سحام نيوز: مهدي كروبي در نامه اي به ملت ايران، پرده از حوادث شب هاي قدر و حمله به منزلش برداشت. به گزارش سحام نيوز مهدي كروبي در بخش هايي از اين نامه آورده است:”. امروز همگان آگاهند که این بدخویان بر آنند تا آشیان بلبل را به لانه زاغ و زغن زبون و پلشت خود تبدیل کنند و سکوتی قبرستانی را بر ایران اسلامی حکمفرما سازند.”
ايشان همچنين در بخش ديگري از اين نامه خطاب به اقتدار گرايان گفت:”؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخها و اوباش درباری را سفید کردند” . متن كامل اين نامه بدين شرح است:
بسمه تعالی
ملت شریف و آزاده ایران
شما خود ناظر و شاهد بودید که در روزهای گذشته به خصوص در لیالی مبارک قدر، اوباشی با هدایت و سازماندهی عده ای از خدا بی خبر و بی منزلت، با سلاح گرم و سرد بی شرمانه به منزل و مأوای این خدمتگزار کوچک شما حمله آوردند و با ما و همسایه های صبورمان چنان کردند که قلم از شرح و بیان آن عاجز و شرمسار است؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخها و اوباش درباری را سفید کردند و ورقی زرین بر کارنامه ننگین آنها افزودند. در شب های رمضان آداب شریعت را به نام ولایت منکوب کردند و روزه خود را با فحاشی افطار کردند. به سنگ پراکنی بسنده نکردند و تیراندازی کردند؛ از در و پنجره بالا رفتن گویی نمی توانست نمایانگر شخصیت شان باشد که علاوه بر آن، به کتک زدن محافظین مظلوم و وظیفه شناس و برخی دوستان و آشنایان و سلب امنیت از ساکنین منطقه نیز مبادرت کردند؛ شعارهای بی محتوا و عربده کشی های سخیفانه گویی کم بود که فحاشی های خارج از عرف ِ اوباشی را نیز بدان اضافه کردند. رای مردم خوردن و پرسش کنندگان را به گلوله بستن و منتقدان را به زندان انداختن و مطبوعات را دهان دوختن کم بود که رمضان و لیالی قدر را درجمهوری اسلامی سی سال پس از انقلاب اسلامی چنین به خیال تثبیت قدرت خود بی حرمت کردند.
ملت صبور ایران
ظاهر امر چنان است که از خدا بی خبران تازه به قدرت رسیده، یک شهروند منتقد را هدف حمله خود قرار داده اند، اما چه جای انکار است که رفتار سبعانه و سخیفانه آنها،انسان و آزادی انسان و اصل اسلام و انقلاب اسلامی و حیثیت ایران و ایرانی را نشانه گرفته است. که اگر چنین نبود، این همه اتکا به عناصر بی بصیرت و خودسر از چه ناشی می شد ؟! آنها بی شک با مهدی کروبی کاری ندارند، با آرمان انقلاب که همانا آرمان مردم شریف و آگاه، آرمان اندیشمندان و آزاد اندیشان این دیار، آرمان دانشجویان و دانشگاهیان، آرمان جوانان خسته از ریا و تزویر و دروغ، آرمان شهیدان و به خون افتادگان این مرز و بوم بوده است ، سر ستیز و جنگ دارند. امروز همگان آگاهند که این بدخویان بر آنند تا آشیان بلبل را به لانه زاغ و زغن زبون و پلشت خود تبدیل کنند و سکوتی قبرستانی را بر ایران اسلامی حکمفرما سازند.
دستان مردم انقلابی و خداجوی ما را به هر طریق ممکن بسته اند و آن دستانی را که نتوانسته اند ببندند به پشت میله های زندان فرستاده اند و در مقابل اما دست این از خدا بی خبران را چنان باز گذاشته اند تا هر انچه از سبعیت و درنده خویی می توانند را به نمایش بگذارند. از خود می پرسم این انقلاب را چه شده است که امروز قوای امنیتی و انتظامی ودستگاه قضائی و مدیریت این کشور هفتاد میلیونی، در کنترل چندمزدور، این همه ضعف و زبونی نشان می دهند و جهان و جهانیان را به استهزای مردمی با فرهنگ وامی دارند ؟ البته پاسخ روشن است. آنکه از مردم برید راهی نخواهد داشت جزآنکه به چند قداره بند باج گیر دلخوش کند و این سرنوشت آنهایی است که زورگویی را جایگزین مردمسالاری می کنند و آرای مردم را کاغذ باطله می پندارند. به راستی که این عذابی الهی است که آنها را چنین بی آبرو و هویدای وجودشان را بر مردم آشکار کرده و طشت رسوایی شان را از بام انداخته است. طنز ماجرا اما آنجاست که این جماعت قلیل با چنین رفتارهایی سخیف، ساده دلانه گمان می برند که می توانند مهدی کروبی را با بی شرمی ها و اذیت و آزارهای کودکانه شان، در دفاع از مردم و آرمانهای انقلاب مایوس کنند.
مردم شریف ایران
مردم آزادیخواه ایران
ما نیک واقفیم که در جناح دیکتاتورماب تمامیت خواه چنان یاس و ناامیدی، تفرقه و تشتت،و سر در گمی و عدم برنامه ریزی ای حکم فرماست که بروز چنین رفتارهای ابلهانه ای از جمله نتایج همین یاس و ناامیدی است. واقفیم که اولیا امور تسلطی بر اعصاب و روان پریشان خود ندارد و از داشتن برنامه ای برای اداره کشور حتی در ابتدائی ترین سطوح آن محرومند و بارزترین نمونه آن همین حمله های ناشیانه و به بند کشیدن خبرگان و نخبگان این ملت است. در ماجرای حملات وحشیانه شب های قدر دیدیم که ابتدا مزدبگیران را افراد مؤمن، متعهد و ولایت مدار قلمداد کردند و با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و سیاسی منطقه در صحنه، مهر تائید بر این ادعا زدند. اما وقتی دیدند که نقشه های شان بر آب شد و حاصلی نبردند و با طرد و نفرت مردم ایران و جهانیان مواجه شدند طی اطلاعیه ای این عناصر را خودسر، بی تدبیر و بی بصیرت نامیدند. عده ای خودسر؟ آری، عده ای خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی کنترل جهان است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند. آنچنان ناشیانه می خواهند دروغ را با دروغ پاک کنند که نمی توانند دم خروس تزویرشان را از پس پشت قسم حضرت عباس خوردن های شان پنهان نگه دارند. و البته این عاقبت مکرکنندگان است که خدا مکر انها را به خودشان برمی گرداند.
ملت شریف ایران
در پایان وظیفه خود می دانم از عزیزانی که از سراسر ایران و دنیا با تماس ها و رفت و آمدها و پیگیری های مکررشان جویای سلامتی بنده و خانواده ام شدند و همچنین از همسایگان مهربانی که صبورانه عربده کشی های مشتی از خدا بی خبر را شنیدند و تحمل کردند، تشکر و عذرخواهی کنم؛ و همچنین باید که از وظیفه شناسی و درایت محافظین خود و در رأس آنها جناب سرهنگ یاری که شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اکنون در محاصره کامل قرار دارد و از دیدار و ملاقات و گفتگو و حتی مراجعه به پزشک قانونی برای گرفتن طول درمان محروم شده است قدردانی کنم و از خدای بزرگ عقلانیت و درایت را برای آمران و آگاهی و بصیرت را برای مهاجمان مسئلت کنم.
ما با نشاط و امیدوار به لطف پرودگار، راه سبز امید به آزادی را با قدم های استوار خویش ادامه داده و دست در دست هم به پیش می رویم و هوشیارانه مراقبیم تا این دون صفتان، راه اعتراض مسالمت آمیز و انسانی ما را به خشونت و خون ریزی نکشانند. چنین نمایش های کودکانه ای نیز نه تنها راه ما را سد نخواهد کرد که برعکس بر ایمان ما به راهی که دنبال می کنیم خواهد افزود: راه مبارزه با دروغ و سبعیت و قلدرمآبی.
مهدی کروبی
17/6/1389
ايشان همچنين در بخش ديگري از اين نامه خطاب به اقتدار گرايان گفت:”؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخها و اوباش درباری را سفید کردند” . متن كامل اين نامه بدين شرح است:
بسمه تعالی
ملت شریف و آزاده ایران
شما خود ناظر و شاهد بودید که در روزهای گذشته به خصوص در لیالی مبارک قدر، اوباشی با هدایت و سازماندهی عده ای از خدا بی خبر و بی منزلت، با سلاح گرم و سرد بی شرمانه به منزل و مأوای این خدمتگزار کوچک شما حمله آوردند و با ما و همسایه های صبورمان چنان کردند که قلم از شرح و بیان آن عاجز و شرمسار است؛ الحق که این عده قلیل روی شعبان بی مخها و اوباش درباری را سفید کردند و ورقی زرین بر کارنامه ننگین آنها افزودند. در شب های رمضان آداب شریعت را به نام ولایت منکوب کردند و روزه خود را با فحاشی افطار کردند. به سنگ پراکنی بسنده نکردند و تیراندازی کردند؛ از در و پنجره بالا رفتن گویی نمی توانست نمایانگر شخصیت شان باشد که علاوه بر آن، به کتک زدن محافظین مظلوم و وظیفه شناس و برخی دوستان و آشنایان و سلب امنیت از ساکنین منطقه نیز مبادرت کردند؛ شعارهای بی محتوا و عربده کشی های سخیفانه گویی کم بود که فحاشی های خارج از عرف ِ اوباشی را نیز بدان اضافه کردند. رای مردم خوردن و پرسش کنندگان را به گلوله بستن و منتقدان را به زندان انداختن و مطبوعات را دهان دوختن کم بود که رمضان و لیالی قدر را درجمهوری اسلامی سی سال پس از انقلاب اسلامی چنین به خیال تثبیت قدرت خود بی حرمت کردند.
ملت صبور ایران
ظاهر امر چنان است که از خدا بی خبران تازه به قدرت رسیده، یک شهروند منتقد را هدف حمله خود قرار داده اند، اما چه جای انکار است که رفتار سبعانه و سخیفانه آنها،انسان و آزادی انسان و اصل اسلام و انقلاب اسلامی و حیثیت ایران و ایرانی را نشانه گرفته است. که اگر چنین نبود، این همه اتکا به عناصر بی بصیرت و خودسر از چه ناشی می شد ؟! آنها بی شک با مهدی کروبی کاری ندارند، با آرمان انقلاب که همانا آرمان مردم شریف و آگاه، آرمان اندیشمندان و آزاد اندیشان این دیار، آرمان دانشجویان و دانشگاهیان، آرمان جوانان خسته از ریا و تزویر و دروغ، آرمان شهیدان و به خون افتادگان این مرز و بوم بوده است ، سر ستیز و جنگ دارند. امروز همگان آگاهند که این بدخویان بر آنند تا آشیان بلبل را به لانه زاغ و زغن زبون و پلشت خود تبدیل کنند و سکوتی قبرستانی را بر ایران اسلامی حکمفرما سازند.
دستان مردم انقلابی و خداجوی ما را به هر طریق ممکن بسته اند و آن دستانی را که نتوانسته اند ببندند به پشت میله های زندان فرستاده اند و در مقابل اما دست این از خدا بی خبران را چنان باز گذاشته اند تا هر انچه از سبعیت و درنده خویی می توانند را به نمایش بگذارند. از خود می پرسم این انقلاب را چه شده است که امروز قوای امنیتی و انتظامی ودستگاه قضائی و مدیریت این کشور هفتاد میلیونی، در کنترل چندمزدور، این همه ضعف و زبونی نشان می دهند و جهان و جهانیان را به استهزای مردمی با فرهنگ وامی دارند ؟ البته پاسخ روشن است. آنکه از مردم برید راهی نخواهد داشت جزآنکه به چند قداره بند باج گیر دلخوش کند و این سرنوشت آنهایی است که زورگویی را جایگزین مردمسالاری می کنند و آرای مردم را کاغذ باطله می پندارند. به راستی که این عذابی الهی است که آنها را چنین بی آبرو و هویدای وجودشان را بر مردم آشکار کرده و طشت رسوایی شان را از بام انداخته است. طنز ماجرا اما آنجاست که این جماعت قلیل با چنین رفتارهایی سخیف، ساده دلانه گمان می برند که می توانند مهدی کروبی را با بی شرمی ها و اذیت و آزارهای کودکانه شان، در دفاع از مردم و آرمانهای انقلاب مایوس کنند.
مردم شریف ایران
مردم آزادیخواه ایران
ما نیک واقفیم که در جناح دیکتاتورماب تمامیت خواه چنان یاس و ناامیدی، تفرقه و تشتت،و سر در گمی و عدم برنامه ریزی ای حکم فرماست که بروز چنین رفتارهای ابلهانه ای از جمله نتایج همین یاس و ناامیدی است. واقفیم که اولیا امور تسلطی بر اعصاب و روان پریشان خود ندارد و از داشتن برنامه ای برای اداره کشور حتی در ابتدائی ترین سطوح آن محرومند و بارزترین نمونه آن همین حمله های ناشیانه و به بند کشیدن خبرگان و نخبگان این ملت است. در ماجرای حملات وحشیانه شب های قدر دیدیم که ابتدا مزدبگیران را افراد مؤمن، متعهد و ولایت مدار قلمداد کردند و با حضور فرماندهان نیروی انتظامی و سیاسی منطقه در صحنه، مهر تائید بر این ادعا زدند. اما وقتی دیدند که نقشه های شان بر آب شد و حاصلی نبردند و با طرد و نفرت مردم ایران و جهانیان مواجه شدند طی اطلاعیه ای این عناصر را خودسر، بی تدبیر و بی بصیرت نامیدند. عده ای خودسر؟ آری، عده ای خودسر که نیروی عظیم اطلاعاتی، امنیتی و قضائی و نظامی که مدعی کنترل جهان است از شناسائی و تنبیه آنها عاجز می ماند. آنچنان ناشیانه می خواهند دروغ را با دروغ پاک کنند که نمی توانند دم خروس تزویرشان را از پس پشت قسم حضرت عباس خوردن های شان پنهان نگه دارند. و البته این عاقبت مکرکنندگان است که خدا مکر انها را به خودشان برمی گرداند.
ملت شریف ایران
در پایان وظیفه خود می دانم از عزیزانی که از سراسر ایران و دنیا با تماس ها و رفت و آمدها و پیگیری های مکررشان جویای سلامتی بنده و خانواده ام شدند و همچنین از همسایگان مهربانی که صبورانه عربده کشی های مشتی از خدا بی خبر را شنیدند و تحمل کردند، تشکر و عذرخواهی کنم؛ و همچنین باید که از وظیفه شناسی و درایت محافظین خود و در رأس آنها جناب سرهنگ یاری که شدیداً مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اکنون در محاصره کامل قرار دارد و از دیدار و ملاقات و گفتگو و حتی مراجعه به پزشک قانونی برای گرفتن طول درمان محروم شده است قدردانی کنم و از خدای بزرگ عقلانیت و درایت را برای آمران و آگاهی و بصیرت را برای مهاجمان مسئلت کنم.
ما با نشاط و امیدوار به لطف پرودگار، راه سبز امید به آزادی را با قدم های استوار خویش ادامه داده و دست در دست هم به پیش می رویم و هوشیارانه مراقبیم تا این دون صفتان، راه اعتراض مسالمت آمیز و انسانی ما را به خشونت و خون ریزی نکشانند. چنین نمایش های کودکانه ای نیز نه تنها راه ما را سد نخواهد کرد که برعکس بر ایمان ما به راهی که دنبال می کنیم خواهد افزود: راه مبارزه با دروغ و سبعیت و قلدرمآبی.
مهدی کروبی
17/6/1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر