مخالفت با شروط خاتمی، مخالفت با جمهوریت و اسلامیت نظام است/ نظارت استصوابی خلاف قانون اساسی است
چکیده : نظارت استصوابی و دو مرحله ای کردن انتخابات که بعد از امام شروع شده هیچ گونه پشتوانه قانونی ندارد و برخلاف قانون اساسی است. اتفاقا همین نظارت استصوابی برای حذف کردن نیروهای انقلابی درون نظام و اصلاح طلبان اساسا شکل گرفت
کلمه-آزاده افروز: سید حسن موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب در دوران بنیانگذار جمهوری اسلامی بود و دبیری مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و در سالهای اصلاحات ریاست خانه احزاب را برعهده داشته است. با ایشان درباره شروط آقای خاتمی و واکنش جریان افراطی حاکم گفتگو کردیم. او معتقد است که انحصارطلبان درون نظام چنان دایره خودی ها را تنگ و محدود کرده اند که نه تنها اصلاح طلبان بلکه بسیاری از رفقای اصول گرای دیروز نیز حذف و محو شدند. موسوی تبریزی با قاطعیت می گوید نظارت استصوابی هیچگونه پشتوانه قانونی ندارد و برخلاف قانون اساسی است. گفتگوی کلمه با موسوی تبریزی پیرامون شرایط اصلاح طلبان و انتخابات، هشدار هاشمی رفسنجانی، ادعاهای امام زمانی احمدی نژاد و جنبش سبز و آینده آن پیش روی شماست.
آقای خاتمی پیش شرط هایی را برای حضور در رقابت های انتخاباتی بیان کرده اند. نظر شما درباره این شروط چیست؟
این قانون اساسی است که وظیفه جمهوری اسلامی را تعیین میکند. در بند هفت قانون اساسی آمده است تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون ، بند ۸ میگوید مشارکت عامه مردم در بند ۹ میگوید رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه و در تمامی زمینه های مادی و معنوی. اگر ما به همین اصل سوم قانون اساسی توجه و دقت کنیم می بینیم که آقای خاتمی مورد جدیدی غیر از این نگفته است و تنها اصول قانون اساسی را برشمرده است. علاوه بر آن در جمهوری اسلامی کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود . یعنی همه مردم و نه بخشی از مردم و طبق قانون همه افراد میتوانند در انتخابات شرکت کنند و قانون هم شرایط کاندیداتوری را تعیین کرده است که این افراد میتوانند کاندید بشوند یا نه ، اینها و اصل ۲۶ قانون اساسی است که تاکید کرده باید آزادی احزاب و انجمن های اسلامی تضمین بشود همگی بر دوش دولت و نظام است.
مخالفان اصل جمهوریت این را مطرح میکنند این اصول بنا بر شرایط آن زمان بوده و ازسر مصلحت در قانون اساسی آورده شده است. نظر شما چیست؟
همه این اصول از دیدگاه قانون اساسی و همه آنها که به قانون اساسی رای دادند ، اصولی پذیرفته شده است. در روزهای آغاز انقلاب و زمانی که بررسی قانون اساسی در حال انجام بود از حوزه علمیه قم هم نمایندگانی در هنگام بررسی قانون اساسی شرکت داشتند. همه بر حقوق مردم تاکید کردند و مخالفت با آن اصول اصلا مطرح نبوده و این اصول مورد تایید مراجع و امام نیز بوده است و اصلا مصلحتی به شمار نمی رفت و همه بر حقوق مردم تاکید داشتند و اصل انقلاب برای برپایی حقوق مردم بنا شده بود.
الان هم بایستی براساس این اصول پذیرفته شده کار انجام داد . آقای خاتمی چند تا از همین اصول را شرط انتخابات قرار داده است . این قانون اساسی است که شروط را مطرح کرده است نه شخص خاتمی. واقعیت نظام و جمهوری اسلامی است که ما را در این شرایط قرار داده است. اگر با اینها مخالفت کنید یعنی از جمهوریت نظام و اسلامیت نظام دست برداشته ایم . یعنی نه اسلامیت نظام هست و نه جمهوریت نظام و آقای خاتمی چیزی فراتر از قانون که نگفته است و برخی از قوانین اساسی را گفته است. اینکه احزاب باید آزاد باشد و مردم را براساس ایده های خودشان دعوت کنند و انتخاب کاندیدهای رئیس جمهوری صورت گیرد و براساس امیدها و برنامه ها به کاندیدهای خودشان رای دهند . این آزادی باید به ایشان داده شود که در انتخابات شرکت کنند و کاندیدها رقابت صالح داشته باشند و هر کسی رای آورد آن فرد مشروع است و براساس قانون باید از رییس جمهور برخاسته از آرای مردم حمایت شود. اگر چنین باشد می تواند موجب پیشرفت جمهوری اسلامی باشد.
چرا واکنش جریان مدعی اصول گرایی نسبت به این اصول اینچنین سنگین بوده و انواع هجمه ها علیه آقای خاتمی و اصلاح طلبان مطرح شد؟
این رفتار حذفی است که سالهاست شروع شده . نظارت استصوابی و دو مرحله ای کردن انتخابات که بعد از امام شروع شده هیچ گونه پشتوانه قانونی ندارد و برخلاف قانون اساسی است. اتفاقا همین نظارت استصوابی برای حذف کردن نیروهای انقلابی درون نظام و اصلاح طلبان اساسا شکل گرفت. من نمی دانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه اما هم اکنون در درون خود اصول گرایان هم در سالهای مختلف کسانی که قدرت را به دست گفتند رفقای دیروز را هم تحمل نکردند و آنها را هم حذف کردند و اجازه ندادند در نظام جمهوری اسلامی فعالیت کنند. این نوعی قدرت طلبی و انحصارگرایی است که هر روز محدوده اش تنگ تر می شود و افرادی هستند که غیر از خودشان کسی را نمی خواهند ببینند.
ما باید حرف حق را گوش کنیم . حتی اگر خاتمی نگفته بود و اگر یک زندانی محکوم و حتی ضدنظام این حرف را بگوید چون در چهارچوب قانون اساسی گفته است این حرف حقی است و ما باید به آن عمل می کنیم .
در رابطه در قرآن هم داریم که مژده بده به کسانی که حرفها رو می شنوند و بهترین اش را انتخاب می کنند و این ها مومنین واقعی هستند. و در روایت هم داریم که توجه کنید مطلب چیست نه اینکه چه کسی گفته است. ما باید ببینیم این حرف در چهارچوب قانون است و به نفع نظام است یا به ضرر است . من معتقدم گفته های آقای خاتمی مطابق قانون اساسی است و باید معتقدین به نظام در این چارچوب حرکت کنند و در غیر این صورت به نفع هیچ کسی نخواهد بود و در مدت دیر یا زودی کسانی خواهند گفت که نظام جمهوری اسلامی قابل پیاده کردن نیست .
جناب موسوی تبریزی الان کسانی که معتقد به اصلاحات نیستند و از طرف دیگر کسانی که اصلا به انتخابات اعتقادی ندارند، هر دو گروه و جریان آقای خاتمی را متهم می کنند و نسبت به ایشان هجمه سنگین دارند، چرا این دو جریان متضاد با هم اشتراک مواضع پیدا کردند؟
جریانی که طرفدار واقعی حضرت امام بودند و دلشان می خواهد نظام جمهوری اسلامی خوب پیاده شود و در دنیا هم تابلوی نورانی داشته باشد که دیگران را جذب کنند. این گروه مدتهاست مورد هجمه دو گروه دیگر هستند. گروهی هستند در داخل و خارج که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند و معتقدند که دین باید از سیاست به طور کلی جدا شود و حاکمیت غیر دینی ایجاد شود ، مخالف هستند به خاطر اینکه دلشان نمی خواهد که نظام مردمی و دینی بر پا باشد . یک طایفه دیگری در درون ایران و در درون نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که بر اساس انحصارگری برای خودشان قدرت را می خواهند و نمی توانند تحمل کنند که دیگران هم در قدرت سهیم شوند. یا یک عده ای هستند که واقعا عقیده شان این است که جمهوریت بر اساس اسلام نیست و امام هم اگر گفته مصلحتی گفته است .این گروه در میان روحانیان و غیر روحانیان وجود دارند، این اعتقادی است اما آنها که وارد نظام شده اند ، عضو شورای نگهبان و قوه قضاییه شده اند ، اینها باید متعهد به قانون اساسی باشند و بر اساس قانون اساسی عمل کنند و باید بدانند که حاکمیت از آن خداست و خدا به مردم داده است و این مردم هستند که در درجه بعدی رهبر و ریس جمهور و نمایندگان مجلس را انتخاب می کنند . محدود کردن مردم خلاف شرع و قانون اساسی است بر اساس تعهدی است که به مردم داده ایم .
آقای هاشمی رفسنجانی در یاداشتی نسبت به ظهور رشیدی مطلق های جدید هشدار داده اند و دراین مدت شاهد هجوم به شخصیت های برجسته روحانی و مراجع تقلید بوده ایم ، شما این جریان را ناشی از چه می دانید ؟
معتقدم که این تازه نیست ، فقط الان میدان بازی پیدا کردند. این ها در زمان امام هم بودند و با امام باعناوین مختلف مخالفت می کردند. امام مثلا در احکام حکوتی یا موسیقی یا مالکیت که می فرمودند این ها در گوشه و کنار مخالفت های خودشان را انجام می دادند و حتی بعضی ها ظاهرا نفاقی داشتند ولی بعد از امام نفوذ پیدا کردند که منافقانه نفوذ کردند در نظام و اصل نظام هم قبول نداشتند و حالا هم شنیده می شود که امام هم جمهوری را به دلایل مصلحتی گفته است. این هجمه ها بوده است از سوی گروههایی مثل انجمن حجتیه و سالهاست که روزبه روز اینها چون در بخش های حساس نظام نفوذ پیدا کرده اند آشکارتر می گویند و حتی به جایی رسیده اند که مرجعیت را هم برای خودشان می خواهند و آنجا که مراجع بخواهند واقعیت احکام اسلام راکه سیاسی هم نیست بگویند اینها بر نمی تابند. مثلا فرض کنید از اول شروع روحانیت بعد از غیبت مراجع و علما بودند و افراد می رفتند و حرف و سوالشان را می گفتند و گناهکاران ارشاد می شدند. و در مسجد ها باز بود و هیچ وقت نمی گفتند چه کسی وارد شود و چه کسی نشود. خانه مراجع هم به همین صورت بود ، امروز اگر یک زندانی سیاسی بخواهد به حضور مرجعی برسد و بنا بر معمول که در خانه باز است و حرفشان را گوش می کنند می بینیم مراجع را مورد تهمت و اهانت قرار می دهند. این معنایش این است که مرجعیت را برای خود می خواهند نه برای دین و بقای اسلام . آقای هاشمی هم مسیر تاریخی اینها را بیان کرده و نگرانی خودش را هم در آخر گفته است .
ادعاهایی از سوی احمدی نژاد و اطرافیانش بیان می شود در مورد مدیریت امام زمان و ارتباط باامام زمان ،آیادرست است که احمدی نژاد بااین ادعاها می خواهد روحانیت را حذف کند؟
من نمی توانم بگویم که نظرشان این طور است اما این گونه گفته ها و ارتباط داشتن و وقت ظهور تعیین کردن را در روایت گفته اند که توجه نکنید. معنایش این است که اگر این راه باز شود شیادان و سواستفاده کننده ها و آنها که به نام امام زمان بخواهند در میان مردم بساط فریب را باز کنند زیاد می شوند. مثل حجت بودن خواب است و اینکه هر روز کسی خوابی را نقل کند. در مورد ملاقات و اخباری از امام زمان گفتن همین طور است و بزرگان ما و مراجع ما هیچ وقت از این حرفها نزده اند در تمام طول زندگی امام یکبار ادعای اینکه امام زمان این فرمایش را گفته و چگونه است ، نگفته اند. همه ما می گوییم که زیر نظر عنایات ایشان هستیم اما اینکه ایشان کار ما را مدیریت می کند بسیار حرف غلطی است که خطاهای خودمان رابه ایشان نسبت بدهیم . من کاری ندارم که آقای احمدی نژاد باشد یا دیگری ، قطعا اگر من هم این حرف را بزنم از لحاظ سواستفاده این حرف را می زنم . دین مردم هم با این خطاها که از من و امثال من می بینند اگر نسبت بدهم به امام زمان دینشان ضعیف می شود.
در هفته های اخیر بحث اجرایی شدن یارانه ها ، و مدیریت آن را بر عهده امام زمان دانسته اند فکر می کنید انقدر موضوعات قدسی را پایین آوردن دلیلش چه می تواند باشد؟
قطعا آنهایی که این حرفها را می زنند برای تثبیت خودشان است یا آگاهانه این حرفها را می زنند یا ناآگاهانه که در این صورت که توهم و خیال هم خودشان را برداشته باشد در پی تثبیت خیال خودشان است. هیچ قانون و برنامه ای مدیریت امام زمان نیست و این مدیریت و خطای ماست و ربطی هم به معصومین ندارد و بلکه هیچ ربطی هم به خدا ندارد. خدای امام زمان که قادر مطلق است و همه وجود ما از خداست ، ما را آزاد گذاشته در زندگی که مدیریت به عهده خودمان باشد . خطای خود را هم باید پاسخگو باشیم ، چون اختیار داشته ایم . اگر مدیریت با خودمان نبودعقاب و ثواب نبود و روز قیامت سوال و عقاب معنا نداشت.
شما چه برداشتی از جنبش سبز دارید و آیا فکر می کنید اعتراضات یکسال و اندی اخیر فصل تازه ای در نظام سیاسی ایران ایجاد می کند؟
من آینده را نمی توانم پیش بینی کنم و بستگی دارد به آگاهی مردم و اینکه توجه کنند به قانون و فراتر از قانون عمل نکنند. گاهی هم انسان نیت خیر داشته باشد ولی اگر در چارچوب قانون حرکت نکند به جامعه ضرر می زند. ما معتقدیم که حرکتها باید در چارجوب قانون باشد. حالا چه قدر طول بکشد نمیدانم. آنچه مسلم است حرکت دفاع از حق و دفاع از حقوق انسان و جامعه ، عبادت است و ثواب دارد و هم دفاع از حقوق دیگران و مستضعفین واقعی که در قرآن تعریف شده است اینها هستند که از حق خودشان دفاع می کنند. اما در این دفاع نباید طوری باشد که دیگران سو استفاده کنند و دفاع را خفه کنند.
برخورد نظام را چگونه می بینید ، زندان های ما زندانیان کهنسال سیاسی و جوانان کم سن و سال غیر سیاسی دارد چه شده که این طور بی محابا افراد را زندانی می کنند؟
نظام ما باید در چارچوب قانون حرکت کند و من می بینم که در برخوردها و حرکتها و در مورد دستگیری ها و زندانی ها حقوق مسلم زندانی ها در رابطه با تفهیم اتهام و وکیل گرفتن و ملاقاتها رعایت نمی شود و یا در رابطه با کیفیت برگزاری دادگاهها و علنی بودن و دفاع کردن از خودشان بالاخره رعایت نمی شود و همه دادگاهها را من نمی توانم بگویم چون اطلاع ندارم اما آنچه از بعضی اطلاع دارم مسلما رعایت نمی شود و این ظلم است و ظلم نمی تواند پایدار باشد و من معتقدم هر چه زودتر باید این اصلاح انجام بگیرد . شایسته نظام جمهوری اسلامی نیست که ظلم به کسی شود.
اگر همان طور که جریان تندرو می خواهد سران جنبش زندانی و بازداشت شود،آیا فکر می کنید جنبش آنطور که آنها میخواهند ، سرکوب کامل خواهد شد؟
سرکوب ممکن است اتفاق بیفتد اما آرزوی حکومت کردن و ماندن با سرکوب و ظلم و اجحاف به مردم امکان ندارد وآن وضع نمی تواند باقی بماند و بقا ندارد . این را قرآن و روایات و سنت جامعه بشری تا امروز نشان داده است و قرآن پر از این عبرت هاست. ایران ما هم پر این عبرتهاست و امکان ندارد با ظلم بماند و در روایات داریم که حکومت با کفر می ماند اما با ظلم نمی ماند. مسلما باید خودمان را اصلاح کنیم و مردم و حقوقشان را رعایت کنیم .
با تشکر از فرصتی که در اختیار کلمه قرار دادید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر