چکیده :تعدادی از زندانیان سیاسی در یکسال اخیر در سلولهای تنگ و تاریک خبر از دست دادن نزدیک ترین عزیزان شان را از زبان بازجویان خود شنیده اند و در تنهایی سلول شان این داغ را به سوگ نشسته اند، اما حتی در این زمان هم که شدیدترین فشارهای روحی و روانی به زندانی وارد می شود، به آنها مرخصی داده نمی شود. این همه ی ماجرا نیست و این روزها حتی با مرخصی درمانی زندانیانی که مبتلا به بیماری های سخت هستند نیز مخالفت می شود .اکنون تعدادی از بیماران مبتلا به سرطان و یا دیگر بیماری های سخت که در زندان آخرین لحظه های زندگی شان را می شمارند، اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کنند...
کلمه_عاطفه امیری: این روزها حتی مرگ نزدیکان یک زندانی سیاسی و یا ابتلا به بیماری غیر قابل درمان هم نمی تواند به مرخصی چند روزه برای آن زندانی منجر شود.
تعدادی از زندانیان سیاسی در یکسال اخیر در سلولهای تنگ و تاریک خبر از دست دادن نزدیک ترین عزیزان شان را از زبان بازجویان خود شنیده اند و در تنهایی سلول شان این داغ را به سوگ نشسته اند، اما حتی در این زمان هم که شدیدترین فشارهای روحی و روانی به زندانی وارد می شود و حداقل نیازش این است که غمش را با خانواده اش قسمت کند اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کند . تعدادی از خانواده های این زندانیان در چنین روزهایی برای گرفتن مرخصی چند ساعته برای زندانی شان تلاش زیادی کرده تا او فقط برای چند ساعت بر مزار عزیز از دست رفته اش حاضر شود اما دادستان تهران و بازجویان در این باره نیز با مرخصی زندانی مخالفت کرده اند .
اما این همه ی ماجرا نیست و این روزها حتی با مرخصی درمانی زندانیانی که مبتلا به بیماری های سخت هستند نیز مخالفت می شود .اکنون تعدادی از زندانیان مبتلا به سرطان و یا دیگر بیماری های سخت در زندانهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی آخرین لحظه های زندگی شان را می شمارند و باز هم اجازه استفاده از مرخصی را پیدا نمی کنند.
نسرین ستوده و خبر فوت پدرش پس از دو هفته بازداشت
تنها دو هفته از بازداشت نسرین ستوده، وکیل دادگستری گذشته بود که خبر مرگ پدرش به او در زندان اوین داده شد .پدر نسرین پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان فوت کرده بود و خانواده و دوستان و اغلب فعالان حقوق بشر آن روزها انتظار داشتند که نسرین برای چند ساعت هم که شده خواهد توانست در مراسم ترحیم پدرش شرکت کند .اما او فقط توانست این خبر را در سلول انفرادی و از زبان بازجوهایش بشنود .او نه تنها هرگز اجازه شرکت در مراسم ترحیم پدرش را نیافت که ماههاست از ملاقات با پسر سه ساله و دختر یازده ساله اش نیز محروم است و شدیدترین فشارهای روحی را تحمل می کند . حکم یازده سال زندان برای این وکیل دادگستری به تازگی به او ابلاغ شده است .
فوت مادر آرش صادقی و انتقال او به زندان اوین
آرش صادقی، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه مدتی بود که برای مرخصی از زندان به خانه آمده بود که دوباره نیروهای امنیتی با مراجعه به خانه شان خواهان دستگیری او شدند . مادر آرش در پی این یورش ناگهانی که ساعت چهار صبح بود دچار حمله قلبی شد و بعد از بستری شدن در بیمارستان برای همیشه از این دنیا رفت اما آرش بی توجه به این فشارها بار دیگر به زندان بازگردانده شد . او اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد .
ریحانه رجبی : آقای دادستان خودتان پدر نداشتید
محمدرضا رجبی، منشی ویژه هاشمی رفسنجانی مدت ۱۸ ماه است که در بازداشت به سر میبرد. چند ماهی از بازداشت رجبی می گذشت که او هم پدرش را از دست داد و باز همان داستان تکرار شد و محمد رضا رجبی حتی اجازه نیافت در مراسم تشییع و ترحیم پدرش حضور یابد.
ریحانه رجبی چندی پیش در نامه ای به دادستان تهران ار این موضوع گلایه کرد :«حتما یادتان هست سال پیش پدر بزرگم یعنی پدر پدرم فوت کرد و شما اجازه ندادید که پدرم در مراسم تشییع جنازه پدرش شرکت کند. یادتان هست آقای دادستان ؟بارها در این مدت از خود پرسیده ام آیا آقای دادستان خودش پدر نداشته و یا ندارد؟ یک لحظه خودتان را جای پدرم بگذارید . سخت است که موقع جان دادن پدر بالای سرش نباشید . سخت است که در فراق پدرتان مادر و خواهر و برادرهای شما نتوانند سر بر شانه شما بگذارند و گریه کنند . هیچ وقت به این چیزها فکر کرده اید ؟
رجبی نیز روزهای سخت از دست دادن پدر را در گوشه سلول انفرادی گذراند و تا امروز هم حتی یک روز به مرخصی نیامده است .
در همین مدت حمزه کرمی، مدیر سایت جمهوریت نیز برادرش را از دست داد و تعداد دیگری از زندانیان نیز عزیزان شان را از دست دادند اما هرگز اجازه حضور در مراسم ترحیم عزیزان خود را پیدا نکردند .
مصطفی تاج زاده، یکی دیگر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نیز در ماههای نخست زندانی بودن،برادرزاده نوجوانش را که خیلی برای او عزیر بود بر اثر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد اما به او نیز اجاره ندادند در مراسم تشییع و یا ترحیم برادر زاده اش شرکت کند و به برادر داغدارش تسلیت بگوید.
زندانیان مبتلا به بیماریهای سخت تبعید می شوند
مسوولان قضایی و امنیتی در این مدت نه تنها به زندانیان مبتلا به بیماری های سخت مرخصی درمانی نداده اند که تعدادی از آنها را در این شرایط به زندان های شهرهای دیگر که شرایط به مراتب نامناسب تری هم دارند تبعید کرده اند .حامد روحی نژاد و فاطمه رهنما با وجود ابتلا به بمیاریهای سخت به ترتیب به زندانهای زنجان و اهواز تبعید شده اند .
حامد روحی نژاد، دانشجوی زندانی مبتلا به بیماری ام .اس است و این روزها نیمی از بدنش فلج شده است . پزشکان زندان نیز وضعیت ناگوار جسمانی این زندانی را بارها تایید کرده و گفته اند ماندن او درزندان برایش خطرناک است و ممکن است به قیمت جانش تمام شود. اما با این همه نه تنها به حامد مرخصی داده نشده که او را برای گذراندن ده سال حبس از زندان اوین به زندان زنجان فرستاده و در جایی به اسم اردوگاه نگهداری می کنند تا آنجا که پدر حامد در مصاحبه ای اعلام کرد که فرزندش در حال مرگ است .اما با این همه همچنان حامد حکم زندان در تبعیدش را می گذراند .
فاطمه رهنما، دیگر زندانی سیاسی نیز مبتلا به سرطان سینه و بیماری حاد افسردگی است .او هم به ده سال حبس در تبعید فرستاده شده است . رهنما نیز بی توجه به بیماری سختش چند ماه پیش از زندان اوین به زندان سپیدار اهواز تبعید شد . خانواده رهنما کمتر قادر هستند به او که بیماری سختی هم دارد سر بزنند .تنهایی و دوری از خانواده رنج تحمل زندان را در میان زندانیان عادی برای او مضاعف کرده است .پزشکان معالج فاطمه، بیماری های سخت او را تایید و تاکید کرده اند که بیماری هایش در چنین زندانی رو به وخامت خواهدرفت اما مسوولان امنیتی و قضایی به هشدار مکرر پزشکان در باره این زن ۴۷ ساله هیچ توجهی ندارند و مصرند که او روزهای سخت بیماری را در زندانی با استانداردهای پایین و بدون دارو بگذراند.
زندانیان سرطانی در زندان اوین
محسن دگمه چی، از بازاری های تهران، محمد اولیایی فرد وکیل دادگستری و دکتر ابراهیم یزدی از جمله زندانی های سیاسی هستند که به ترتیب مبتلا به سرطان پانکراس، خون و پروستات هستند . اما با این همه همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین (دکتر یزدی در خانه امن وزارت اطلاعات) به سر می برند .
خانواده این سه زندانی سیاسی بارها برای دریافت مرخصی درمانی به دادستانی تهران مراجعه کرده اند .
پزشک ابراهیم یزدی گفته است که او در زندان نمیتواند دوام بیاورد، چرا که سرطان پروستات دارد و اگر مراقبتهای دقیق پزشکی انجام نشود، با عفونت مواجه خواهد شد. به گفته ی نزدیکان دکتر یزدی، وی به غیر از سرطان پروستات، فشار خون بالا و بیماری قلبی نیز دارد و هر چهار ساعت یکبار باید ادار او دفع شود، این کار که با لوازم پزشکی صورت می گیرد اگر در محیط کاملا بهداشتی با وسایلی که مرتب باید استریل شوند انجام نگیرد، فورا آقای یزدی عفونت میگیرند و به همین علت هم چندین بار به بهداری اوین منتقل شد.
محسن دگمه چی که به اعدام محکوم است در این میان شرایط بسیار سخت تری را دارد چرا که او باید با حکم اعدام و فشارهای شدیدی که این حکم به زندانی وارد می کند بیماری سختش را نیز تحمل کند .او این روزها شرایط جسمانی بسیار ناگواری را پشت سر می گذراند .محسن دکمه چی از بازاریان تهران است که چندی پیش جرس خبر داد که یکی از اتهامات وی کمک مالی به خانواده های زندانیان سیاسی بوده است.
گفته می شود این زندانیان از مدتها قبل علایم ابتلا به بیماری را نشان می دادند مثلا دگمه چی دچار دل دردهای شدید می شد و اولیایی فرد هم مدام با ضعفهای جسمانی شدید روبرو بوده اما با این همه، مسوولان زندان تا مدتها علایم این بیماری ها را جدی نمی گرفتند و به آنها می گفتند« شما تمارض می کنید!» تا اینکه بالاخره و با گذشت مدت زیادی مشخص شد این زندانیان مبتلا به سرطان هستند اما با این وجود، این زندانیان همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برند و از دادن مرخصی درمانی به آنها خودداری می شود .
تعداد زندانیان مبتلا به بیماری های سخت بیش از آنچه است که ذکر شد و این چند نفر تنها به عنوان نمونه ذکر شده اند.
مرخصی حق زندانی عادی است نه سیاسی!
خانواده زندانیان سیاسی به روند جاری اعطا نکردن مرخصی به زندانیان سیاسی اعتراض دارند آنها می گویند مرخصی حق زندانی است ونه یک امتیاز. اما مسوولان امنیتی و قضایی اکنون حتی به زندانیان در حال مرگ و زندانیانی که عزیزان شان را ازدست می دهند نیز مرخصی نمی دهند و مرخصی را یک امتیاز می دانند امتیازی که به دست آوردنش تقریبا ناممکن شده است .
این در حالی است که زندانیان عادی از قبیل زندانیان مواد مخدر،قاچاق مخدر و حتی تجاوز به عنف به راحتی از حق مرخصی استفاده می کنند و به مناسبت هایی چون عروسی و عزاداری بستگان دور و نزدیک حداقل یک هفته به مرخصی می روند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر