اقای خاتمی! بفرمایید آخر صف
صدیقه وسمقی
جنبش سبز ایران راهی دراز و سخت پیش رو دارد. در این مسیر سبز باید از موانع بسیار گذشت. از مهمترین این موانع ، استبداد است. جنبش سبز ، در راه بی بازگشت خود تا کنون هزینه های بسیار داده است. چه سروها و شمشادها که در این راه با تیشه استبداد بر خاک افتاده اند ! وچه دلاورانی در زنجیر بیداد گرفتار آمده اند !
راهیان این راه ، نیک می دانند که رقیب شان ، رقیب فکری و سیاسی و حزبی نیست ، که اگر چنین بود کار بدین منوال که هست نبود. کار رهروان این جنبش به زیر آوردن بیداد و استبداد ودروغ و تزویر و زدودن ناپاکی و بی خردی از دامان ایران زمین است . این راه را نمی توان سپرد و به آخر برد ، مگر با صداقت ، وفاداری و استقامت . آنان که تاامروز به نمادهایی برای این جنبش بدل شده اند ، کسانی هستند که تا اینجا جز صداقت ، وفاداری و پایداری از آنان دیده نشده است . لازم نیست همه ما تبدیل به نماد شویم و در صف اول نقش آفرینی کنیم ، اما لازم است همه ما صداقت و پایداری را که شرط وفاداری است مشق کنیم، که این مشق، هم م ارا در پیمودن راه و هم در ساختن آینده کشور به کار می آید. هر کس بدون آن که درس پایداری و وفاداری را مشق و تمرین کرده واز آزمون آن با نمره قبولی بیرون آمده باشد، به صفوف جلو برود و درطول مسیربه دلیل عدم آمادگی لازم از پای در افتد، ممکن است زیر دست وپا بماند !
محمد خاتمی پس از انتخابات سال ۸۸ داوطلبانه کوشیده است در صف اول نقش آفرینی کند و پرچم در دست بگیرد. شاید او هنوز هم نمی داند جنبش چه می خواهد و چه سختی هایی در پیش است. من به عنوان یک دوست به خاتمی می گویم که بفرمایید آخر صف !
مهدی کروبی در مناظره انتخاباتی به میرحسین موسوی به عنوان اتمام حجت گفت که آیا میدانی چه سختی هایی پیش روی ماست؟ در مقابل این سختی ها چه خواهی کرد؟ وافزود که معلوم نیست چه بر سر ما می آید. او با شناختی که از ساختار درون حاکمیت داشت، با هشیاری می دانست که در چه راهی قدم نهاده است. از همین روست که بارها با صراحت به دوستان خود گفته است که همه دارایی و هستی خود را در این راه هزینه می کند و از جانبازی نیز هراسی ندارد و الحق که تا کنون نیز چنین کرده است. میرحسین موسوی نیز در پاسخ به کروبی گفت که خواهد ایستاد وبه راستی که او وهمسر گرانقدرش زهرا رهنورد نیز بر سر پیمان خود با مردم ایستاده اند. باید گفت حتا این عزیزان ارزشمندی که تا کنون برای پیشبرد این جنبش هزینه ها پرداخته اند نیز اگر از این پس ایستادگی نکنند، حرکت آزادیخواهی و استبدادستیزی ملت ایران متوقف نخواهد شد. میزان مقبولیت و امکان نقش آفرینی هر کس در جنبش سبز بسته به میزان وفاداری او به خواسته های جنبش و پایداری او در این راه است .
هر کس به هر دلیلی وبا هر توجیه و تحلیلی و در هر مقطعی بخواهد وارد بازی های سیاسی شود ویا در کمند فریب و تزویر افتد ، فقط می تواند برسرنوشت خویش تاثیر گذار باشد و نه بیش از آن . راهیان جنبش در هر قدم درسها می آموزند . اگر برخی گمان کنند در مقاطع حساس می توانند با حافظان و مدافعان استبداد به مذاکره بنشینند و با مصالحه برخیزند ، باید بدانند که این کار حاصلی جزآلودن خویش ندارد . این جنبش ماهیت حزبی و گروهی ندارد و خواسته های آن ملی و انسانی است . از همین رو این خواسته ها قابل مصالحه با هیچ قدرتی در هیچ زمانی نیست . حتا دلایلی مانند اینکه شرایط کشور بحرانی است ویا امنیت آن مورد تهدید قرار گرفته نیز توجیهات مناسبی برای دست کشیدن از خواسته های مشروع و نجاتبخش جنبش به نفع حاکمان نیست . چرا که بحران های موجود نتیجه سیاست های نادرست داخلی و خارجی همین حاکمان است. فراموش نکنیم که در هر شرایطی اعم از بحرانی و غیر بحرانی ، این حاکمانند که باید با مردم سازگاری داشته باشند. راه حل بحران، همراهی وسازگاری مردم ومعترضان با ستمگری و استبداد نیست . این راه حل که شاید برخی به آن می اندیشند ، نتیجه تحلیل وارونه از واقعیات است .گره افتاده در کار کشور، جز با کوتاه آمدن حاکمان بحران آفرین از مواضع لجوجانه خود در برابر مردم باز نخواهد شد. آنان که در صدد اصلاح امور کشور هستند حتما این نکته بدیهی را می دانند که مصالحه با ستمگران و کسانیکه دست هایشان به جان و مال مردم آلوده است هرگز به اصلاح امور کشور نمی انجامد. از نقاط برجسته جنبش سبز اینست که رهروان آن کورکورانه از هیچکس دنباله روی نمی کنند. پس همه با صداقت و پایداری به آرمانهای این جنبش وفادار باشیم ودر حد بضاعت خویش جنبش را یاری کنیم .
جنبش سبز ایران راهی دراز و سخت پیش رو دارد. در این مسیر سبز باید از موانع بسیار گذشت. از مهمترین این موانع ، استبداد است. جنبش سبز ، در راه بی بازگشت خود تا کنون هزینه های بسیار داده است. چه سروها و شمشادها که در این راه با تیشه استبداد بر خاک افتاده اند ! وچه دلاورانی در زنجیر بیداد گرفتار آمده اند !
راهیان این راه ، نیک می دانند که رقیب شان ، رقیب فکری و سیاسی و حزبی نیست ، که اگر چنین بود کار بدین منوال که هست نبود. کار رهروان این جنبش به زیر آوردن بیداد و استبداد ودروغ و تزویر و زدودن ناپاکی و بی خردی از دامان ایران زمین است . این راه را نمی توان سپرد و به آخر برد ، مگر با صداقت ، وفاداری و استقامت . آنان که تاامروز به نمادهایی برای این جنبش بدل شده اند ، کسانی هستند که تا اینجا جز صداقت ، وفاداری و پایداری از آنان دیده نشده است . لازم نیست همه ما تبدیل به نماد شویم و در صف اول نقش آفرینی کنیم ، اما لازم است همه ما صداقت و پایداری را که شرط وفاداری است مشق کنیم، که این مشق، هم م ارا در پیمودن راه و هم در ساختن آینده کشور به کار می آید. هر کس بدون آن که درس پایداری و وفاداری را مشق و تمرین کرده واز آزمون آن با نمره قبولی بیرون آمده باشد، به صفوف جلو برود و درطول مسیربه دلیل عدم آمادگی لازم از پای در افتد، ممکن است زیر دست وپا بماند !
محمد خاتمی پس از انتخابات سال ۸۸ داوطلبانه کوشیده است در صف اول نقش آفرینی کند و پرچم در دست بگیرد. شاید او هنوز هم نمی داند جنبش چه می خواهد و چه سختی هایی در پیش است. من به عنوان یک دوست به خاتمی می گویم که بفرمایید آخر صف !
مهدی کروبی در مناظره انتخاباتی به میرحسین موسوی به عنوان اتمام حجت گفت که آیا میدانی چه سختی هایی پیش روی ماست؟ در مقابل این سختی ها چه خواهی کرد؟ وافزود که معلوم نیست چه بر سر ما می آید. او با شناختی که از ساختار درون حاکمیت داشت، با هشیاری می دانست که در چه راهی قدم نهاده است. از همین روست که بارها با صراحت به دوستان خود گفته است که همه دارایی و هستی خود را در این راه هزینه می کند و از جانبازی نیز هراسی ندارد و الحق که تا کنون نیز چنین کرده است. میرحسین موسوی نیز در پاسخ به کروبی گفت که خواهد ایستاد وبه راستی که او وهمسر گرانقدرش زهرا رهنورد نیز بر سر پیمان خود با مردم ایستاده اند. باید گفت حتا این عزیزان ارزشمندی که تا کنون برای پیشبرد این جنبش هزینه ها پرداخته اند نیز اگر از این پس ایستادگی نکنند، حرکت آزادیخواهی و استبدادستیزی ملت ایران متوقف نخواهد شد. میزان مقبولیت و امکان نقش آفرینی هر کس در جنبش سبز بسته به میزان وفاداری او به خواسته های جنبش و پایداری او در این راه است .
هر کس به هر دلیلی وبا هر توجیه و تحلیلی و در هر مقطعی بخواهد وارد بازی های سیاسی شود ویا در کمند فریب و تزویر افتد ، فقط می تواند برسرنوشت خویش تاثیر گذار باشد و نه بیش از آن . راهیان جنبش در هر قدم درسها می آموزند . اگر برخی گمان کنند در مقاطع حساس می توانند با حافظان و مدافعان استبداد به مذاکره بنشینند و با مصالحه برخیزند ، باید بدانند که این کار حاصلی جزآلودن خویش ندارد . این جنبش ماهیت حزبی و گروهی ندارد و خواسته های آن ملی و انسانی است . از همین رو این خواسته ها قابل مصالحه با هیچ قدرتی در هیچ زمانی نیست . حتا دلایلی مانند اینکه شرایط کشور بحرانی است ویا امنیت آن مورد تهدید قرار گرفته نیز توجیهات مناسبی برای دست کشیدن از خواسته های مشروع و نجاتبخش جنبش به نفع حاکمان نیست . چرا که بحران های موجود نتیجه سیاست های نادرست داخلی و خارجی همین حاکمان است. فراموش نکنیم که در هر شرایطی اعم از بحرانی و غیر بحرانی ، این حاکمانند که باید با مردم سازگاری داشته باشند. راه حل بحران، همراهی وسازگاری مردم ومعترضان با ستمگری و استبداد نیست . این راه حل که شاید برخی به آن می اندیشند ، نتیجه تحلیل وارونه از واقعیات است .گره افتاده در کار کشور، جز با کوتاه آمدن حاکمان بحران آفرین از مواضع لجوجانه خود در برابر مردم باز نخواهد شد. آنان که در صدد اصلاح امور کشور هستند حتما این نکته بدیهی را می دانند که مصالحه با ستمگران و کسانیکه دست هایشان به جان و مال مردم آلوده است هرگز به اصلاح امور کشور نمی انجامد. از نقاط برجسته جنبش سبز اینست که رهروان آن کورکورانه از هیچکس دنباله روی نمی کنند. پس همه با صداقت و پایداری به آرمانهای این جنبش وفادار باشیم ودر حد بضاعت خویش جنبش را یاری کنیم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر