمان دیدم فهمیدم که اندیشه بزرگ تو را این سیستم محقر وخشک مغز تحمل نخواهد کرد….از فردای آ نروز برای اولین بار به سایت انتخاباتی ات قلم وارد شدم….
آن روزها با تمام تلخی هایی که داشت گذشت به ما گفتی صبر و استقامت کنیم. ننگ هایی را با نام هتک حرمت عاشورا و پاره کردن عکس خمینی و حمله به عزاداران حسینی را با خونمان برما چسبانده بودند شاید این روزها سخت ترین روزهای سبز زندگی من بود اما بهمن شد ماه اعتراض…..
صدای دل نشین تو همچون خرداد ماه روحی سبز از جنس زندگی را درجنبش سبز دمید و روزی سبز دیگر را رقم زد تا تلنگری باشد بر قلب های خفته این نامردمان…
من اینک روح تو را در خود میبینم و تو را از خود جدا نمی بینم زیرا
میرحسین موسوی! تو از همه ی مان میرحسین ساخته ای!
اما دلم برای صدای امید دهنده ات تنگ شده است.
مرا عهدی است با جانان که تا جان دربدن دارم هوادران کویش را چو جان خویشتن دارم.
نویسنده: ماهان از خوزستان
مقصد:تهران-خیایان پاستور، کوچه اختر، پلاک ۲۶، برسد به دست موسوی و رهنورد
کمپین نامه نویسی به موسوی و رهنورد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر