آیت الله دستغیب گفت: اینکه عده خاصى مثل ارتش یا سپاه یا دیگران از جهت اقتصادى همه امکانات را در دست گیرند و سایر مردم نوکرى آنها را بکنند چیزى نیست که ملّت به دنبالش بودند!
به گزارش کلمه، آیت الله العظمی دستغیب در جلسه تفسیر سوره نساء که سایت حدیث سرو آن را منتشر کرد ابتدا به تفسیر بخشی از سوره نسا پرداخت و در بخش دیگری از سخنان خود در ادامه تفسیر گفت:ثروت و مال به خودى خود به هیچ وجه بد نیست و قرآن کریم آن را «خیر» قلمداد مىکند لکن استمرار خوبى آن یا بدشدنش بستگى به صاحب مال دارد.
به گفته این مرجع تقلید، اگر کسى مال و ثروت را در جهتى غیر از خشنودى پروردگار به کار انداخت یا آن را انباشته کرد و به تکاثر پرداخت، مذموم است و آن مال برایش هیچ خیرى ندارد اما اگر کسى دل به مال نبست و محبّت ثروت در قلبش وارد نشد و توانست آن را در آنجا که خدا راضى است به کار اندازد؛ یعنى حقوق واجبى که به گردن دارد ادا کند و انفاقات مستحب نیز بپردازد، ممکن است حتى در شمار اولیاى خدا وارد شود.
وی بخش دیگر سخنان خود را به مقام و جایگاه افراد اختصاص داد و گفت : در مورد مقام نیز همین قاعده جارى است؛ یعنى مقام و منصب به خودى خود بد نیست اما مهم این است که چه کسى رئیس مىشود. على بن یقطین به دستور حضرت موسى بن جعفرعلیهما السلام در دستگاه هارونالرشید داخل شد و مقام صدارت یافت و کمکهاى بسیارى به شیعیان نمود. امام کاظمعلیه السلام درباره او فرمود: على بن یقطین از جمله اولیاى خداست و مانند ستارگان آسمان مىدرخشد.
اما موضوع اموال عمومی یا همان بیت المال بخش دیگری از سخنان این مرجع را به خود اختصاص داد. وی در این باره گفت: اموال عمومى یا بیتالمال بر دو قسم است: اول آنها که در دست افراد است مانند خمس و زکات که حدّ آن را شرع معیّن فرموده و موارد مصرفش را نیز برشمرده است.دوم: آنها که در دست شخص خاصّى نیست و متعلق به همه مسلمین است و انفال نام دارد؛ مانند زمینهاى موات، جنگلها، معادن، کوهها، دریاها، نفت، گاز و غیره.
آیت الله دستغیب افزود: این ثروتها براى هر جامعهاى به عنوان پشتوانه اقتصادى و مایه قوام و دوام معاش مردم به حساب مىآیند «جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً» درباره آنها هم صدق مىکند.اگر این ثروتها به تصرّف عده خاصى درآید مسلّماً سایرین از آنها بىبهره مىمانند و معاش عده زیادى از مردم و بالتبع اقتصاد کل جامعه با مشکل مواجه مىشود لذا بر عهده حکومت است که این ثروتها را به شکل عادلانه میان همه مردم تقسیم کند.
او این پرسش را مطرح کرد که اما این شکل عادلانه چگونه است؟ و گفت : در ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى عدهاى از بزرگان مثل آیت اللَّه بهشتى، حجت الاسلام باهنر و تعدادى دیگر از مسؤولین، به راهنمایى امام خمینىرحمه الله، پس از مشورتهاى مختلف به این نتیجه رسیدند که براى تقسیم عادلانه بیتالمال بین مردم، گروهى را به عنوان متعهّد تربیت کنند تا آنها راهکارهاى کارشناسى شده و عادلانه ارائه دهند. دقّت کنید، صحبت از آوردن جوانها به میدان نیست، صحبت از تربیت نیروهاى متخصّص و کاردان و در عین حال مؤمن و متعهّد است.
گدا پروری می کنند و سرمایه و ثروت کشور را مصرف می نمایند
وی افزود : در آن زمان بنا شد از سود منابع نفت و گاز و دیگر انفال، کارخانجاتى تأسیس شود که نه کاملاً دولتى باشد و نه کاملاً خصوصى بلکه خود مردم سهامداران آن باشند تا هم اشتغال ایجاد شود، هم ثروتهاى جامعه به دست اقشار مردم بیفتد و هم اصل منابع و ثروت به محل خود باز گردد. اگر این اتّفاق مى افتاد و آن روال ادامه پیدا می کرد، تولید رونق مى گرفت و مردم حاصل دسترنج خود را مى خوردند، نه آنکه از اصل منابع به آنها بدهند و گداپرورى کنند و سرمایه و ثروت کشور را مصرف نمایند. همچنین اقتصاد جامعه شکوفاتر مىشد و مردم رفاه بیشترى مىداشتند و کمکم فقر ریشهکن مىشد؛ «کادَ الفَقْرُ یَکونُ کُفْراً: نزدیک است که فقر به کفر تبدیل شود». (کافى، ج۲، کتاب ایمان و کفر، ص۲۰۷)
به اعتقاد این مرجع تقلید ، نمىتوان از جوانى که نیازمند ازدواج است و شرایط مادّى و نامناسبى دارد توقّع داشت سلمان باشد. قطعاً چنین کسى اگر امیدوار به شغل و درآمدى باشد مىتواند مقدارى صبر کند اما اگر هیچ امیدى نداشته باشد به گناه کشیده مى شود لذا اگر اقتصاد بر مبناى صحیح خود قرار گیرد مى توان مردم را به طرف دین کشاند. البته درست است که اقتصاد اصل نیست اما توجه به اموال عمومى و بیت المال اهمّیّت ویژه اى دارد.
نباید از اموال بیت المال برای خود مرید و فدایی جمع کرد
وی شرط مهمّ تحقّق یک اقتصاد صحیح و اسلامى را این عنوان کرد که صاحب منصبان این عرصه، مهذّب و از حبّ دنیا خالى باشند و در پى اندوختن ثروت نباشند؛ یعنى نگویند: «نِصْفٌ لی و نِصْفٌ لَکَ فَاللَّه خیرُ الرازقین: نصف براى من، نصف براى تو. خداوند بهترین روزى رسان است»!! یا نخواهند از اموال بیت المال براى خود مرید و فدایى جمع کنند تا اگر بعدها اتفاقى افتاد، آنها او را حفظ کنند.
عدالت علوی به این نیست که ماهیانه چیزی به مردم دهند و دهان آنها را ببندند
وی تصریح کرد : جامعه اسلامى باید شاهد عدالت علوى باشد یا در مسیر آن حرکت کند، نه آنکه ماهیانه چیزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه تولید و اشتغال به عنوان اساسىترین شرط پیشرفت در تمام دنیا پذیرفته شده. اگر حکومتى خواهان پیشرفت است نمىتواند کارخانجات را تعطیل کند، کشاورزى را از رونق بیندازد و تولید را متوقّف سازد و تبدیل به کشورى صرفاً مصرفکننده کالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمایه شود!
وی به زمان شاه اشاره کرد و گفت : در زمان شاه نفت را مىفروختند و به جاى آن کالاهاى مصرفى وارد مىکردند و به مردم مى گفتند: ما این نفت بدبو و کثیف را مىفروشیم و به جاى آن یخچال و تلویزیون و اتومبیل وارد مىکنیم و با این کار خارجیها را به نوکرى خود مى گیریم!!
اینکه سپاه و ارتش همه امکانات را در دست گیرد و مردم نوکری آنها را بکنند درست نیست
وی افزود: این رویه علاوه بر همه مفاسدش، مردم را اسرافکار بار مى آورد و با تبلیغات رنگارنگ آنها رابه مصرف بیشتر وا مى دارد. همچنین موجب ترویج فرهنگ تبلیغ در مهمترین رکن سیاست یعنى انتخابات مى شود و این به هیچ وجه بر مبناى اقتصاد اسلامى نیست. اینکه عده خاصى مثل ارتش یا سپاه یا دیگران از جهت اقتصادى همه امکانات را در دست گیرند و سایر مردم نوکرى آنها را بکنند چیزى نیست که ملّت به دنبالش بودند!
به گزارش کلمه، آیت الله العظمی دستغیب در جلسه تفسیر سوره نساء که سایت حدیث سرو آن را منتشر کرد ابتدا به تفسیر بخشی از سوره نسا پرداخت و در بخش دیگری از سخنان خود در ادامه تفسیر گفت:ثروت و مال به خودى خود به هیچ وجه بد نیست و قرآن کریم آن را «خیر» قلمداد مىکند لکن استمرار خوبى آن یا بدشدنش بستگى به صاحب مال دارد.
به گفته این مرجع تقلید، اگر کسى مال و ثروت را در جهتى غیر از خشنودى پروردگار به کار انداخت یا آن را انباشته کرد و به تکاثر پرداخت، مذموم است و آن مال برایش هیچ خیرى ندارد اما اگر کسى دل به مال نبست و محبّت ثروت در قلبش وارد نشد و توانست آن را در آنجا که خدا راضى است به کار اندازد؛ یعنى حقوق واجبى که به گردن دارد ادا کند و انفاقات مستحب نیز بپردازد، ممکن است حتى در شمار اولیاى خدا وارد شود.
وی بخش دیگر سخنان خود را به مقام و جایگاه افراد اختصاص داد و گفت : در مورد مقام نیز همین قاعده جارى است؛ یعنى مقام و منصب به خودى خود بد نیست اما مهم این است که چه کسى رئیس مىشود. على بن یقطین به دستور حضرت موسى بن جعفرعلیهما السلام در دستگاه هارونالرشید داخل شد و مقام صدارت یافت و کمکهاى بسیارى به شیعیان نمود. امام کاظمعلیه السلام درباره او فرمود: على بن یقطین از جمله اولیاى خداست و مانند ستارگان آسمان مىدرخشد.
اما موضوع اموال عمومی یا همان بیت المال بخش دیگری از سخنان این مرجع را به خود اختصاص داد. وی در این باره گفت: اموال عمومى یا بیتالمال بر دو قسم است: اول آنها که در دست افراد است مانند خمس و زکات که حدّ آن را شرع معیّن فرموده و موارد مصرفش را نیز برشمرده است.دوم: آنها که در دست شخص خاصّى نیست و متعلق به همه مسلمین است و انفال نام دارد؛ مانند زمینهاى موات، جنگلها، معادن، کوهها، دریاها، نفت، گاز و غیره.
آیت الله دستغیب افزود: این ثروتها براى هر جامعهاى به عنوان پشتوانه اقتصادى و مایه قوام و دوام معاش مردم به حساب مىآیند «جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً» درباره آنها هم صدق مىکند.اگر این ثروتها به تصرّف عده خاصى درآید مسلّماً سایرین از آنها بىبهره مىمانند و معاش عده زیادى از مردم و بالتبع اقتصاد کل جامعه با مشکل مواجه مىشود لذا بر عهده حکومت است که این ثروتها را به شکل عادلانه میان همه مردم تقسیم کند.
او این پرسش را مطرح کرد که اما این شکل عادلانه چگونه است؟ و گفت : در ابتداى پیروزى انقلاب اسلامى عدهاى از بزرگان مثل آیت اللَّه بهشتى، حجت الاسلام باهنر و تعدادى دیگر از مسؤولین، به راهنمایى امام خمینىرحمه الله، پس از مشورتهاى مختلف به این نتیجه رسیدند که براى تقسیم عادلانه بیتالمال بین مردم، گروهى را به عنوان متعهّد تربیت کنند تا آنها راهکارهاى کارشناسى شده و عادلانه ارائه دهند. دقّت کنید، صحبت از آوردن جوانها به میدان نیست، صحبت از تربیت نیروهاى متخصّص و کاردان و در عین حال مؤمن و متعهّد است.
گدا پروری می کنند و سرمایه و ثروت کشور را مصرف می نمایند
وی افزود : در آن زمان بنا شد از سود منابع نفت و گاز و دیگر انفال، کارخانجاتى تأسیس شود که نه کاملاً دولتى باشد و نه کاملاً خصوصى بلکه خود مردم سهامداران آن باشند تا هم اشتغال ایجاد شود، هم ثروتهاى جامعه به دست اقشار مردم بیفتد و هم اصل منابع و ثروت به محل خود باز گردد. اگر این اتّفاق مى افتاد و آن روال ادامه پیدا می کرد، تولید رونق مى گرفت و مردم حاصل دسترنج خود را مى خوردند، نه آنکه از اصل منابع به آنها بدهند و گداپرورى کنند و سرمایه و ثروت کشور را مصرف نمایند. همچنین اقتصاد جامعه شکوفاتر مىشد و مردم رفاه بیشترى مىداشتند و کمکم فقر ریشهکن مىشد؛ «کادَ الفَقْرُ یَکونُ کُفْراً: نزدیک است که فقر به کفر تبدیل شود». (کافى، ج۲، کتاب ایمان و کفر، ص۲۰۷)
به اعتقاد این مرجع تقلید ، نمىتوان از جوانى که نیازمند ازدواج است و شرایط مادّى و نامناسبى دارد توقّع داشت سلمان باشد. قطعاً چنین کسى اگر امیدوار به شغل و درآمدى باشد مىتواند مقدارى صبر کند اما اگر هیچ امیدى نداشته باشد به گناه کشیده مى شود لذا اگر اقتصاد بر مبناى صحیح خود قرار گیرد مى توان مردم را به طرف دین کشاند. البته درست است که اقتصاد اصل نیست اما توجه به اموال عمومى و بیت المال اهمّیّت ویژه اى دارد.
نباید از اموال بیت المال برای خود مرید و فدایی جمع کرد
وی شرط مهمّ تحقّق یک اقتصاد صحیح و اسلامى را این عنوان کرد که صاحب منصبان این عرصه، مهذّب و از حبّ دنیا خالى باشند و در پى اندوختن ثروت نباشند؛ یعنى نگویند: «نِصْفٌ لی و نِصْفٌ لَکَ فَاللَّه خیرُ الرازقین: نصف براى من، نصف براى تو. خداوند بهترین روزى رسان است»!! یا نخواهند از اموال بیت المال براى خود مرید و فدایى جمع کنند تا اگر بعدها اتفاقى افتاد، آنها او را حفظ کنند.
عدالت علوی به این نیست که ماهیانه چیزی به مردم دهند و دهان آنها را ببندند
وی تصریح کرد : جامعه اسلامى باید شاهد عدالت علوى باشد یا در مسیر آن حرکت کند، نه آنکه ماهیانه چیزى به مردم بدهند و دهان آنها را ببندند. امروزه تولید و اشتغال به عنوان اساسىترین شرط پیشرفت در تمام دنیا پذیرفته شده. اگر حکومتى خواهان پیشرفت است نمىتواند کارخانجات را تعطیل کند، کشاورزى را از رونق بیندازد و تولید را متوقّف سازد و تبدیل به کشورى صرفاً مصرفکننده کالاهاى خارجى، آن هم با مصرف منابع اصلى ثروت و سرمایه شود!
وی به زمان شاه اشاره کرد و گفت : در زمان شاه نفت را مىفروختند و به جاى آن کالاهاى مصرفى وارد مىکردند و به مردم مى گفتند: ما این نفت بدبو و کثیف را مىفروشیم و به جاى آن یخچال و تلویزیون و اتومبیل وارد مىکنیم و با این کار خارجیها را به نوکرى خود مى گیریم!!
اینکه سپاه و ارتش همه امکانات را در دست گیرد و مردم نوکری آنها را بکنند درست نیست
وی افزود: این رویه علاوه بر همه مفاسدش، مردم را اسرافکار بار مى آورد و با تبلیغات رنگارنگ آنها رابه مصرف بیشتر وا مى دارد. همچنین موجب ترویج فرهنگ تبلیغ در مهمترین رکن سیاست یعنى انتخابات مى شود و این به هیچ وجه بر مبناى اقتصاد اسلامى نیست. اینکه عده خاصى مثل ارتش یا سپاه یا دیگران از جهت اقتصادى همه امکانات را در دست گیرند و سایر مردم نوکرى آنها را بکنند چیزى نیست که ملّت به دنبالش بودند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر