جستجوی این وبلاگ

میرحسین موسوی/ مشاهده فیلم های تکان دهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیر قابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پل ها و بلندی ها

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

درگذشت فرزند محسن رضایی در دوبی

چکیده :احمد رضایی، فرزند محسن رضایی، در هتلی در شهر دوبی درگذشت. معاون اطلاع رسانی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، این مرگ را مشکوک خوانده است....

فرزند محسن رضایی در هتلی در شهر دوبی درگذشت.
پایگاه اطلاع‌رسانی محسن رضایی با تایید این خبر، مرگ احمد رضایی را «مشکوک» توصیف کرده و به نقل از معاون اطلاع رسانی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته است: «در حالی که احمد رضایی در هتل گلوریای دبی در طبقه ۱۸ اتاق ۲۳ اقامت داشته به طرز مشکوکی در گذشته است.»
احمد رضایی، فرزند محسن رضایی، در پایان دهه هفتاد به آمریکا پناهنده شد و با انجام مصاحبه‌هایی علیه جمهوری اسلامی٬ جنجال آفرید. او حدود ده سال بعد و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم٬ به ایران بازگشت.

درگیری مسلحانه دو مقام دولتی در تهران

چکیده :یدالله صادقی 30 شهریور گذشته از سوی مهدی غضنفری حکم ریاست بر سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران را گرفت. او در چند روز گذشته قصد داشته است تا معاون بازرسی خود را برکنار کند که همین مساله نزاع میان رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران و معاونش را به همراه داشت. روز گذشته معاون بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران بعد از یک مشاجره با ریاست سازمان، اسلحه کشید و صادقی را مورد اصابت گلوله قرار داد....

روزنامه شرق ازنزاع مسلحانه بین رئیس و معاون سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران خبر داد و نوشت:
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران بعد از ظهر دیروز مورد اصابت گلوله قرار گرفت و راهی بیمارستان شد. یدالله صادقی ۳۰ شهریور گذشته از سوی مهدی غضنفری حکم ریاست بر سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران را گرفت. او در چند روز گذشته قصد داشته است تا معاون بازرسی خود را برکنار کند که همین مساله نزاع میان رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران و معاونش را به همراه داشت.
روز گذشته معاون بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران بعد از یک مشاجره با ریاست سازمان، اسلحه کشید و صادقی را مورد اصابت گلوله قرار داد. تا زمان تنظیم این خبر (ساعت ۲۱)، درحالی که برخی منابع آگاه خبر می‌دادند که یدالله صادقی در بیمارستان بستری بوده و در کما به سر می‌برد، حمید حسینی، عضو هیات نمایندگان اتاق تهران به «شرق» گفت: «گلوله به‌گونه صادقی اصابت کرده، اما خطر جدی نداشته و ایشان به هوش آمده‌اند.»
شفاف نیوز هم این درگیری را ناشی از ادغام وزارتخانه‌ها دانست و با اشاره به جزئیات حادثه، نوشت:
یدالله صادقی، رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران عصر روز شنبه در محل کار خود از سوی یکی از مدیرانش با اصابت سه گلوله مورد سوقصد قرار گرفت. وی که با اصابت نخستین گلوله در تلاش بوده  از تیررس ضارب بگریزد ، با شلیک دو گلوله دیگر از سوی ضارب ، متوقف می شود.
ضارب بلافاصله قصد خروج از محل و ترک ساختمان سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران را داشته که با ممانعت حراست سازمان روبرو می شود. صادقی بلافاصله به بیمارستان منتقل می گردد. به گفته یک مقام مطلع ، با وجود انکه یکی از گلوله ها به صورت وی برخورد کرده اما با تلاش تیم پزشکی ، وی از خطر مرگ حتمی نجات یافته است. این مقام مطلع به خبرنگار شفاف گفت که فرد ضارب  از مدیران سازمان سابق بازرگانی بوده که با ادغام این سازمان در سازمان صنعت استان تهران و تشکیل سازمان صنعت ، معدن و تجارت استان تهران، نگران تغییر پست یا کنارگذاشته شدن اش از سوی صادقی بوده است.

۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه

منتشر کنید/ روزنامه کلمه؛ ۱۴ آبان

چکیده :منتشر کنید/ روزنامه کلمه؛ ۱۴ آبان...

صفحه فیس بوک روزنامه کلمه


روزنامه کلمه - چهاردهم آبان ماه - نسخه پی دی اف - PDF
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.

انتشار رسمی گزارش جنجالی آژانس و ادعای نظامی بودن برنامه هسته‌ای ایران

چکیده :در گزارش جدید یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، درباره برنامه هسته‌ای ایران که ساعاتی قبل در اختیار اعضای شورای حکام آژانس قرار گرفته است، ادعا شده که نشانه‌هایی درباره فعالیت‌های مرتبط با تولید سلاح اتمی در برنامه هسته‌ای ایران دیده شده است....

یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گزارش جدید خود را درباره برنامه هسته‌ای ایران منتشر کرد.
در این گزارش که ساعاتی قبل در اختیار اعضای شورای حکام آژانس قرار گرفته است، ادعا شده که نشانه‌هایی درباره فعالیت‌های مرتبط با تولید سلاح اتمی در برنامه هسته‌ای ایران دیده شده است.
خبرهای غیر رسمی مربوط به این گزارش از روزهای قبل در رسانه‌ها منعکس شده بود و واکنش‌های گسترده‌ای را در پی داشت.
بر اساس گزارش منابع خبری بین‌المللی، آمانو در گزارش خود هرچند به صراحت نمی‌گوید که ایران در حال ساخت سلاح اتمی است، اما یک ضمیمه مفصل را به «توضیحات فنی درباره شبیه سازی‌های رایانه‌ای قابل انطباق با انفجارات هسته‌ای» اختصاص داده است.
این نخستین بار که ادعای نظامی بودن بخشی از فعالیت‌های هسته‌ای ایران به این شکل از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مطرح می‌شود؛ ادعایی که چین و روسیه به شدت با آن مخالف‌اند.
مقامات ایران اما معتقدند آقای آمانو تحت تاثیر آمریکا به انتشار چنین گزارشی دست زده و سخنانش معتبر نیست.

تقسیم کار می کنیم؛ مقاومت و پایداری در زندان از اسرای سبز؛ انتشار آگاهی ها از «ما مردم»

چکیده : در قبال این استقامت زندانیان سیاسی، و در پاسخ به آن خواسته میرحسین، کمترین کاری از تک تک ما بر می آید، توزیع این روزنامه و رساندن پیام پایداری و بیداری سبزها به آحاد ملت است. جنبش سبز و راهبران و زندانیانش همچنان رسانه ای جز شما همراهان دو ساله ندارند. این بار هم از همراهی دریغ نکنید. رسانه شمایید. همه با هم کاری زینبی کنیم. ...

کلمه: اکثر آنها بیش از دو سال است که در زندان اند. راهشان را انتخاب کرده اند، بر آن استقامت ورزیده و چنین کسانی از خداوند وعده پیروزی گرفته اند. در روزهایی کمتر فعال سیاسی در کشورمان می تواند به صراحت آنچه در فکرش می گذرد را بیان کند یا بر قلم بیاورد، این زندانیان جور و ستم، قلم به دست گرفته اند تا درباره شرایط سیاسی کشور، نگرانی های فردای ایران و نقش و جایگاه انتخابات آینده روشنگری کنند.
اگر میر محصور جنبش سبز بیش از ۸ ماه است که  زندانی کینه هاست و موقتا نمی تواند با سخن و عملش ما را در راه دشواری که در پیش گرفته ایم، همراهی کند، نوشته ها و هشدارهایش هنوز هست. یک سال نگذشته از محرم ۱۳۸۹ که او از همگان خواست کاری زینبی کنند و امواج آگاهی بخشی را تا همه جای ایران و جهان گسترش دهند.
در قبال این استقامت زندانیان سیاسی، و در پاسخ به آن خواسته میرحسین، کمترین کاری از تک تک ما بر می آید، توزیع این روزنامه و رساندن پیام پایداری و بیداری سبزها به آحاد ملت است. جنبش سبز و راهبران و زندانیانش همچنان رسانه ای جز شما همراهان دو ساله ندارند. این بار هم از همراهی دریغ نکنید. رسانه شمایید. همه با هم کاری زینبی کنیم.


صفحه فیس بوک روزنامه کلمه
روزنامه کلمه - چهاردهم آبان ماه - نسخه پی دی اف - PDF
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.

هجوم نیروهای امنیتی به دفتر کار سابق میرحسین موسوی

چکیده :نیروهای امنیتی، دفتر سابق مهندس میرحسین موسوی، واقع در یکی از کوچه‌های فرعی روبه‌روی موزه هنرهای معاصر، را مورد حمله قرار داده و بخشی از وسایل از جمله کامپیوتر، کتاب‌ها و وسایل شخصی موجود در این دفتر را با خود برده‌اند....

دفتر کار سابق میرحسین موسوی از سوی نیروهای امنیتی مورد هجوم قرار گرفت.
بر اساس گزارش‌های رسیده به کلمه، ماموران پس از حمله به محل دفتر سابق مهندس میرحسین موسوی، واقع در یکی از کوچه‌های فرعی روبه‌روی موزه هنرهای معاصر، بخشی از وسایل این دفتر را خارج کرده‌اند.
این گزارش حاکی است نیروهای امنیتی علاوه بر تعدادی کامپیوتر موجود، برخی دیگر از کتاب‌ها و وسایل شخصی موجود در این دفتر را هم با خود برده‌اند.
این اقدام عجیب و غیر قانونی در شرایطی اتفاق افتاده که ماهها از بازداشت غیر قانونی میرحسین و همسرش می‌گذرد و مسئولان برای این حبس آشکارا غیر قانونی که از سوی مراجع تقلید، غیر شرعی هم توصیف شده، حتی ظواهر قانونی کار را هم رعایت نکرده‌اند.
همچنین حمله‌ی ماموران به دفتر کار سابق میرحسین در حالی صورت می‌گیرد که فرزندان او همچنان از ملاقات با پدر و مادرشان محروم‌اند و فشارهای امنیتی بر این دو و فرزندانشان از تمام هشت ماه گذشته بیشتر شده و روز به روز بر ابعاد فشارها افزوده می‌شود.
به نظر می‌رسد تحولات جدید و افزایش فشارها بر میرحسین و خانواده‌اش، با مشکلات داخلی حاکمیت و اوج‌گیری دعواهای داخلی ناشی از مشخص شدن نتایج ناکارآمدی‌ها و بی‌تدبیری‌ها، مرتبط باشد. همچنین بعید نیست که این فشارها در راستای مقدمه‌چینی برای فضاسازی‌های رسانه‌ای جدید و پروژه‌های امنیتی جنگ روانی با هدف تحت‌الشعاع قرار دادن رسوایی اختلاس‌های اخیر و نیز غبارآلود کردن فضای کشور باشد.

۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

من در انتخابات شرکت نمی کنم‏ http://www.facebook.com/tahrim.sabz



http://www.facebook.com/tahrim.sabz


ننگ بر انتصابات دروغین حکومت دیکتاتوری اعلام آمادگی برای اعتراضات سنگین بر علیه دیکتاتوری دروغ و اختلاس از 3 تا 11 اسفند0 139

بیانیه میرحسین موسوی درباره تحولات منطقه + ترجمه انگلیسی و عربی میرحسین: فراعنــه زمانی صـــــــــدای ملــــــــت را می شنوند که دیر شده است

چکیده :متاسفانه منافع ِ پشت سر ِ ایدئولوژی ِ حاکم در کشور، اجازه نمی دهد واقعیت ها آنچنان که هستند، خود را نشان دهند. خطیبان و تریبون های گوش به فرمان، به عملکرد مفسدانه و جبارانه فرعون مصر که با بازداشت ها، اعتراف گیری ها، پرونده سازی ها وغارت مردم از طریق باندها و اطرافیان، این شرایط انفجاری را در مصر ایجاد کرده اند توجهی نشان نمی دهند. اینان به روز "خشم مردم" مصر اشاره می کنند ولی نمی گویند که روز غضب، نتیجه ناکارآمدی و فساد در بالاترین سطح حکومت و حیف و میل کردن بیت المال و هم چنین بستن دهن ها و شکستن قلم ها و اعدام ها واعدام ها و اعدام ها و بر پا کردن چوبه های دار برای ایجاد خوف در میان مردم...

کلمه: میرحسین موسوی در بیانیه ای ضمن بررسی شرایط حاکم بر خاورمیانه، قیام حق طلبانه مردم در برخی کشورها را در راستای  بر هم زدن نظام  ظالمانه ای دانست که  منطقه را در چنگال خود  فراگرفته و آن را ناشی از بی احترامی حکومت ها به حق تعیین سرنوشت مردم خواند. آخرین نخست وزیر ایران، همچنین از جانب ملت ایران به مردم آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن ادای احترام و آرزوی پیروزی کرد.
به گزارش کلمه، متن بیانیه میرحسین موسوی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها خاورمیانه در آستانه ی حوادث بزرگی ست که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد. روزهایی که مردم با شعار “رای من کجاست؟” به خیابان ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته ی خود را پی گرفتند.
امروز دامنه ی شعار “رای من کجاست؟” مردم ایران، به شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است. برای کشف راز این پیوندها و مشابهت ها لازم نیست جای دوری برویم. کافی است شیوه ی انتخابات اخیر مصر را با انتخابات های خود مقایسه کنیم و اینکه رئیس شورای نگهبان از بی نیازی به آرا میلیون ها شهروند سبز سخن می راند. اگر به نظام های در حال سقوط جهان عرب و خاورمیانه با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید؛ در همه ی این نظام ها به یک سان شبکه های اجتماعی وعرصه ی مطبوعات و فضای مجازی مورد حمله قرار می گیرند و به شکل حیرت انگیزی اس ام اس ها و تلفن ها و اینترنت قطع و قلم ها مشابه یکدیگر در هم شکسته و معترضین به زندان ها برده می شوند.
متاسفانه منافع ِ پشت سر ِ ایدئولوژی ِ حاکم در کشور، اجازه نمی دهد واقعیت ها آنچنان که هستند، خود را نشان دهند. خطیبان و تریبون های گوش به فرمان، به عملکرد مفسدانه و جبارانه فرعون مصر که با بازداشت ها، اعتراف گیری ها، پرونده سازی ها وغارت مردم از طریق باندها و اطرافیان، این شرایط انفجاری را در مصر ایجاد کرده اند توجهی نشان نمی دهند. اینان به روز “خشم مردم” مصر اشاره می کنند ولی نمی گویند که روز غضب، نتیجه ناکارآمدی و فساد در بالاترین سطح حکومت و حیف و میل کردن بیت المال و هم چنین بستن دهن ها و شکستن قلم ها و اعدام ها واعدام ها و اعدام ها و بر پا کردن چوبه های دار برای ایجاد خوف در میان مردم است. و نمی گویند اگرحکومت به حاکمیت مردم بر سرنوشت خود احترام می گذاشت و در انتخابات چند ماه پیش مصر آرای مردم را نمی دزدید، کار به شعار “اسقاط نظام” از سوی شعب عزیز مصر نمی رسید. و شاید هم متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است.
ملت ما به انقلاب عظیم مردم شجاع تونس و قیام حق طلبانه ی مردم مصر و یمن و دیگر کشورهای منطقه احترام می گذارد. ما به همه ی مردم دلیر و آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن درود می فرستیم و از خداوند منان پیروزی آنان را در مبارزات حق طلبانه اشان آرزو می کنیم.
ترجمه انگلیسی:
In the name of Allah
The Middle East is on the verge of defining and massive moments which can change the course of the destiny of this region, the world and the fate of other nations in the region. What is taking shape now is certainly overthrowing a despotic and tyrannical rule and trend which has been overwhelming the fate of many nations in the region. The starting point of what we are now witnessing on the streets of Tunis, Sanaa, Cairo, Alexandria and Suez can be undoubtedly traced back to days of 15th, 18th and 20th June 2009 when people took to the streets of Tehran in millions shouting “Where is my vote?” and peacefully demanded to get back their denied rights.
Today, the slogan of “Where is my vote?” of the people of Iran has reached Egypt and transformed into “The people want the overthrow of the regime”. In order to discover the secret of these links and these similarities, one does not have to go too far. You just have to compare the recent elections in Egypt with our own and compare it with the chairman of the Guardian Council who explicitly says there is no need for millions of votes by Green citizens. If we look at the collapsing political regimes in the Arab world and the Middle East carefully, we can identify a similar pattern of invading and shutting down social networks, the press and the cyber space. In an amazingly similar fashion, they have all blocked SMS systems, mobile phones and the internet, have banned all writers and taken dissidents to prisons.
Unfortunately, the interests of the ruling ideology in Iran do not allow the realities to be revealed as they are. The preachers of the obedient public outlets fail to pay any attention to the corrupt and despotic methods of the present day pharaoh of Egypt, who has created an explosive situation in his country by arrests, forced confessions, framing people and looting the nations through gangs and organised groups of the people surrounding them. They do refer to the ‘Wrath of the people” of Egypt, but they never explain that this day of wrath has come about as a consequence of inefficiency and corruption at the highest levels of stat, extravagance and wasting people’s funds, censorship, shutting people down, executions and lining up gallows to create fear in people. They never say that of the ruling system of Egypt had respected people’s right to determining their own destiny and had not tampered with people’s votes in the recent elections of Egypt, they would not have to face the demand for the ‘overthrow of the regime’ by the dear nation of Egypt. Perhaps, they do not realise that continuing policies of intimidation will eventually turn against itself and then the coming of “the day of wrath” and days of national wrath will be inevitable. Pharaohs usually hear the voice of the nation when it is too late.
Our nation deeply respects the glorious uprising of the brave people of Tunis and that of the people of Egypt, Yemen and other countries in quest for their rights. We commend the courageous, cognisant and resisting people of Egypt, Tunis, Jordan and Yemen and we pray to Allah that they may be successful and victorious in their struggle for their rights.
MirHossein Mousavi
ترجمه عربی:
بسم الله الرحمن الرحیم
یعیش الشرق الأوسط بوادر لحظات عصیبة و حاسمة من شأنها تغییر مستقبل المنطقة و الشعوب المجاورة و العالم بأسره. إنّ الحرکات الراهنة لتتحدی القواعد و النظم المستبدة التی عانت منها کثیر من شعوب المنطقة.
إنّ شرارة ما تشهده الیوم شوارع تونس و صنعاء و القاهرة و الاسکندریة و السویس تکمن بدون شک فی أیام الخامس عشر و الثامن عشر و العشرین من جوان / حزیران ۲۰۰۹ عندما صرخ الملایین فی شوارع طهران “أین صوتی؟” و طالبوا سلمیا باسترداد حقوقهم المهضومة. وصل شعار الایرانیین الیوم الی مصر و تحول الی: “الشعب یرید أن یسقط النظام!”. لیس علینا انّ نبحث بعیدا لنفهم أسرار هذا التشابه و الترابط، فما علینا الا أن نقارن الانتخابات الاخیرة فی مصر بانتخاباتنا و ما قاله رئیس مجلس صیانة الدستور من أنّ لا حاجة لملایین الأصوات التی ادلی بها “المواطنون الخضر”.
لو نظرنا بتمعن إلی الأنظمة الحاکمة فی العالم العربی و الشرق الأوسط لتبینا سیاسة متشابهة من التعتیم علی الشبکات الاجتماعیة و الفضاء الافتراضی. بطریقة متشابهة و غریبة، قطعت شبکات اتصالات الهاتف الجوال و نظام الرسائل القصیرة و انترنت و منعت الکتّاب و زجت بالمعارضین فی السجون.
للأسف، فإن مصالح الأیدیولوجیة الحاکمة فی إیران لا تسمح بإظهار الحقائق کما هی. فلم تعر منابر الإعلام الرسمی اهتماما بالنظام الفاسد و المستبد لفرعون هذا الزمان فی مصر، والذی خلق هذه الوضعیة المتفجرة بالایقافات و انتزاع الاعترافات بالقوة و ارهاب الناس بنشر عصابات منظمة تبث الرعب فی قلوبهم. یتحدثون عن غضب المصریین و فاتهم أن حنقهم نتیجة للفساد و غیاب النجاعة فی اعلى هرم السلطة حیث نهب أموال الشعب بفضاضة و الرقابة و القتل و بث الخوف فی الناس. لم یدر بخلدهم أنه لولا مصادرة حق الناس فی تقریر مصیرهم والتلاعب بأصواتهم فی الانتخابات الأخیرة لماکان علیهم مواجهة مطالب اسقاط النظام التی رددتها أمة مصرالعزیزة. یجهلون أن مواصلة منهج التخویف سینقلب یوما علیهم لیولّد یوم غضب، فلا مفر من أیام الغضب الوطنی. عادة ما یستمع الفرعون الى صوت الشعب بعد فوات الأوان.
انّ أمتنا لتقف احتراما للانتفاضة المظفرة لشعب تونس الباسل و انتفاضة شعوب مصر و الیمن و الدول الأخرى التائقة لحقوقها. اننا نمجّد شعوب مصر و تونس و الأردن و الیمن الشجاعة، الأبیة و المقاومة و ندعو الله ان یوفقها فی نضالها من اجل حقوقها.

منتشر کنید/ روزنامه کلمه؛ دوم آبان ماه

چکیده :منتشر کنید/ روزنامه کلمه؛ دوم آبان ماه ...

صفحه فیس بوک روزنامه کلمه


روزنامه کلمه - دوم آبان ماه - نسخه پی دی اف - PDF
چنانچه در دریافت فایل مشکل دارید ابتدا بر روی لینک دانلود کلیک راست نمایید و از منوی باز شده گزینه “Save Link as” در مرورگر های فایرفاکس و کروم و “Save as target” در اینترنت اکسپلورر را انتخاب کنید.

استعفای علی مطهری بالاخره اعلام وصول شد

استعفای علی مطهری، نماینده مردم تهران، از سوی هیات رییسه مجلس هشتم اعلام وصول شد.
به گزارش ایلنا، جهانبخش محبی‌نیا منشی هیات رییسه مجلس در ابتدای جلسه علنی امروز، استعفای علی مطهری را بر اساس ماده ۲۳ آیین نامه اعلام وصول کرد.
به این ترتیب بر اساس آیین نامه داخلی مجلس، استعفای علی مطهری باید حداکثر تا هفته آینده در دستور کار مجلس قرار گیرد.
مطهری در اعتراض به اقدام غیر قانونی هیات رئیسه و طرح نشدن سؤال از احمدی نژاد استعفا داده است.

۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه

پاسخی به کمپین اعتراض سبز؛ نمایندگان اتحادیه اروپا در تهران، خواستار ملاقات با میر حسین موسوی و مهدی کروبی شده اند

چکیده :پاتریشیا لمبارت در پیام ارسالی خود به کمپین اعتراض سبز "با توجه به امضای بیش از ۶۴۰۰ نفر و ۳۹ گروه و انجمن و وب سایت، خود را در نگرانی جامعه ایرانی نسبت به وضعیت آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان شریک دانسته است."...

کمپین اعتراض سبز در اطلاعیه ای اعلام کرد: دفتر مدیر کل روابط خارجی اتحادیه اروپا با ارسال نامه‌ای به کمپین اعتراض سبز از “تقاضای نمایندگان اتحادیه اروپا در تهران برای دیدار با میر حسین موسوی و مهدی کروبی” خبر داده است.
پاتریشیا لمبارت در پیام ارسالی خود به کمپین اعتراض سبز “با توجه به امضای بیش از ۶۴۰۰ نفر و ۳۹ گروه و انجمن و وب سایت، خود را در نگرانی جامعه ایرانی نسبت به وضعیت آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان شریک دانسته است.”
کمپین اعتراض سبز در اطلاعیه ی خود ضمن ابراز امیدواری از ادامه تلاش‌های بین المللی برای آزادی میر حسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان، خاطر نشان می کند که تمام تلاش خود را بکار خواهد بست تا هموطنان عزیز را از تمامی نتایج و پیگیری‌های مربوط به نامه‌ای برای آزادی در اسرع وقت مطلع سازد.
متن کامل این اطلاعیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به اطلاع هموطنان عزیز می رساند در پی ارسال نامه سرگشاده پیرامون درخواست آزادی میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان با بیش از ۶۴۰۰ امضای فردی و ۳۹ امضای گروهی، به مقامات بین المللی، در سپتامبر ۲۰۱۱، روز گذشته مورخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۱ واحد مدیریت روابط با کشورهای شمال آفریقا، خاورمیانه، عربستان سعودی، ایران و عراق، در دفتر مدیر کل روابط خارجی اتحادیه اروپا با ارسال نامه‌ای به کمپین اعتراض سبز از “تقاضای نمایندگان اتحادیه اروپا در تهران برای دیدار با میر حسین موسوی و مهدی کروبی” خبر داد.
خانم پاتریشیا لمبارت، مدیر دفتر روابط با کشورهای خاورمیانه اتحادیه اروپا در این نامه ابراز امیدواری کرده است که ” مقامات ایرانی اجازه چنین تماسی را بدهند” چرا که وی معتقد است “هیچ دلیلی وجود ندارد تا مقامات ایرانی اجازه ارتباط و حرکت آزادانه را طبق تعهدات بین المللی و حقوق بشری امضا شده توسط ایران، به اقایان موسوی و کروبی ندهند”.
پاتریشیا لمبارت در پیام ارسالی خود به کمپین اعتراض سبز” با توجه به امضای بیش از ۶۴۰۰ نفر و ۳۹ گروه و انجمن و وب سایت، خود را در نگرانی جامعه ایرانی نسبت به وضعیت آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان شریک دانسته است.”
پاتریشیا لمبارت در ادامه همچنین با اشاره به اینکه ” شورای امور خارجه اتحادیه اروپا در لوگزامبورگ، در تاریخ ۱۰ اکتبر، همراه با کلیه وزاری امور خارجه اتحادیه اروپا، درخواست آزادی آقای موسوی و کروبی” را کرده، گفته است” شخصا در اواخر ماه مارس گذشته نیز، با صدور بیانیه‌ای خواستار آزادی این افراد شده‌ام .”
کمپین اعتراض سبز نیز ضمن ابراز امیدواری از ادامه تلاش‌های بین المللی برای آزادی میر حسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان، خاطر نشان می کند که تمام تلاش خود را بکار خواهد بست تا هموطنان عزیز را از تمامی نتایج و پیگیری‌های مربوط به نامه‌ای برای آزادی در اسرع وقت مطلع سازد.

واکنش پیمان عارف به سخنان احمدی نژاد: فقط می توانم بخندم

واکنش پیمان عارف به سخنان احمدی نژاد: فقط می توانم بخندم

Kaleme News پیمان عارف، زندانی سیاسی و فعال سابق دانشجویی، دو روز پیش و پس از اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق خود، از زندان آزاد شد.سمیرا جمشیدی، همسر پیمان عارف، از حضور بازجویان در زمان اجرای حکم شلاق گفته بود و امروز پس از دو روز پیمان عارف در گفتگو با کلمه از شکایت خود می گوید. وی در واکنش به اظهارات امروز احمدی نژاد که از شلاق خوردن عارف به خاطر توهین به وی ابراز نارضایتی کرده بود گفت: فقط می توانم بخندم...





کلمه- زهرا صدر:  پیمان عارف، زندانی سیاسی و فعال سابق دانشجویی، دو روز پیش و پس از اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق خود، از زندان آزاد شد.سمیرا جمشیدی، همسر پیمان عارف، از حضور بازجویان در زمان اجرای حکم شلاق گفته بود و امروز پس از دو روز پیمان عارف در گفتگو با کلمه از شکایت خود می گوید. وی در واکنش به  اظهارات امروز  احمدی نژاد  که از  شلاق خوردن عارف  به اتهام توهین به وی ابراز نارضایتی کرده بود گفت: فقط می توانم بخندم.
پیمان عارف از فعالین دانشجویی  که بیست و یکم بهمن ماه، با یورش ماموران امنیتی به منزل شخصی‌اش بازداشت شد اوایل سال گذشته حکم یک سال حبس تعزیری خود را را دریافت کرده بود
 متن گفتگوی کلمه با پیمان عارف را با هم میخوانیم:
ماجرای اجرای حکم شلاق دقایقی قبل از آزادی را در رسانه دیدیم. بعد از دو روز از احساس خود و واکنش هایی که وجود داشته بفرمایید.
 فعلا هر چه بوده محبت دوستان بوده که در این مدت که از آزادی من می گذرد منزل پر بوده و دوستان از طیف های مختلف محبت داشتند و مرا شرمنده کردند. ولی از طرف نهادهای حکومتی واکنشی نشان داده نشده ولی آنچه که مسلم است من در همان شرایط نیمه هشیاری و حال ناخوشی که بعد از اجرای شلاق تعزیری به صورت حدی داشتم خاطرم هست که از کارمند دادیاری اجرای احکام کاغذی خواستم و خطاب به دادستان تهران همان جا فی المجلس شکایتم را اعلام کردم و خواهان دستور قضایی برای پیگرد قانونی شدم.
 شکایت از چه چیزی؟
به دلیل اجرای حدی شلاق تعزیری و این شکایت را قطع یقین بدانند و بدانید که پیگیری خواهم کرد. گرچه احتمال می دهم که این نحوه برخورد و نحوه اجرای شلاق تعزیری به صورت حدی بدون اطلاع و یا حتی احیانا بدون هماهنگی با آقای دادستان نبوده، چرا که رییس دفتر یکی از مورد اعتماد ترین افراد ایشان، آقای رشته احمدی آن جا بودند.
آقای رشته احمدی معاون ایشان هستند درست است؟
بله، آقای دولت آبادی، آقای رشته احمدی را به عنوان سرپرست دادسرای اوین یعنی دادسرای ویژه امنیت تعیین کردند. با توجه به اینکه صدای خود رشته احمدی رو هرچند در زاویه دیدم نبود ولی شنیدم. شخص رییس دفترش آقای نمکی را بدون اینکه مسند قضایی داشته باشد فرستاد برای نظارت بر این نحوه ی اجرای وحشیانه، غیر قانونی و غیر شرعی حکم شلاق.
با توجه به اینکه حدس می زنید آقای دادستان در جریان هستند، فکر می کنید شکایتتان فایده ای داشته باشد؟
هرچند فکر می کنم آقای دادستان بی اطلاع نبودند ولی در واقع تعقیب قضایی می بایستی از ایشان شروع شود و مرجع دیگر دادسرای انتظامی قضات است که در صورت عدم تعقیب قضایی و انجام مراحل تعقیب و تحقیق قضایی در این مورد، طبیعتا امکان مراجعه به دادسرای انتظامی قضات هم وجود دارد.
نکته این است که در این شهر آقای سعید مرتضوی به مدت شش سال از این جنس کارها انجام دادند و الان پایان راه سعید مرتضوی مشخص است که کجاست و آن کسانی که سعید مرتضوی حاضر بود به خاطرشان دست به هر عملی بزند در واقع وقتی آقای مرتضوی در پرونده کهریزک متهم شد نه تنها کاری برای وی انجام ندادند بلکه از او اعلام برائت هم کردند. او که تازه مرتضوی بود یعنی کسی که وقتی رهبری اظهار ناخشنودی می کردند از مطبوعات به عنوان جلاد مطبوعات عمل کرد و اگر بهش می گفتند کلاه بیاور سر می آورد و در هر صورت خیلی مقرب بود. آقای دولت آبادی که جای خود دارند و لذا من پیشنهاد می کنم آقای دولت آبادی حواسشان به عملکردشان باشد.
 به طور دقیق می فرمایید از شکایتتان بر مبنای کدام قانون است؟
تاکید من بر این است که اجرای شلاق تعزیری به صورت حدی عنوان مجرمانه است. و حسب مواد ۵۷۰ به بعد قانون مجازات اسلامی جزو عناوین مجرمانه جرایم مامورین دولتی محسوب می شود. لذا جرمی اتفاق افتاده که محکومی که حالا به صورت غیر قانونی، دادرسی ناعادلانه و یا هر چیز دیگر که من نمی خوام متعرض آن بحث شوم ولی حکم برآمده از یک دادرسی ناعادلانه در پرونده دستگیری انتخابات در مورد من حکم برآمده از این دادرسی ناعادلانه ذیل عنوان اهانت به احمدی نژاد ۷۴ ضربه شلاق تعزیری بوده. مسوولین دادسرای اوین شلاق تعزیری را به صورت حدی اجرا کردند یعنی مجازات جرایمی مثل لواط و زنای غیر محسنه و شرب خمر و سایر جرایمی که توسط شارع در شرع در نظر گرفته شده برای مجازات مرتکبین جرایمی که توسط شارع  احصاء شده
این جرایم و مجازاتش به صورت حد مشخص است. شارع اتفاقا تفکیک حد از تعزیر را به صورت حمایت از حقوق مسلمانان و شهروندان جامعه اسلامی انجام داده که کسی نتواند، همان کاری را با انسان دیگر انجام دهد که دستور خداوند است و شرایطش را خداوند مشخص کرده ولاغیر. لذا تعزیر تفکیک میشود از حد و اجرای تعزیر در شرایطی که برای حدود الهی پیش بینی شده یک فعل مجرمانه هست و این جرم می بایستی پیگیری شود. و عرض کردم پیشنهادم به آقای دولت آبادی این است که روی سرنوشت سعید مرتضوی قدری تامل کنند.
سایت دولت ما نوشته که آقای احمدی نژاد در همایش فرمانداران کشور گفته است: وقتی دانه درشت ها آزادانه به ما افترا می زنند راضی نیستم یک جوان را به خاطر توهین به رییس جمهور شلاق بزنند. نظرتان در باره ی این سخن چیست؟
من فقط می توانم بخندم. حرفی در این زمینه نمی زنم تا مطلبی که مشغول نوشتن آن هستم منتشر شود.

۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

دیدار سرزده مهدی کروبی با همسر و فرزندان در شب تولدش

سحام نیوز: شب گذشته مهدی کروبی بدون قرار قبلی و به صورت سرزده با خانواده دیدار کرد. به گزارش سحام محمد حسین کروبی در صفحه فیس بوک خود این خبر را منتشر نمود و افزود: “شب گذشته در منزل من همزمان با شب تولد پدرم به مناسبت ورود دخترم به دانشگاه با حضور مادر و برادرانم مهمانی گرفته بودیم. اتفاق جالب اینکه هنگام صرف شام زنگ منزل به صدا در آمد و ماموری از آن سوی آیفون گفت “آقای کروبی رو آوردیم”. عملا باورکردنی نبود و خوشحال شدیم که پدر را سر زده آورده بودند.”
فرزند ارشد مهدی کروبی در ادامه مطلب خود این دیدار را اینطور تشریح نمود:” ایشان به همراه شش مامور امنیتی وارد منزل شدند.
پدرم خیلی  از روحیه  و حال خوبی برخوردار و البته مقداری لاغر شده بودند که علت آن را خود پدرم قدم زدن های پیاپی بیش از ۲ ساعت در همان آپارتمان به علت اینکه از کتاب و روزنامه محرومند ذکر کردند. از حال ایشان پرسیدیم و گفتند چند شب قبل مرا به یک مرکز درمانی برای چکاب بردند و تقریبا یک چکاب کامل صورت گرفته است. در انتهای این دیدار یک ساعته ماموران امنیتی اجازه دادند عکسی یادگاری با پدر داشته باشیم.”
محمد حسین کروبی در بخش دیگری از نوشته خود در خصوص ماموران امنیتی آورده است: “لازم به توضیح می دانم که بگویم مسئولین جدید امنیتی که به تازگی منصوب و پدرم به اینها تحویل داده شده است، قول دادند که وضعیت پدرم بهتر شود و طی ۱۰ روز آینده ایشان را به منزلی در منطقه شمیران منتقل کنند. همچنین قول دادند که هفته ای یک بار اعضای خانواده به صورت چرخشی با پدر ملاقات نمایند. در خصوص در اختیار قرار دادن روزنامه و کتاب برای پدرم با ماموران صحبت کردیم اما گفتند باید مسئولان اجازه دهند.”
فرزند مهدی کروبی از این دیدار به عنوان دیداری خاطره انگیز یاد کرده و افزوده: “اگر چه در تمام مدت این دیدار هر ۶ مامور امنیتی حضور داشتند، لیکن برای همه ما دیدار با پدر پس از ۸ ماه در جمع خانواده آنهم در شبی فرخنده، واقعه ای خاطره انگیز شد.”
در پایان این نوشته محمد حسین کروبی خواستار بهبودی وضع تمام زندانیان سیاسی دربند شد و افزود: “من امیدوارم مسئولین به جای مدیرت جهانی و رهنمود برای جهان اسلام؛ اکنون که پس از نزدیک ۸ ماه که تصمیم گرفته اند شرایط ایشان را کمی بهتر کنند و حداقل حقوق اولیه یک زندانی را به پدرم بدهند؛ می خواهم که وضعیت صدها زندانی سیاسی که همکنون در زندان هستند و شرایط اولیه زندان و زندانی برای آنها مهیا نمی شود، حداقل شرایط اولیه برای آنها رعایت گردد. این حداقل خواسته ای است که خانواده ها داشته و دارند.
البته این در حالی است که در کشور همسایه ما ترکیه که مسئولان از آن به عنوان اسلام لیبرالی نام می برند، زندانی سیاسی از داخل زندان کاندیدای انتخابات می شود و الحق و الانصاف که شیوه اداره اسلام گرایان ترکیه باعث آبروی اسلام در جهان شده است.”

فرزند مهدی کروبی تصویری از این دیدار منتشر نموده است:

اولین عکس مهدی کروبی به همراه خانواده پس از ۸ ماه

۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

افزایش محدودیت های اینترنتی و اختلال در کار VPN ها ......امروز دولت وی پی ان را قطع کرد تا دوباره به اولترا سورف پناه ببریم لینک دانلود: جدیدترین ورژن اولترا سورف 10.17 http://uploadtak.com/images/7pjblanig1yrczc7msk.rar

Large

فراخوان فعالین آذربایجان برای تظاهرات شنبه نهم مهر ساعت ۵ بعدازظهر

Large

۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

واکنش مادر ندا آقا سلطان به اظهارات احمدی نژاد

واکنش مادر ندا آقا سلطان به اظهارات احمدی نژاد

سحام نیوز: هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان در مورد سخنان اخیر محمود احمدی نژاد گفت: آقای احمدی نژاد هر چه می خواهند بگویند هیچ اهمیتی ندارد؛ مردم ایران و جهان می دانند چه کسی ندا را کشت.
محمود احمدی نژاد در مصاحبه با روزنامه نیویورک تایمزصحنه جان باختن ندا آقا سلطان را نمایشی و شبکه بی بی سی را کارگردان این صحنه نمایش خوانده و ادعا کرده است که “ما اسنادی داریم که نشان می دهد او بعدا کشته شده و بی بی سی کارگردانی می کرده است.
ندا آقاسلطان، ۳۰ خرداد سال ۸۸ و تنها ۸ روز پس از انتخابات ریاست جمهوری، بر اثر اصابت گلوله جان باخت و به نماد جنبش اعتراضی مردم ایران تبدیل شد. فیلم لحظه جان باختن او در جریان سرکوب اعتراضات مردمی، به نوشته “تایم”، به عنوان پربیننده‌ترین لحظه مرگ یک انسان در تاریخ بشریت ثبت شد؛ لحظه ای که چشم های بازاین دختر جوان در واپسین لحظه زندگی، چشم های بسته جهانیان را به وقایع ایران گشود.
مادر ندا آقاسلطان دررابطه با اظهارات احمدی نژاد به روز آنلاین گفته است با دیدن مصاحبه احمدی نژاد خیلی خندیدم. خودشان هم هیچ جوابی ندارند بدهند، هر روز قصه جدیدی می بافند.
اومی گوید: بعد از دو سال و سه ماه وقتی چنین می گویند من چه باید بگویم؟ کسی که اینجا به داد ما نمی رسد. به چه کسی بگویم؟ این همه حرف زدم صحبت کردم در فیلم و مصاحبه و… چه کسی به داد ما میرسد؟
مادر ندا آقاسلطان می افزاید: یک مقام رسمی می رود امریکا و می گوید ناراحت شدم و بی بی سی کشته و نمایش بوده و… من هم فقط می خندم به حرف های این آقا. مردم خوب میدانند چه کسی ندا را کشت. آقای احمدی نژاد سال اول که رفت عکس آن خانم مصری را بالا برد و وقتی از ندا پرسیدند او از آن خانم مصری حرف زد. سال گذشته هم که انطور حرف زد و گفت همه آزاد هستند و… امسال هم که چنین می گوید. هر سال می رود و یک چیزهایی می گوید خب چه باید بگویم؟ بروم به او بگویم اخر تو رئیس دولت هستی وجدان داری؟ چگونه به خود اجازه میدهی بگویی ساختگی بوده و… اما این هم فایده ای ندارد.
او سپس با اشاره به لحظه جان باختن فرزندش که مردم جهان به نظاره نشستند می گوید: مهم این است که مردم ایران و مردم جهان میدانند قضیه چیست و چه اتفاقی افتاده. حال اینها هر چه میخواهند بگویند. برای من مهم مردم هستند که بعد از دو سال و سه ماه همچنان پشتیبان ما هستند و تنهایمان نگذاشته اند.من همیشه قدردان محبت های همه مردم هستم؛مهم این است که بعد دو سال مردم همچنان می آیند و دلگرمی میدهند حال احمدی نژاد هر چه میخواهد بگوید کسی که باور نمیکند.
خانم رستمی مطلق در عین حال با خنده می گوید به هر حال دستشان هم درد نکند بعد از دو سال و سه ماه حداقل یک قاتلی معرفی کردند اما خودشان هم خوب میدانند که ندا را چه کسی کشت

مرگ یک دختر جوان در مشهد در پی حمله پلیس به یک مهمانی

سحام نیوز: به دنبال حمله نیروهای پلیس به یک “مهمانی مختلط” در آپارتمانی در مشهد، یک دختر جوان در تلاش برای فرار از دست ماموران انتظامی جان داد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، مرگ این دختر پس از آن رخ داد که وی در هنگام فرار، از تراس طبقه ششم به پایین سقوط کرد.
ناصر نجاریان رئیس پلیس امنیت عمومی استان خراسان رضوی، گفت که مرگ این دختر جوان در جریان حمله “تیم های عملیات ویژه پلیس امنیت عمومی” به یک “مهمانی شیطانی” صورت گرفته است.
رییس پلیس امنیت عمومی خراسان رضوی ادامه داد: در این حادثه زن جوان که از ناحیه سر به شدت صدمه دیده بود در دم جان خود را از دست داد.
وی افزود که که در جریان حمله ماموران پلیس، چهار دختر و چهار پسر جوان دستگیر شده اند.

۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

خط و نشان رهبر - فیلم مستند بی‌بی‌سی + دانلود

انعکاس درخواست میر حسین جهت مطالعه کتاب گزارش یک آدم ربایی اثر گابریل گارسیا مارکز در روزنامه گاردین

به نوشته گاردین پس از آنکه میر حسین موسوی از مردم خواست تا برای آگاهی‌ از وضعیت زندگی‌ وی در حبس، کتاب گزارش یک آدم ربایی اثر برنده جایزه ادبیات نوبل گابریل گارسیا مارکز را مطالعه کنند، فروش این کتاب در کتاب فروشیهای تهران به حدی رسید که تمام شد!




http://www.guardian.co.uk/world/2011/sep/20/garcia-marquez-iran-opposition-movement





Gabriel García Márquez book inspires Iran's opposition movement

News of a Kidnapping sells out in Tehran bookshops as detained opposition leader cites it as accurate reflection of his experience
Mir Hossein Mousavi Marquez
Former Iranian prime minister and detained opposition leader Mir Hossein Mousavi says Marquez's News of a Kidnapping is an accurate relfection of his life under house arrest. Photograph: Majid/Getty
The Nobel-prize winning author Gabriel García Márquez is revered for his evocation of a surreal and sometimes dangerous world where nothing is quite what it seems.
In this case, however, the country in question is not his native Colombia but Iran under President Mahmoud Ahmadinejad.
Copies of Márquez's 1996 work News of a Kidnapping have sold out from bookshops in Tehran this week after detained opposition leader Mir Hossein Mousavi said the book's description of Colombian kidnappings offers an accurate reflection of his life under house arrest.
Mousavi and fellow opposition leader Mehdi Karroubi have been under house arrest since mid-February when thousands of Iranians poured onto the streets in response to their calls for fresh protests in solidarity with pro-democracy movements in the Arab world.
Since then, they have had little access to the outside world. But Mousavi was allowed a brief meeting with his daughters last week, for the first time in seven months. The brief encounter took place in the presence of security officials but Mousavi reportedly told his daughters: "If you want to know about my situation in captivity, read Gabriel García Márquez's News of a Kidnapping."
Mousavi's comments spread quickly across Iran's huge online community, prompting hundreds of opposition supporters to seek out the book. Queues formed in some bookshops, and copies of the book sold out within days.
One Tehran-based journalist said: "It took me couple of hours to find a copy of the book. I first went to bookshops in the Karimkhan area, but none had a copy left. I went to Enghelab Avenue and I was amazed to see people queuing up to buy the book as if they were queuing up to buy a new Harry Potter."
At least 10 large bookshops in the capital told the Guardian their stocks of the book had sold out. None of them would say why.
"It got sold out in the last week or so, we have no copies left," said one shopkeeper. "I don't know why it happened, I can't say."
News of a Kidnapping, which was initially published in English in 1997, describes the abduction in the early 1990s of high-profile Colombians, including journalists and politicians, on the orders of the drug kingpin Pablo Escobar.
A news website, Aftab, listed the book at the top of bestseller chart last Thursday and Shargh, a reformist newspaper, reported an unprecedented demand for the book in big bookshops in Tehran.
García Márquez reacted to the news by sharing on his Facebook page a blogpost about the episode by an Iranian reporter.
Supporters of Mousavi have also launched a Facebook page, called "News of a Kidnapping, the status of a president in captivity", where readers have posted sections of the book. Some websites have put the Farsi translation of the book online for free download.
Supporters of Mousavi and Karroubi describe their status as "an abduction" and have called on the UN to investigate their disappearances. They believe Iran's supreme leader, Ayatollah Ali Khamenei, was directly involved in them being placed under house arrest without any judicial ruling.

فاطمه کروبی: حاکمیت هزینه زندان و زندانبانان را برعهده خانواده گذاشته تا بگوید کروبی درخانه خود زندانی است‬

فاطمه کروبی: حاکمیت هزینه زندان و زندانبانان را برعهده خانواده گذاشته تا بگوید کروبی درخانه خود زندانی است‬

سحام نیوز: فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی در نامه ای به ریاست قوه قضائیه، از آنچه بر ایشان طی این ۲۱۰ روز، گذشته سخن گفته است. به گزارش سحام نیوز، خانم کروبی در بخش هایی از این نامه در خصوص وضعیت مهدی کروبی نوشته است: “آقای کروبی طی ۲۱۰ روز گذشته از حقوق اولیه یک زندانی نظیر حق دسترسی به کتاب، روزنامه، تلفن، ملاقات منظم، هواخوری و … برخوردار نبوده است” .
فاطمه کروبی با انتشار این نامه، پرده از درخواست های نهادهای امنیتی در خصوص پرداخت هزینه های اجاره مکان حبس ایشان و اهداف این اقدام برداشته و آورده است: “یکماه پیش مبلغی بعنوان پیش پرداخت از من دریافت کردند و سایر چک ها را از یکی از اعضای سابق دفتر که برای امضا و تقدیم مال الاجاره خوانده شده بود، اخذ کردند. دراین بدعت جدید حاکمیت هزینه زندان و زندانبانان را برعهده خانواده گذاشته تا به جهانیان بگوید کروبی درخانه خود زندانی است!!! ”
همسر مهدی کروبی در بخش دیگری از این نامه خطاب به آملی لاریجانی گفته است: “آیا جنابعالی فکر می کنید عاقلی در این کره خاکی پیدا شود که آن زندان تحمیلی را منزل کروبی تلقی کند؟ آیا سکوت دستگاه قضائی موجب این بدعت در دستگاه امنیتی نمی گردد که در آینده هزینه بازداشتگاه های خود را از خانواده زندانیان مطالبه کند؟ آیا چنین رفتاری شایسته جمهوری اسلامی است؟ اگرچه می دانید این دستور مضحک بدعتی تاریخی محسوب می گردد، اما خانواده بخاطر نگرانی از وضعیت جسمی آقای کروبی این خواسته را اجابت کرد.”
متن کامل این نامه که در اختیار سحام قرار گرفته است بدین شرح می باشد:

بسمه تعالی
جناب آقای آیت الله آملی لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
سلام علیکم
آنچه موجب شد این نامه را به جنابعالی بنویسم شرح مطالبی کوتاه بوده است که در طول این ۷ ماه اخیر برای من و آقای کروبی رخ داده است از تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۸۹ ماموران امنیتی منزل مسکونی مان را به محاصره درآوردند و بعد از ۲۵ بهمن ماه در حالیکه اجازه توقف چند دقیقه ای به فرزندان و دیگر اعضای خانواده در کوی یاسمن داده نمی شد ، لباس شخصی های معلوم الحال را در شش شب متوالی به منطقه گسیل داشتند تا از ۱ نیمه شب تا ۳ بامداد به فحاشی و هتاکی نسب به همسرم ، مهندس موسوی ودیگر یاران نزدیک امام (ره) و بیت آن بزرگوار مبادرت کنند ( نوار مستندی از بعضی شعارهایی که آزادانه در شب های متوالی سر می دادند به پیوست تقدیم می گردد ) درشب آخر علاوه بر بکارگیری الفاظ سخیف که دراین ایام به شدت مورد ناراحتی اهالی محترم منطقه گردیده بود (نوار کاست پیوست) باحمایت و هدایت نیروهای امنیتی بمب صوتی هم به داخل ساختمان پرتاب گردید تا این فتح بزرگ را به فتوحات قبلی خود بیافزایند . همزمان با میلاد رسول رحمت (ص) در روز دوشنبه شب برابر با ۲/۱۲/۱۳۸۹ بیش از شصت نیروی امنیتی به منزل یورش آوردند و بدیهی ترین مسائل انسانی و شرعی را در تفتیش رعایت نکردند و برخلاف ساواک که تنها بدنبال اسناد مهم و معتبر بود، به استثنای وسائل، هر آنچه درمنزل بود با خود بردند و در واقع خانه را تخلیه کردند و کلیه کلید های داخل منزل حتی اتاق خواب را تغییر داده و در اختیار داشتند، و فرزند سومم علی را نیز همان شب که با تماس همین مامورین جهت دیدن ما آمده بود به اتهام جاسوسی دستگیر کرده و به اوین بردند.
از بدو امر شخصاً خواستار ارائه مجوز تصرف مجتمع و حضور در واحد مسکونی مان و نیز حکم اعمال بازداشت خانگی بودم؛ خواسته ایی که هرگز اجابت نگردید. به استثنای حکم تفتیش که شب اول به رویت همسرم رسید، تاکنون هیچ حکمی از مراجع ذی صلاح قانونی مبنی بر “حبس” “اشغال منزل توسط نیروهای امنیتی” و “حضور آنان در داخل منزل” دریافت نکرده ایم. اگر مبنای یورش نیروهای امنیتی را سخنان جناب جنتی بدانیم باید در منزل شخصی خودمان نظیر مرحوم حضرت آیت الله العظمی منتظری حصر می گردیدیم، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد از زندان انفرادی نیز بدتر و بی رحمانه تر بوده است. دوستانی که پیش از انقلاب سابقه ای دارند، می دانند که ساواک هیچگاه بدون حکم قانونی به حریم منزل اشخاص ورود نمی کرد. تجربه شخصی اینجانب در موارد متعدد و سایر مبارزان آن دوران گواهی است بر این ادعا. درآن زمان حتی برای بزرگانی که نسخه حصر خانگی اعمال می گردید، هرگز امنیتی ها در منزل و یا واحد آپارتمان شخص محصور شده حضور نمی یافتند. (حتی در زمان بازداشت سال ۱۳۵۳ حجت الاسلام والمسلمین کروبی، که نیروهای ساواک ایشان را به اتهام مبارزه علیه رژیم ستمشاهی بازداشت کردند، چنین بازرسی و تفتیشی از منزل ما صورت نگرفته بود) و شاید برای فرزند آیت الله میرزا هاشم آملی که به تقوا و زهد شهره بودند ، جالب باشد که بداند در جریان این حمله، مردان به ظاهر دین دار، تمام البسه و لوازم شخصی من را نیز بازرسی نموده و متاسفانه هیچ حیا و حجابی در ورود و بررسی وسایل شخصی من از خود نشان نمی دادند.
آقای کروبی طی ۲۱۰ روز گذشته از حقوق اولیه یک زندانی نظیر حق دسترسی به کتاب، روزنامه، تلفن، ملاقات منظم، هواخوری و … برخوردار نبوده است. ( در زمان بازداشت های مکرر آقای کروبی که خود ایشان نقل کرده اند من جمله در دوران بازداشت درزندان قزل قلعه سرانجام بعد از یک یا دو هفته زندان انفرادی، امکان هوا خوری هفتگی پیدا می کردند اما این بار پس از شش ماه حبس، اجازه استفاده از حیاط محصور درمیان میله ها و هواخوری را نیافتند) وضعیت جسمی ایشان بشدت در خطر قرار دارد و معاینه ایشان توسط پزشکان مستقل و مورد اعتماد خانواده امری ضروری است.
فقدان تعیین وضعیت موجود و به رسمیت نشناختن حقوق زندانی که بدون طی کردن مراحل دادرسی و برگزاری دادگاه در اختیار امنیتی ها قرار گرفته، بستری مناسب برای اعمال فشارهای متعدد جسمی و روحی به همسرم گردیده است. نگرانی اینجانب از وقایع حادث شده نیست زیرا همانطور که قبلا متذکر شدم ایشان خود را برای شرایط بدتر از این هم آماده کرده است، لیکن آنچه موجب تأسف و تأثر است حاکمیت گروهی است که رفتار غیر قانونی خود را قانون نانوشته تلقی کرده و هرآنچه را که اراده می کنند بنام حاکمیت اعمال می کنند.
اجازه می خواهم به نمونه اخیر که اتفاقا بدعت عجیبی است اشاره کنم. بدنبال اشغال و تصرف مجتمع مسکونی، سایر شرکاءِ ملکِ تصرف شده از اعمال حقوق مالکانه و انتفاع از ملک خود محروم و نیروهای امنیتی به جای آنان منتفع گردیدند! این تصرف خلاف شرع و قانون، موجب برخورد جدی آقای کروبی درموارد متعدد، از جمله نگارش نامه هایی به دادستان تهران گردید. از روز اول آقای کروبی اعلام کردند که آماده انتقال به هر مکانی از جمله زندان اوین هستند، اما راضی به تصرف غیر قانونی اموال سایر شرکاء نمی باشند. بعد از ۵ ماه رایزنی، فرزندان منزلی در جماران تهیه کردند، تا حبس بدون حکم، بدون ایجاد مزاحمت در حقوق دیگران و در منزل شخصی مان ادامه یابد. بعد از انجام کلیه امور و انتقال سند قطعی ماموران اعلام کردند که جماران منطقه مناسبی نیست و مکان حبس باید به انتخاب آنان باشد. بدنبال پافشاری همسرم در تاریخ ۹ مرداد ماه، بطور موقت ایشان با حضور تعدادی از نیروهای امنیتی به آپارتمانی یک خوابه منتقل شدند و عملا امکان حضور من در آنجا منتفی گردید. این آپارتمان کوچک پذیرای ۴۵ روزگذشته کروبی و زندانبانان وی بوده است. گرچه هرجایی که ایشان توسط نیروهای امنیتی منتقل شوند بمنزله واحد مسکونی ایشان نمی باشد.
مقامات امنیتی که نگرانی خانواده نسبت به وضعیت سلامتی ایشان بویژه قلب و دستگاه تنفسی را درک کرده اند، تنها راه خروج از آپارتمان مذکور را منوط به اجاره مکان دیگر اعلام نموده اند:
۱) انتخاب مکان با ما است.
۲) امضا کننده قرار داد اجاره نباید عضوی از خانواده باشد.
۳) امضا کننده قرار داد در هنگام امضا باید پیشاپیش چک های یکسال را تقدیم کند و نباید از آدرس ملک و جزئیات باخبر باشد.
دراین راستا یکماه پیش مبلغی بعنوان پیش پرداخت از من دریافت کردند و سایر چک ها را از یکی از اعضای سابق دفتر که برای امضا و تقدیم مال الاجاره خوانده شده بود، اخذ کردند. دراین بدعت جدید حاکمیت هزینه زندان و زندانبانان را برعهده خانواده گذاشته تا به جهانیان بگوید کروبی درخانه خود زندانی است!!! ایشان خود را برای پرداخت هر هزینه ای آماده کرده اما غافل از آنکه امروز در این سرزمین و به هدف مرعوب کردن وی، مجازات جمعی علیه خانواده اعمال می گردد. خدا را گواه می گیریم که همسرم با همان نشاطی که درسال ۱۳۴۱ و دراوج جوانی پا به عرصه سیاست و مبارزه گذاشت، دراین سال ها و در راستای عهد خود با مردم و شهدا و تحقق آرمان های اصیل انقلاب و وعده های داده شده دراین مسیر، هرگز خللی در اراده اش ایجاد نشده است.
آیا جنابعالی فکر می کنید عاقلی در این کره خاکی پیدا شود که آن زندان تحمیلی را منزل کروبی تلقی کند؟ آیا سکوت دستگاه قضائی موجب این بدعت در دستگاه امنیتی نمی گردد که در آینده هزینه بازداشتگاه های خود را از خانواده زندانیان مطالبه کند؟ آیا چنین رفتاری شایسته جمهوری اسلامی است؟ اگرچه می دانید این دستور مضحک بدعتی تاریخی محسوب می گردد، اما خانواده بخاطر نگرانی از وضعیت جسمی آقای کروبی این خواسته را اجابت کرد.
درپایان لازم می بینم نظرتان را به این فرمایش مولی الموحدین جلب کنم که می فرماید: ” به خدا قسم روی خارهای گزنده بخوابم و خواب را برچشمانم حرام کنم و با زنجیرهای گران بسته شوم، برای من بهتر است از اینکه روز قیامت خدا و رسول او را درحالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان خدا ستم کرده باشم ” .( بحار الانوار، ج ۴۱ ، صفحه ۱۶۲)
فاطمه کروبی
۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۰

ناگفته‌هایی درباره شکنجه‌شده‌های کهریزک، بازجویی‌های تحت فشار و ... نامه‌ای از زندان: من، محمد داوری، کیستم

ناگفته‌هایی درباره شکنجه‌شده‌های کهریزک، بازجویی‌های تحت فشار و ...

نامه‌ای از زندان: من، محمد داوری، کیستم


محمد داوری، روزنامه نگار، سردبیر وب سایت سحام نیوز، عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی و فعال حقوق معلمان، یکی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین است. او بیش از دو سال است که بدون بهره مندی از حق مرخصی، در زندان به سر می برد و انواع فشارها و تهدیدها را از سر گذرانده است.
او در نامه ای مفصل که از زندان اوین برای سایت کلمه ارسال کرده، بخشی از وقایع این دو سال و همچنین گوشه ای از زندگی خود را مرور کرده است. محمد داوری در این نوشته از فعالیت های خود در دفتر مهدی کروبی و همچنین ملاقات و مصاحبه با شکنجه شده های زندان کهریزیک و کسانی که در این زندان و دیگر زندان ها مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، پرده بر می دارد و تاکید می کند که طی بازجویی ها و دو سال زندان، هیچ یک از مقامات مسوول نتوانسته اند صحت این مستندات را زیر سوال ببرند.
او در بخشی از نامه اش می نویسد: اگر خلاف مستندات ما ثابت شده بود، تا به حال آنها مستندهای تلویزیونی بسیاری درباره آنها پخش می کردند؛ در حالی که تنها سکوت کرده اند و هرگز نتوانسته اند اساس گفته های کسانی را که از شکنجه و تجاوز در زندان ها گفته اند، زیر سوال ببرند.
داوری همچنین تاکید می کند که هرگز در زندان تقاضای عفو و بخشش نمی کند، چرا که به عقیده ی او، این مسوولان متخلف هستند که بی گناهان را به زندان انداخته اند و آنها باید از این زندانیان تقاضای بخشش کنند؛ زیرا ظالم است که نیازمند عفو است و نه مظلوم.
متن کامل این زندانی سیاسی به شرح زیر است:

در همه عمرم اگر تصور هر اتفاقی را داشته ام، این تصور که ممکن است بیش از دو سال از عمر خود را در زندان سپری کنم، حتی برای یک لحظه نیز به ذهنم نیامده بود. حالا که این اتفاق دور از تصور برای من روی داده است و سومین سال حبس خود را آغاز کرده ام، نمی توانم نسبت به این حادثه غیر منتظره بی تفاوت باشم و از واقعیاتی که منجر به این اتفاق شده و آنچه در این دو سال بر من گذشته چشم پوشی کنم. چرا که دیگر موضوع بازداشت و محاکمه و حبس من از یک موضوع شخصی فراتر رفته و شرایط تاریخی حساسیت آن را فزون تر کرده است. پس من وظیفه دارم و حق دارم تا حقایق را بازگو کنم.
آنچه مرا واداشت تا قلم به دست گیرم، نه فقط گذشت ۷۳۰ روز از عمرم ( تا زمان نوشتن نامه ) در پشت دیوارها و سیم خاردارها بود بلکه انعکاس وارونه حقایق توسط مسوولان قضایی و امنیتی بوده که ظلم مضاعفی را بر اینجانب تحمیل کرده اند. شاید هنوز افراد زیادی هستند که نمی دانند من چه کسی هستم و چرا و چگونه بازداشت شده ام. اگر در قبال این وارونه جلوه دادن سکوت کنم، خود نیز ظلم دیگری را بر خود روا داشته ام. بنابراین اینک که بعد از گذشت بیش از دو سال پرده از حقایق بسیاری برداشته شده است و نه تنها من بلکه برای خیلی از کسانی که دستگاه اطلاعاتی امنیتی و قضایی را از نزدیک تجربه کرده اند تردیدی باقی نمانده است که پشت ظاهر فریبنده و پرده های شعار گونه چه تلخی ها، بی تدبیری ها و ظلم هایی نهفته است، لازم است حداقل پیرامون آنچه بر من گذشته برای آگاهی مردم عزیز و مظلوم در درجه نخست و سپس مجامع بی المللی و فعالان عرصه حقوق بشر و در آخر مسوولانی که خود در این فجایع دست داشته اند، مطالبی را ارائه کنم تا شاید این اقدام گامی باشد در راستای کاهش و جلوگیری از اتفاقات مشابه. من در چند بخش مطالبم را می آورم تا بتوانم در هر زمینه ضمن ارائه توضیحات کامل تر، شبهه هایی را هم که در این مدت ایجاد شده است، برطرف کنم.

بخش اول
من، محمد داوری، کیستم

پاسخ به این سوال به این دلیل ضرورت دارد که شنیدم یکی از مسوولان ارشد قضایی در همان روزهای نخست پس از بازداشتم، گفته: «ما شخصی به نام داوری را دستگیر کردیم که وی با نفوذ در دفتر مهدی کروبی و با سو استفاده از سادگی وی اقدام به اجیر کردن عده ای کرده است تا چهره نظام را لکه دار کند.» این مطالب که نقل به مضمون است و به استناد آن سپس نشریات وابسته به حاکمیت مطالب بی اساس فراوانی را نوشتند، من را بر آن داشت تا خود را معرفی کنم؛ چرا که با اندک توجهی روشن خواهد شد که این ادعا چقدر نادرست است.
من محمد داوری فرزند علی متولد نهم اردیبهشت ۱۳۵۱ هستم و در داز مرکز بخش مرزی رازوجرگلان از توابع شهرستان بجنورد (خراسان شمالی) متولد شدم. تحصیلاتم را در زادگاهم با اخد دیپلم علوم انسانی در سال ۶۹ پایان دادم و از همان زمان معلم شدم. شغلی که همواره آن را ادامه داده و اگر بعد از آزادی از آن محروم نشوم، باز هم ادامه اش خواهم داد. ضمن معلمی، تحصیلات خود را هم ادامه دادم و با اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت آموزشی همچنان در عرصه تعلیم و تربیت عاشقانه به فعالیت خود ادامه دادم. از همان ابتدای کارم در دوران دانشجویی همواره در کنار معلمی به کار خبرنگاری و رسانه ای هم مشغول بوده ام و این شغل را کاملا هم سنخ با کار معلمی یافته ام و از آن در راستای تکمیل اهداف و آرزوهای فرهنگی ام بهره برده ام. تجربه کار در روزنامه ها، نشریات و سایتهای مختلف خبری باور من به کار در عرصه فرهنگی را تقویت کرد و انگیزه ای شد تا انتصابات را هم یک عرصه برای کار فرهنگی بدانم و بنابراین در تمام دوره های انتخابات در عرصه به صورت فعالانه حضور داشتم و چون بستر اصلاح طلبی را پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ برای تحقق اهدافم مناسبت تر دانستم، همیشه با حمایت از کاندیداهای این طیف در انتخابات مختلف نقش خود را را برای ایجاد فضای مناسب تر فرهنگی و اجتماعی و مدنی ایفا کردم. تردیدی نیست که در این راستا کار جمعی، تشکیلاتی و حزبی را بر کار فردی ترجیح داده ام. لذا در ده سال اخیر در قالب تشکل صنفی سازمان معلمان ایران در کنار سایر دوستانم به فعالیت مشغول بودم که در همین راستا به خاطر حضور و فعالیت در تجمع های اعتراضی معلمان در ۲۳ اسفند سال ۱۳۸۵ بازداشت و سپس محاکمه شدم و مانند بسیاری از همکاران مظلوم ام در سراسر کشور از مجازات بی نصیب نماندم.
باورم به کارهای مدنی و صنفی و احساس مسوولیتم به تناسب شغل و رشته تحصیلی ام من را بر آن می داشت تا نسبت به مسایل حوزه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش به طور خاص بی تفاوت نباشم. لذا از هر فرصتی از قلم و بیانم استفاده می کردم و مطالبی را در نقد عملکرد مسوولان و دستگاه های آموزشی در نشریات مختلف می نوشتم. نوشته هایی که به مذاق آقایان خوش نمی آمد و به هر بهانه ای سعی در محدود کردن بنده مانند سایر دوستانم می کردند. محدودیتهایی در محیط کار، هشدارهای امنیتی و تهدیدهای مدام شغلی و … در چنین شرایطی پس از سالها فعالیت صنفی، سیاسی و خبری به مقطع حساس سال ۱۳۸۸ رسیدم و با وجود اینکه در تمام دوره های گذشته از کاندیدای مورد حمایت جبهه دوم خرداد حمایت می کردم، در این دوره به همراه چند تن از دوستان فعال در عرصه صنفی معلمان در کنار دکتر محمد علی نجفی در بخش فرهنگیان ستاد آقای کروبی فعال شدم و باز هم مثل همیشه انتخابات را یک عرصه مدنی و یک فرصت مناسب برای بیان مطالبات صنفی معلمان دانسته و در تولیدات اقلام تبلیغاتی از این رسالت خود غافل نبودم و همچنان تا روز انتخابات با این باور از هیچ کوششی دریغ نورزیدم.
اینجانب هیچ ارتباطی با گروه ها، احزاب، رسانه ها، سازمان ها و نهادهای خارج از کشور نداشته و حتی تاکنون از کشور خارج نشده ام و هیچ گونه فعالیت سری و مخفیانه ای هم نداشته ام تا شبهه ای ایجاد کند که من از طریق نفوذ در دفتر آقای کروبی از او سوء استفاده کرده ام!
البته من در سالهای عمرم فعالیتهای فرهنگی و خدماتی فراوانی داشته ام که در اینجا نیازی به نوشتن آنها نمی بینم و تنها همشهریان خود را گواه می گیرم تا در این مورد توضیح دهند. خدماتی که در دوره ی اول شوراها انجام دادم. مراجعه به این زنان و مردان و آثاری که از آن دوره به جا مانده در این باره بیش از هر توضیح دیگری قانع کننده است.

بخش دوم
پس از انتخابات سال ۸۸ بر من چه گذشت

مثل تمام فعالان ستادهای انتخاباتی از همان لحظه های نخست اعلام نتایج آرا دچار شوک همراه با تردیدهای فراوان شدم و مثل خیلی ها به دنبال منبع و مرجعی بودیم که پاسخی قانع کننده درباره نتایج انتخابات بشنویم. کاندیداهای ریاست جمهوری، مسوولان برگزاری انتخابات، تحلیلگران و کارشناسان و فعالان سیاسی از جمله منابع مورد نظر بودند که من می توانستم پاسخ مناسب را از آنها بشنوم. پاسخ چیزی نبود جز اینکه در انتخابات تقلب شده است. واکنش طبیعی در روزهای نخست اعتراض خیابانی بود. من خود را موظف می دانستم اگر در اعتراض ها شرکت می کنم، اولا باید با محوریت شعار کاندیداها و ثانیا کاملا مدنی و آرام و مسالمت آمیز باشد، بنابراین در راهپیمایی ۲۵ خرداد که موجی از مدنیت و نجابت را به نمایش گذاشت شرکت کردم و همواره به حضور در آن اجتماع اقتخار می کنم و به حال نظام افسوس می خورم که پیام آن حضور را دریافت نکرد و فرصت ها را از دست داد.
پس از آن راهپیمایی، حراست آموزش و پرورش به صورت تلفنی مرا احضار کرد که من این احضار را نپذیرفته و خواستم که کتبی و اداری و بر طبق مقررات چنین کاری را انجام دهند. سپس برای مدت ده روز تهران را ترک کردم و به شهرستان رفتم. اواسط تیرماه به تهران برگشتم و از همان موقع هم به عنوان سردبیر سایت سحام نیوز (اعتماد ملی) مشغول به کار شدم. با تصور اینکه باید کار درازمدت را پیش بگیرم، به دنبال سر و سامان دادن نیروهای سایت و سایر امکانات و ملزومات شدم. به طور عادی به همراه همکارانم مشغول فعالیت بودم و هیچ مساله غیر عادی دیده نمی شد. تا اینکه به صورت تصادفی و بدون هماهنگی قبلی در جریان مسائلی قرار گرفتم که به خاطر آن بازداشت شدم. ناگفته نماند که از هفته ها پیش از این به همراه تعدادی از دوستان برای دلجویی به خانواده های کشته شدگان و زندانیان حوادث پس از انتخابات سر می زدیم و این را وظیفه مدنی و مهم خود می دانستم.

بخش سوم
پیگیری مسایل کشته شدگان، بازداشتی ها و شکنجه شده ها

هر چند از همان روزهای نخست پس از انتخابات بر اساس وظیفه انسانی که گفتم، سرکشی به خانواده های زندانیان و کشته شدگان را از وظایف اصلی خود می دانستم، اما پس از انتشار نامه آقای کروبی خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی پیرامون شکنجه و تجاوز به بازداشت شدگان به طور مستقیم و به درخواست شخص آقای کروبی مسایل مربوطه را پی گیری می کردم و همانگونه که گفتم ورودم به این ماجرا نیز اتفاقی بود، چرا که حزب اعتماد ملی خط تلفنش در سامانه ۱۱۸ ثبت شده بود و این همان تلفن دفتر من هم بود. اولین مراجعه کننده پس از تماس تلفنی پیش من آمد، پس از گفت و گو با او به دفتر آقای کروبی اطلاع دادم و به نزد ایشان رفتیم و این آغازی بود برای پی گیری درخواست مراجعانی که پس از انتخابات مورد شکنجه و یا تجاوز قرار گرفته بودند و یا کسی از خانواده شان کشته شده بود.
در ابتدا به درخواست شخص آقای کروبی فقط اقدام به مستندسازی ادعای افراد کردیم و از رسانه ای کردن آن خودداری ورزیدیم. روال کار به این گونه بود که پس از مراجعه افراد، ابتدا از هویت آنها اطمینان حاصل می کردیم و سپس در جلسه ای اختصاصی با حضور فرد مراجعه کننده، بنده و آقای کروبی شرح ماجرا از زبان فرد مذکور می شنیدیم. سپس از وی درخواست می کردیم در صورتی که تمایل دارد اظهاراتش را مستند کنیم و هر کدام از مراجعان که اعلام آمادگی می کردند برای تهیه مصاحبه ویدیویی اقدام می شد.
مصاحبه ها را بنده به تنهایی انجام می دادم و در جریان مصاحبه، با سوالاتی سعی می کردم زوایای امر را کاملا روشن کنم. سپس آدرس و مشخصات مراجعه کننده را می گرفتیم و همچنان ارتباط ما برای ادامه پیگیری ها حفظ می شد. از تاریخ بیستم مرداد ماه این مستند سازی ها آغاز شد که در طول این مدت از ۴ نفر که مورد تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفته بودند هم مصاحبه ویدیویی تهیه شد و یک نفر هم شرح ماجرا را کتبی ارائه کرد. تعدادی هم مراجعه کرده بودند که از ترس آبروی خود حاضر به مصاحبه ویدیویی نشدند. تعدادی هم تماس گرفتند اما مراجعه نکردند و از آنجا که دفتر و تلفن های ما همواره تحت شنود نیروهای امنیتی بوده، از بابت امنیت این افراد هنوز هم نگرانم. در طول این مدت همچنین ۱۰ نفر از بازداشتی های ۱۸ تیر که در کهریزک نگهداری شده بودند به همراه خانواده هایشان به دفتر آقای کروبی مراجعه کردند و پس از دیدار با وی اقدام به مستند سازی مشهودات خود کردند. بنده در مصاحبه های شش ساعته با آنان شنونده تمام ماجراها از لحظه بازداشت تا زمان آزادی شان بودم. شکنجه های انجام شده در کهریزک ماجرای کشته شدن روح الامینی، جوادی فر و کامرانی در مقابل چشمان آنها رخ داده بود و فرایند بازجویی ها از این افراد از دیگر موارد مهم مصاحبه با این افراد بود.
موارد دیگری که ما در این دفتر پی گیری کردیم، سناریوی سعیده پورآقایی بود که با حضور خواهرش سپیده و شوهرش در دفتر آقای کروبی مستند سازی شد، که متاسفانه در حالی که واقعیاتی نمایان شده بود و بر ما روشن شده بود که این مساله سناریویی است برای به دام انداختن موسوی و کروبی و اطلاعاتی را به دست آوردیم که آن را بر ملا می ساخت، در حالی که برای عصر سه شنبه ۱۷ شهریور با سپیده پور آقایی قرار ملاقات داشتیم، بنده دستگیر و دفتر آفای کروبی پلمب شد.
ماجرای کشته شده ها نیز در حال پی گیری بود که یک مورد آن در سایت منتشر شد و قرار ملاقات هایی هم با خانواده محمد کامرانی و … گذاشته بودم که بنده دستگیر شدم؛ و نیز موارد متعددی که شخص آقای کروبی در جریان جزییات آن هستند.
همه این پی گیری ها در تعامل ما با قوه قضاییه و مجلس بود و ما آمادگی خود را برای ارائه سند اعلام کرده بودیم، حتی اعضای کمیته ویژه مجلس در دفتر آقای کروبی حضور یافتند و ضمن بحث و گفت‌و‌گو نمونه ای از اسناد به آنها تحویل داده شد و حتی نماینده دادستان به صورت حضوری با یکی از کسانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، دیدار کرد.
در حالی که ما تصور می کردیم مجلس و قوه قضاییه پیگیر ماجرا هستند و به کمک اسنادی که ما تهیه کرده بودیم عوامل جنایت های انجام شده را بازداشت خواهند کرد و حقوق افراد مورد تعرض قرار گرفته را به آنها بازخواهند گرداند، من بازداشت شدم و دفتر حزب و سایت و دفتر آقای کروبی پلمب شد!

بخش چهارم
بازداشت، بازجویی، دادگاه و زندان

پس از پلمب دفتر حرب و دفتر آقای کروبی، بنده که تنها بازداشتی آن روز بودم، تحویل بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات در زندان اوین شدم. اولین اتفاق برخلاف تعهدی که تیم بازداشت کننده به شخص آقای کروبی دادند در همان ساعات اولیه در بند ۲۰۹ روی داد و آن عدم وجود عناوین سی دی ها و فیلم ها و مستندات ما در صورتجلسه تحویل وسایل بود و مامور ۲۰۹ به طور کلی درباره آنها ابراز بی اطلاعی کرد. وقتی پس از پایان بازرسی و فیلمبرداری دفتر صورتجلسه ای تنظیم شد، من به آقای کروبی گفته بودم که سی دی ها و فیلم های افراد را که با آنها ساعت ها مصاحبه شده، علامت گذاری کنید و بگویید در صورتجلسه تنظیمی از وسایل ضبط شده، آنها را درج کنند تا امکان نابود کردن و یا دخل و تصرف در آنها وجود نداشته باشد، که با وجود درخواست آقای کروبی آنها از این کار امتناع کردند و قول دادند در صورتجلسه مربوط به وسایل من، این موارد هم درج شود.
شب اول را در بند ۲۰۹ ماندم. فردای آن روز یعنی چهارشنبه ۱۸ شهریور به بند ۲۴۰ منتقل شدم که از همان لحظه اول بازجوی ویژه من با رفتاری ناشایست و تحقیر آمیز و الفاظی رکیک از من استقبال کرد و با توهین زیاد من را به سلول انفرادی فرستاد. بازجویی ها آغاز شد. در اولین مرحله بازجویی ها من شرکت در راهپیمایی ۲۵ خرداد ماه را پذیرفتم و تاکید کردم که بر اساس تصریح قانون اساسی این کار را اقدامی مجرمانه نمی دانم و حضورم در این تجمع و اعتراض در آن را همواره مایه افتخار می دانم. آنها بلافاصله با ارجاع به بازپرسی مرا تفهیم اتهام کردند و قرار ۲۰۰ میلیون تومانی برایم صادر کردند. اما وقتی پرسیدم به من اجازه می دهید با خانواده ام تماس بگیرم و بگویم نسبت به تامین قرار وثیقه اقدام کنند، پاسخ دادند که خیر اجازه نمی دهیم و این قرار وثیقه فقط یک قرار صوری است!
روزهای بعد بازجویی از ابعاد مختلف ادامه یافت، پس از اخذ کامل بیوگرافی درباره فعالیت در ستاد انتخاباتی آقای کروبی و ارتباط با اعضای ستاد، همچنین فعالیت در سایت سحام نیوز و ارتباط با همکاران سایت و دفتر حزب اعتماد ملی هم مورد پرسش های متعددی قرار گرفتم که به همه پاسخ دادم.
تلاش های آنها برای پیدا کردن مصادیق مجرمانه بی فایده بود، چرا که تمام کارهای من علنی و بر اساس ضوابط و مقررات جاری بود. اما چالش برانگیز ترین بخش بازجویی من زمانی بود که از من خواستند پیرامون محتوای فیلم ها و سی دی ها (مصاحبه با کسانی که در زندان شکنجه و مورد تجاوز قرار گرفته بودند) توضیح دهم که من از پاسخ خودداری کرده و گفتم چون همه آنها در صورتجلسه ثبت شده است و ممکن است پس از پاسخ من شما سی دی های دیگری بیاورید و مدعی شوید به من مربوط است، من از هر گونه پاسخ دراین باره خودداری می کنم.
پس از خودداری من از پاسخ، روش های غیر اخلاقی و غیر قانونی آنها آغاز شد. تهدید به اعدام، تهدید به پرونده سازی اخلاقی، تهدید به شلاق، کتک کاری با مشت و لگد و نگهداری طولانی مدت من در اتاق بازجویی و … از جمله شیوه های آنان برای وادار کردن من به پاسخ دادن بود. روزها این شیوه ها اعمال می شد و من هر روز نگران اعمال شیوه های خطرناک تری بودم. اما بالاخره آنها مجبور شدند شرط من مبنی بر توضیح کامل ماجرای عدم ثبت سی دی ها و فیلم ها در صورت جلسه را بپذیرند و من هم ماجراهای تمام مستندات را کاملا شرح دادم.
تا ۱۷ روز به من اجازه ندادند با خانواده ام تماس بگیرم، مدت انتظاری که صدمات روحی و روانی شدیدی را بر خانواده و به ویژه مادرم تحمیل کرد. چرا که شایعه شده بود من کشته شدم و در شرایط آن زمان چنین شایعاتی به دلایل موارد مشابه واقعی و قابل باور جلوه می کرد.
پس از پایان بازجویی، مرحله بعدی فشار برای اقرار به اشتباه و خطا بود. آنها با انواع و اقسام توهین ها به آقای کروبی و موسوی و سایر فعالان جنبش سبز سعی می کردند با ارائه تحلیل های معطوف به شکست جنبش و غیر قانونی بودن اقدامات و فعالیت های معترضان، من را وادار کنند تا اقرار کنم که اشتباه کرده ام و افرادی که به ما مراجعه کرده اند، همه اجیر شده بودند؛ که من همچنان بر قانونی بودن تمام فعالیت هایم تاکید می کردم و از آنها می خواستم خلاف موارد ادعایی را ثابت کنند و من در آن صورت حاضرم با شجاعت اعلام کنم که اشتباه کرده ام. اما تاکنون و پس از گذشت دو سال حتی یک مورد خلاف مستنداتی که ما ارائه کردیم نتوانسته ارائه کنند.
تیم بازجویی پس از به کار گیری انواع ترفندهای تهدید و تطمیع از ادامه فعالیت خود مایوس شدند و هر روز من را برای بازجویی می آوردند و انتظار داشتند در نتیجه فشار انفرادی تسلیم آنها شوم. پس از مواجه شدن با پاسخ های تکراری من هر بار عصبانی می شدند و با کتک و فحش و ناسزا من را روانه سلول انفرادی می کردند که در نهایت کاملا مایوس شدند و من را از انفرادی به سلول چهار نفره بند ۲۰۹ بردند. من دو ماه را در انفرادی گذراندم.
اواخر آبان ماه ۸۸ اولین جلسه دادگاه من در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد که بر اساس کیفرخواست من متهم به اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام شدم که شرکت در تجمع ها و راهپیمایی ها و انتشار اخبار در سایت سحام نیوز و مصاحبه با مدعیان شکنجه و تجاوز جنسی از مصادیق اتهامات بنده بود.
من و وکلایم دفاع های لازم را انجام دادیم، اما قاضی پیر عباسی آنها را کافی ندانسته و اعلام کردند که دادگاه ادامه خواهد داشت. اما جلسه دوم دادگاه بنده، پنج ماه و نیم بعد! یعنی اواسط اردیبهشت سال ۱۳۸۹ و در شعبه دیگری برگزار شد. این جلسه این بار در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه تشکیل شد و متاسفانه او در قامت شاکی ظاهر شد و حتی قبل از شروع دادگاه و قرائت کیفرخواست مرا با لحن تند و اهانت آمیزی مورد خطاب قرار داد که اعتراض وکلا را به دنبال داشت و حتی یکی از وکلا خطاب به وی گفت: «جناب آقای مقیسه! شما قاضی هستید، نه شاکی. باید ابتدا کیفرخواست خوانده شود و ما دفاعیات خود را بگوییم و سپس شما سوالات لازم را مطرح کنید و در نهایت بر اساس قوانین و آیین نامه ها به قضاوت بپردازید؛ که این اعتراض به مذاق آقای قاضی خوش نیامد و همانگونه که پیش بینی می شد رای حداکثری را برایم صادر کرد.»
نکته دیگر حضور فردی نامشخص در دادگاه بود که ما احتمال می دادیم از نیروهای اطلاعاتی باشد و به حضور او اعتراض کردیم که قاضی اقدامی نکرد و متاسفانه آن فرد تا آخرین لحظه در دادگاه حضور داشت که تاثیرات منفی در دفاعیات بنده و وکلایم داشت.
مدتی بعد و در خرداد ماه همان سال، مجازات پنج سال حبس را برایم صادر و به من ابلاغ کردند. من به رای صادره اعتراض کردم، اما همانگونه که پیش بینی می شد، این تصمیم دستگاه اطلاعاتی بود که باید عملی می شد، چرا که هیچ کدام از مستندات مورد اشاره دادگاه عنوان مجرمانه نداشت و این یک رای سیاسی و امنیتی بود.
بنده با وجود آنکه به دلیل طولانی شدن فرایند رسیدگی پرونده ام چندین ماه در سلول های بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ که متعلق به وزارت اطلاعات است نگهداری می شدم، پس از ابلاغ رای نیز چند ماه در آن شرایط نگه داشته شدم و در مجموع نزدیک به ۱۱ ماه در آن بندها بودم که فشار روحی زیادی به من وارد کرد. در این بندها شرایط فوق امنیتی حاکم است و ملاقات ها و تماس تلفنی و هواخوری و تغذیه، محدودیت های خاص خود را دارد.
از اوایل مرداد ماه ۱۳۸۹ به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شدم که متاسفانه همزمان با ورود من به بند، تلفن ها نیز قطع شد و تاکنون نیز وصل نشده است و من که تصور می کردم با انتقال به بند عمومی از مزایای ارتباط تلفنی با خانواده بهره مند می شوم، از آن نیز محروم شدم. پس از چند هفته که نتیجه دادگاه تجدید نظر به من اعلام شد و مطمئن شدم که آنها تصمیم دارند مرا به عنوان گروگان نگه دارند، از هر فرصتی برای اعتراض استفاده کردم. اما آنها هر اعتراضی را هم جرم دانسته و به استناد اخبار و اطلاعاتی که پیرامون بنده در رسانه ها انتشار می یافت، مرا بازجویی می کردند و بازپرسی دادسرای اوین اقدام به تشکیل پرونده جدیدی برای من کرد و در این باره در یک سال چهار بار به دادسرا احضار شدم، آن هم در زندان!
نکته دیگر اینکه بر خلاف تقریبا همه زندانیان که دادستان یا معاونین وی در دیدارهایی به گفت و گو با آنها می پردازند، در طول این دو سال حتی یک بار هم آنها مرا نخواسته اند و با من گفت و گو نکرده اند.
علی رغم اینکه بنده پیش از بازداشت هیچ گونه بیماری و ناراحتی جسمی و روحی نداشتم، در حال حاضر از ناحیه کمر، زانو و قلب احساس ناراحتی و درد نگران کننده ای می کنم که با وجود پیگیری های متعدد متاسفانه اقدامی درباره درمان آنها صورت نگرفته و حتی درباره درمان بیماری های دهان و دندانم که فوریت زیاد دارد هم تاکنون اقدامی نشده است من در این دو سال حتی یک بار هم از حق مرخصی استفاده نکرده ام، ولو مرخصی چند ساعته.

جمع بندی و نتیجه گیری
اکنون پس از گذشت دو سال، در حالی که بی اساس بودن ادعاهای مراجعه کنندگان به ما ثابت نشده است و نه مسوولان سر عقل آمده اند و همه فرصت ها را هم از دست دادند، برای اتمام حجت و اطلاع مردم عزیز و آگاهی نهادهای حقوق بشری داخلی و خارجی، نکاتی را خلاصه وار تحت عنوان جمع بندی بحث هایم ارائه می کنم:
- من فردی هستم با سوابق روشن و شفاف و بدون پیشینه مجرمانه، لذا ارائه تصویری سوء استفاده گر و نفوذی از من یک تهمت آشکار و اقدامی غیر قانونی و غیر اخلاقی است که خود مصداق مجرمانه است و باید مسوولان در این باره پاسخگو باشند.
- تمام فعالیت های بنده که به استناد آنها متهم به اقدام علیه امنیت ملی شدم، قانونی بوده و نه تنها جرم نیست، که فعالیت فرهنگی، مدنی انسانی و حقوقی است و قابل تحسین و تقدیر.
- تخلفات صورت گرفته در فرایند بازداشت، بازجویی، محاکمه و حبس من همگی از مصادیق مجرمانه است که قابل پیگرد و مجازات است.
- زندانی کردن من یک اقدام سیاسی است و نشان ضعف و ناتوانی سیستم در پاسخگویی به شبهات و اقدامات مجرمانه نهادها و دستگاه های مورد خطاب، و بنده گروگان هستم و نه زندانی و محکوم.
- علت سختگیری به من، ناتوانی سیستم قضایی و امنیتی در پاسخگویی به مواردی است که ما پیگیر آن بودیم که اگر ذره ای ایراد یا تناقض یافت می شد، مستندی می شد در صدا و سیما (هرچند تاکنون هرچه مستند درباره حوادث انتخابات پخش شده، سطحی و بی محتوا و پر از دروغ بوده است) سکوت آنها تنها راهکاری بود تا این موضوعات را مشمول مرور زمان و افکار عمومی را نسبت به آن بی تفاوت کند.
- کشتار، شکنجه، تجاوز جنسی و… چیزی نیست که با گذشت زمان به فراموشی سپرده شود و این جنایت ها هر قدر بگذرد، بالاخره در تاریخ رسوا خواهد شد.
- جمهوری اسلامی به جای توجیه، فرار، سکوت و محاکمه شاکی به جای مجرم باید راه واقعی را در پیش می گرفت تا بیش از این بر مردم و کشور در عرصه داخلی و خارجی هزینه تحمیل نشود.
- اکنون پس از دو سال تجربه زندان و زندگی با متهمان دیگر، نه تنها در مورد خودم که گروگان جنبش سبز و آقای کروبی هستم، بلکه درباره بسیاری از گروگان های جنبش سبز هم همین اعتقاد را دارم؛ اینکه آنها تنها گروگان هایی بی گناه هستند.
- اقتدار نیروهای امنیتی و سلامت دستگاه اطلاعاتی و قضایی در چشم کسانی که از نزدیک آن را تجربه کرده اند و خانواده های آنان و به تبع آن بیشتر مردم به شدت آسیب دیده است و این طبل توخالی دیگر کارکردی ندارد.
- تا بیش از این دیر نشده و پل های بیشتری خراب نشده، امیدوارم خودخواهی ها، بی قانونی ها، غرض ورزی ها و افراط و تقریط ها کنار گذاشته شود و آنچه صلاح مردم و کشور است رخ دهد.
در پایان هم تاکید می کنم این روزها گروه گروه از زندانی ها را احضار می کنند و با منت و تحقیر و سرزنش از آنها می خواهند تقاضای عفو کنند. من همین جا تاکید می کنم که بنده زندانی نیستم که تقاضای عفو کنم بلکه اسیرم و تقاضای آزادی می کنم.
این مسوولان متخلف هستند که بی گناهانی مانند ما را به زندان انداخته اند و آنها باید از ما تقاضای بخشش کنند؛ چرا که ظالم باید تقاضای عفو کند و نه مظلوم.
محمد داوری
تابستان ۹۰
بند ۳۵۰ زندان اوین

۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

شعارهای اعتراضی مردم تبریز - ۱۸ شهریور ۹۰ + دانلود

شعارهای اعتراضی مردم در ورزشگاه آزادی - ۱۸ شهریور ۹۰ + دانلود

ممانعت از برگزاری مراسم تولد محمد مختاری در بهشت زهرا + دانلود

دریاچه ارومیه مساله ملی است و همه باید از مطالبات مردم آذربایجان حمایت کنند امیر ارجمند: مردم می‌خواهند کروبی و موسوی را در بین خود احساس کنند



سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با تاکید بر اینکه شرط لازم انتخابات، آزادی آقایان موسوی و کروبی است به سخنان وزیر اطلاعات و سخنگوی قویه قضاییه در ارتباط با جنبش سبز و حصر رهبران این جنبش نیز واکنش نشان داد وی همچنین در گفت و گوی خود به نحوه مواجهه با بحران دریاچه ارومیه، بازداشت دراویش و جلوگیری از برگزاری نماز عید فطر اهل سنت اشاره و این سوال را مطرح کرد که آیا با پاره پاره کردن مردم به شهروندان درجه یک و درجه دو و سه، به فارس و آذری، سنی، کرد و درویش و غیره می‌خواهید ضامن تمامیت ارضی، استقلال و توسعه متوازن کشور باشید؟
آزادی میرحسین و کروبی شرط لازم انتخابات آزاد
چگونه رهبران معترض در زندان باشند و انتخابات آزاد برگزار شود؟
دکتر «اردشیر امیرارجمند» در گفت و گو با خبرنگار «کلمه» تاکید کرد: مردم می‌خواهند وجود کروبی و موسوی را در بین خود احساس کنند. بدون آزادی موسوی و کروبی به معنای واقعی شرایط سیاسی تغییر نکرده و آماده انتخابات نخواهد بود. آزادی آنها شرط لازم انتخابات آزاد است. رقابت، مولفه اساسی انتخابات است. چگونه انتخابات آزاد قابل تصور است در حالیکه رهبران معترضان در زندان هستند؟
وی از شبکه های اجتماعی و فعالان جنبش سبز خواست تا در سطوح مختلف در این فرصت به شرح و تحلیل ابعاد مختلف انتخابات آزاد و معیار های آن بپردازند و امکان بسیج همگانی را فراهم کنند.
اما بخش دیگر سخنان «امیرارجمند» در پاسخ به سوالی درباره اظهارات اخیر «محسنی اژه ای» دادستان کشور و سخنگوی قوه قضاییه بود. اژه ای ابتدای هفته گذشته در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که آیا حصر خانگی برخی از چهره های سیاسی به معنای بازداشت موقت است ادعا کرده بود که حصر خانگی بازداشت نیست برخی از افراد به نفع خودشان است که محدود شوند ولی در آئین دادرسی چنین تعبیری وجود ندارد.
دادستان کل الفبای حقوق و امر قضا را نمی داند
اژه ای در واقع می گوید نیاز به قانون نداریم چون گردن کلفت هستیم
مشاور میرحسین موسوی درباره این سخنان گفت: با شنیدن اظهارات دادستان کل دو گونه برداشت ممکن است. اول اینکه ایشان در این مقام، الفبای حقوق و امر قضا را اصلا نمی داند، دوم چنان دچار استیصال و بن بست است که مجبور به اتخاذ چنین مواضع غیر مسوولانه ای می‌شود. معنای سخن ایشان این است که برای زندان کردن نیاز به قانون نداریم چون گردن کلفت هستیم. یعنی ما نه حکومت قانون را قبول داریم و نه آزادی های فردی را. یعنی مقامت و سازمان‌های حکومتی فرای قانون قرار دارند.
پیش از این همه محسنات عالم را به هم نسبت می دادند و حالا بر سر قدرت یکدیگر را افشا می کنند
سوال دیگر «کلمه» از سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید درباره اظهارات اخیر وزیر اطلاعات در اجلاس خبرگان بود که ادعا کرده بود جریانی که او از نام «فتنه» یاد می کند با جریان انحرافی که در دولت قرار دارد ائتلاف علنی و عمدتا مخفی کرده اند.
«امیرارجمند» در واکنش به این اظهارات گفت: این سخنان آدرس غلط دادن است. حکایت آی دزد آی دزد کردن است. آقایانی که جریان انحرافی هستند مانند برادران دو قلو عمل کردند. تمام محسنات عالم را از تقوا، عصمت، شجاعت، پاکی، کاردانی و خستگی ناپذیری را به هم نسبت دادند و حالا سر سهم بیشتر از قدرت می‌خواهند همدیگر را افشا کنند.
وی افزود: دزد و دروغ گو بودن، فاسد وبی دین بودن را به هم نسبت می‌دهند وگرنه کیست که نداند این آقایان در دشمنی با خواست و اراده مردم هم دست و هم داستان هستند. مشکل هم اکنون بخشی از طرفداران خودشان است که آگاهی بیشتری یافته اند و از این وضع ناراضی و عصبانی هستند و احساس می‌کنند که از احساست پاک آنها سواستفاده شده است.
مشاورارشد میرحسین موسوی به مانند گذشته تاکید کرد: جنبش سبز انتقام جو و ستیزه جو نبوده و نیست. بخش مهمی از افرادی که از این اقایان حمایت می‌کردند، افراد صادقی هستند که به تدریج با یافتن آگاهی بیشتر نسبت به اعمال این آقایان و نتایج آن برای دین و دنیای مردم، رفع عصبانیت‌ها و دلخوری‌های مقطعی، با حفظ اصول و ارزش‌های خود با بقیه مردم برای خروج از بحران و انجام اصلاحات ضروری همراه می‌شوند.
تلخ کردن عید برای اهل سنت با چه مجوز شرعی و قانونی است؟
«امیرارجمند» به تبعیض های صورت گرفته نسبت به ایرانیان اشاره و درباره ممانعت از برگزاری نماز عید فطر اهل سنت این سوال را مطرح کرد که ممانعت از اقامه نماز عید فطر برادران اهل تسنن در تهران و تلخ کردن عید بر آنها بر اساس چه مجوز شرعی و قانونی صورت گرفته است؟
وی ادامه داد: آیا این عمل چیزی را جز تشدید احساس تبعیض نزد این هموطنان گرامی ایجاد می‌کند؟ آیا این گونه رفتارهای نابخردانه به نفع امنیت و همبستگی ملی است؟ همه ما باید این گونه اعمال را محکوم کنیم واز حقوق آنها دفاع کنیم.
آذربایجان در صف مقدم دفاع از استقلال و آزادی مردم ایران زمین بوده است
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید با اشاره به ادامه سرکوب مطالبات بر حق مردم آذربایجان افزود: ادامه سرکوب مطالبات بر حق مردم شریف و فیهم آذربایجان در دفاع از دریاچه ارومیه و میراث فرهنگی‌اشان که برای همه ایرانیان در هر کجای دنیا اهمیت دارد با نام تعریف از امنیت ملی و کدامین مبای عقلانی و قانونی قابل دفاع است؟ حمایت از مطالبات قانونی آنها وظیفه ای ملی برای همه ماست. مردم آذربایجان همواره در صف مقدم دفاع ازاستقلال وکیان ایران زمین و آزادی مردم این دیار بوده اند. و یا در سوی دیگر نابردباری خشونت امیز در قبال دراویش بر چه اساسی صورت می‌گیرد؟ آیا این چیزی جز منطق زور است؟
وی تاکید کرد: توجه به مطالبات بر حق اقشار مختلف مردم موجب تقویت همبستگی و امنیت ملی است. تنها از این طریق است که می‌توان از انواع تنوعی که در سرزمین ما وجود دارد فرصت ساخت. فرصت برای آزادی، استقلال و توسعه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.
تاکید رهبران جنبش سبز بر حقوق برابر همه ایرانیان است
وی این سوال را مطرح کرد که آیا با پاره پاره کردن مردم به شهروندان درجه یک و درجه دو و سه ، به فارس و آذری، سنی، کرد و درویش و غیره می‌خواهید در شرایط ملتهب جهان و منطقه ضامن تمامیت ارضی، استقلال و توسعه متوازن کشور باشید؟ آقایان موسوی و کروبی در بیانیه های حقوق بشر و اقوام خود تاکید داشته اند که همه ایرانیان شهروندان ایران هستند و از حقوق برابر برخوردارند.
وی افزود: وظیفه همه ما ست که از حقوق و مطالبات قانونی هموطنانمان در سراسر ایران قویا دفاع کنیم و سرکوب آنها را محکوم کنیم.
سیاست اقتدارگرایان در قبال منطقه صادقانه نیست؛ منافقانه است
«امیرارجمند» در بخش پایانی این گفت و گو به اوضاع منطقه اشاره کرد وگفت: سیاست اقتدارگرایان در قبال تحولات منطقه صادقانه نیست بلکه منافقانه است. آنها بی محابا از جنایات دولت و سوریه و بشار اسد دفاع کردند و اکنون دچار بن بست دیپلماتیک شده اند و می‌گویند از اجرای اصلاحات در سوریه دفاع می‌کنند.
وی تاکید کرد: دیکتاتورهای سوریه به همپالکی‌های ایرانی خود می‌گویند رطب خورده منع رطب چون کند. اگر راست میگویید چرا اصلاحات را در کشور خودتان انجام نمی‌دهید. مردم شما که به مسالمت آمیزترین روش به دنبال پایان دادن به استبداد بودند و شما همه آنها را با خشونت سرکوب کردید.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید تاکید کرد: جنبش سبز از خیزش دموکراتیک تمامی ملت‌های منطقه چه تونس، مصر، یمن، بحرین، لیبی و سوریه قویا دفاع کرده است. این وظیفه ماست همانطور که جنش سبز هم از تمام آزادی‌خواهان منطقه و همچنین جامعه جهانی انتظار دارد از مطالبات دموکراتیک آنها حمایت کند. البته باید توجه داشت که روز به روز شرایط منطقه حساس تر و معادلات پیجیده تر می‌شود و این وضعیت دقت بیشتر از جانب همه ما را ایجاب می‌کند.
وی در تشریح این موضوع گفت: همانطور که مکرر گفته ایم آزادی و استقلال دو مفهوم توامان هستندو رابط تولیدی متقابل دارند. نه حق داریم به نام استقلال آزادی را قربانی کنیم و از دیکتاتورها به بهانه حفظ استقلال حمایت صریح یا ضمنی کنیم و با دیکتاتورها و جنایتکاران همزبان و همراه شویم و مردم معترض را یاغی و بیگانه پرست بنامیم، ونه به نام آزادی ، استقلال سیاسی ، نظامی و اقتصادی را فراموش کنیم و حق حاکمیت بر سرنوشت خویش و منابع انسانی و طبیعی خویش را غیر مسولانه به قدرت های دیگر واگذار کنیم. در حالکیه باید از اتخاذ مواضع قیم مابانه اجتناب کرد و قبول کرد باز تولید ادبیات و گفتمان جنگ سرد، که بیشتر به تاریخ پیوسته است، سازنده نیست، اما نباید در عین حال دچار خوشبینی مفرط در مورد حضور نیروهای خارجی و نتایج حاصل از آن شد.اصلاح یا تغییر نظامهای دیکتاتوری حاکم در منطقه بر عهده خود مردم هر کشوری با اتکا به همبستگی همه نیروهای ملی، شجاعت و درایت آنها است ونه دیگران.
امیرارجمند تصریح کرد: نقش ملتهای دیگر و جامعه بین المللی حمایت از مطالبات آنها و همچنین کمک به رفع احتمالی موانع بر اساس و به شرط خواست واقعی مردم هر سرزمینی و در چارچوب دقیق موازین بین المللی با تفسیری عادلانه و منصفانه است.
وی بر این نکته تاکید کرد که هیچ کشور و قدرتی نیز حق ندارد موازین بین المللی را بر اساس منافع سیاسی،نظامی و اقتصادی خود و به ضرر حق حاکمیت و منافع واقعی ملل دیگر تعبیر و تفسیر یا اعمال کند و از درد و رنج انها غیر منصفانه منتفع شود. لذا وظیفه همه نیروهای آزادی خواه در منطقه است که ضمن دفاع قاطعانه از ازادی و مبارزه ضد استبدادی، اجازه برقراری و باز تولید نوع جدیدی از مناسبات سلطه را ندهند. قطعا ایجاد و رعایت این توازن ساده نیست و همه باید مراقب باشند.

به آنان که خود را فداي مملکت کرده اند احترام بگذاريد آیت الله العظمی صانعی: ظلم ظالمین تمام می شود و واقعیت ها می ماند

آیت الله العظمی صانعی در دیدار با اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران گفت: «بدانید مظلومیت همیشه در تاریخ بوده و مخصوصاً شیعیان به خاطر دوری از حاکمان وقت و مبارزه با ظلم و ستم، همیشه در مظلومیت به سر برده اند.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صانعی، این مرجع تقلید ضمن بررسی اوضاع کوفه در زمان امیرالمومنین (ع) به تحلیل چگونگی ایجاد این مظلومیت پرداخت و افزود: «شما می دانید که امیرالمومنین (علیه السلام) در زهد، علم، عدالت و تقوی سرآمد دیگران بوده و این چیزی نیست که بنده به عنوان یک شیعه و یک روحانی بخواهم بگویم، بلکه همه مورخان مسلمان و غیرمسلمان این را قبول دارند، حضرت علی (ع) کسی بود که به راه های آسمان ها از راه زمین، عالم تر و آگاه تر بود منتهی جامعه را ظالمان آن چنان در ناآگاهی قرار داده بودند که نمی توانستند از آن همه علم و دانش استفاده کنند، و کاری کرده بودند که امیرالمومنین (ع) کشاورزی می کرده، بیل می زده و این یکی از بالاترین ظلم ها بود، شخصی که می توانست هدایتگر جامعه و معلم انسانیت و انسان سازی باشد آن وقت ایشان را وادار به بیل زدن نمودند. این ظلم به علی بن ابی طالب است، چون کشاورزی را همه بلدند و مهم نیست اما آنها اجازه نمی دادند تفکر علی رشد کند و عدالت همه جانبه در جامعه بوجود بیاید تا جائیکه عدالت یک فرهنگ دینی باشد و مردم خود قیام به قسط نمایند (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).»
آیت الله صانعی در ادامه به برخی از موضوعات روز اشاره کرد و خاطر نشان ساخت: «امروز باید به سمتی برویم و اصولی را مطرح کنیم که باعث بیداری و آگاهی دیگران هم بشود، باید ریشه ها را دریابیم و در مسائل جزئی که برای سرگرمی جامعه و دور نمودن آنها از عدالت و حقوق انسانی است وارد نشویم.»
وی در ادامه خطاب به دانشجویان تاکید کرد: «دانشجویان عزیز، بدانید ظلم ظالمین تمام می شود و واقعیت ها می ماند، آه مظلومین گریبان ظالمین را خواهد گرفت و مطمئن باشید که رفتارها و روش های همراه با خشونت و عسر و حرج و استبداد و خودکامگی و تضییع حقوق مردم ـ که حاکم اصلی و واقعی می باشندـ به پایان خواهد رسید. توجه داشته باشید که اساس اسلام بر تسلیم در مقابل الله، حق، عدالت و حریّت می باشد و اسلام آن است که شهید مطهری (قدس سره) معرفی می کند اسلام آن است که امام (س) معرفی کرد.»
آیت الله صانعی در ادامه این دیدار گفت: «به هر حال، مأیوس نباشید، در حد توان آگاهی بدهید، در حد توان به آنانی که خودشان را فدایی این ملت و مملکت کرده اند احترام بگذارید، نامشان را با احترام یاد کنید و علاقه خودتان را هر طور هست به آن ها اعلام نمائید.»
ایشان در پایان با بیان برخی ناهنجاری ها در جامعه یاد آور شد: «من بارها مطرح کرده ام که اساس همه ظلم ها در اسلام، دروغ است و الان هم تاکید می کنم که زیر بنای همه مفاسد و ناهنجاری ها و ظلم ها، دروغ است که امروز شاهد آن هستیم چون واضح است ظالم ظلم می کند و می گوید عدل است آن هم عدل الهی که این خود گناهی بزرگ می باشد.»

به بهانه‌ی دومین سالروز حمله به دفتر کمیته و سرقت اسناد و بازداشت اعضای آن ناگفته‌هایی از کمیته‌ی پیگیری امور آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات



کلمه – گروه سیاسی: هفدهم شهریور، سالروز حادثه ای مهم در تاریخ کشور ماست. در این روز هزاران نفر در اعتراض به نظام شاهنشاهی در میدان ژاله‌ی تهران دست به تظاهرات زدند و صدها نفر توسط نیروهای نظامی به شهادت رسیدند. اما این روز همچنین مصادف است با سالروز دستگیری اعضای کمیته پیگیری امور آسیب دیدگان که در شهریورماه سال هشتاد و هشت و در طی جنبش اعتراضی مردم ایران که به نام نماد سبز آن، جنیش سبز نامیده شده؛ کمیته ای که تمام تلاش خود را برای کمک به افراد آسیب دیده در اعتراضات آن سال که در واکنش به نتیجه انتخابات شکل گرفت به کار بست و پس از گذشت دو سال، هنوز برخی از دست اندرکاران آن به همین جرم در زندان به سر می برند.
ماجرا از اینجا آغاز شد که پس از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری، اعلام نتیجه شگفت انگیز و خلاف واقع از سوی نهاد های دولتی باعث بروز اعتراضات گسترده ای در میان مردم شد. در این میان حاکمیت نیز با رفتارهای خشونت آمیز غیر قابل باوری سعی در خاموش کردن آتش اعتراضات داشت که منجر به شهادت، جراحت و دستگیری بسیاری از معترضین شد. بدرفتاری و شکنجه‌ی بازداشت شدگان در بازداشتگاه های رسمی و غیر رسمی، فجایع حمله به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی اصفهان، شکنجه و تجاوز در بازداشتگاه هایی همچون کهریزک، و خسارت های جانی و مالی نیروهای نظامی، انتظامی، بسیج و لباس شخصی ها در حمله به ساکنان مجتمع های مسکونی مانند مجتمع مسکونی سبحان، رهبران و فعالان جنبش سبز را با خیل مراجعانی مواجه ساخت که در سکوت مرگبار قوه‌ی قضائیه، به دنبال ملجأ و پناهی برای رسیدگی به وضعیت خود یا فرزندانشان بودند.
به منظور امکان رسیدگی به وخامت روزافزون وضعیت معترضان دستگیر شده و تلاش های نافرجام خانواده های شهدا برای کسب اطلاع از وضعیت فرزندانشان، در تیرماه همان سال و به دنبال جلسه‌ی مشترک حجت الاسلام شیخ مهدی کروبی، حجت الاسلام سید محمد خاتمی و مهندس میرحسین موسوی، پیشنهاد تشکیل کمیته ای با عنوان «کمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات» به تصویب رسید که اعضای آن عبارت بودند از مهندس مرتضی الویری، دکتر ابراهیم امینی، حجت الاسلام دکتر محمد مقدم و دکتر علیرضا بهشتی. کمیته بلافاصله مشغول کار شد و در سه راه طالقانی دفتر اجرای خود را مستقر کرد که مسئولیت اداره‌ی آن با محمدرضا مقیسه بود و دهها حقوقدان برجسته، از جمله دکتر اردشیر امیرارجمند، و گروهی از فعالان اجتماعی به طور داوطلبانه با آن همکاری داشتند. بنا به پیشنهاد اعضا و تصویب رهبران جنبش، فعالیت های کمیته غیر سیاسی و با اهداف انسان دوستانه تعریف شد و در چهار زمینه‌ی معاضدت حقوقی، معاضدت مالی، معاضدت درمانی و پیگیری امور اداری شکل گرفت. بر این اساس، تلاش برای روشن شدن مکان و وضعیت بازداشت شدگان، کمک به اخذ وکیل، رسیدگی به نیازهای مالی (مانند وثیقه های مالی و کفالت)، پیگیری وضعیت مجروحانی که به علت واهمه از دستگیری برای درمان به بیمارستان مراجعه نمی کردند از جمله خدماتی بود که دفتر کمیته ارائه می کرد. طبیعی بود که دفتر کمیته نسبت به جمع آوری اطلاعات اولیه درباره‌ی آسیب دیدگان و تحقیق درباره‌ی صحت و سقم آنها نیز اقدام کند. همچنین، با همکاری مؤسسه‌ی خیریه‌ی شهیدان رحمانی، شماره حسابی جهت جمع آوری کمک های مالی داوطلبانه‌ی مردم اختصاص داده شد که پس از چندی توسط دستگاه های امنیتی مسدود شد. با پیگیری های قضایی که انجام شد، حساب بانکی مذکور مجددا برای مدتی باز شد که سرانجام به دنبال احضار مسئولان مؤسسه‌ی مذکور به وزارت اطلاعات و بازجویی های طولانی، بسته شد.
حملات شدید دستگاه های تبلیغاتی حاکمیت به کمیته بلافاصله آغاز شد؛ ارائه‌ی آمارهای عجیب و غریب که تعداد جان باختگان را از هیچ کس تا بیست و چند نفر که همه از اعضای بسیج بودند شامل می شد! همه‌ی تریبون های امپراتوری دروغ به خدمت دروغ شمردن اطلاعات مربوط به شهدای جنبش درآمدد. کمیته با هوشیاری تمام از درغلتیدن به این بازی سیاسی خودداری کرد. از آنجا که می بایست اطلاعات گردآوری شده از طرق گوناگون سنجیده می شد، هیچ گونه فهرستی از اسامی شهدای جنبش توسط کمیته منتشر نشد. به دنبال ملاقات سخنگوی کمیته با ریاست مجلس شورای اسلامی برای مشارکت و حتی به عهده گرفتن مسئله‌ی پیگیری توسط مجلس که از وظایف قانونی آن بود، کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس از اعضای کمیته دعوت کرد مطالب خود را در جلسه‌ی آن کمیسیون به ریاست علاءالدین بروجردی، به نمایندگان ارائه کنند. الویری، بهشتی و امینی در آن جلسه شرکت کردند و شرح جنایاتی را که به وقوع پیوسته بود، ارائه کردند. آنها همچنین با توجه به اختیارات مجلس درخواست کردند از مراجع قانونی مانند پزشکی قانونی، سازمان بهشت زهرا و ثبت احوال بخواهند در ارائه‌ی مدارک همکاری کنند چرا که با گذشت چند هفته از فعالیت کمیته، نیروهای امنیتی کنترل مراکز نامبرده را به دست گرفتند و هرگونه مدارک موجود را از دسترس خارج کردند. شهدای جنبش که تا روزهای قبل با نام و در میان خیل معترضان تشییع و دفن می شدند، در آن مقطع، شبانه و در گورهای بی نشان و در قطعاتی خارج از محوطه‌ی اصلی به خاک سپرده می شدند. افشاگری هایی که در این زمینه صورت گرفت با واکنش تند مقامات امنیتی و قضایی مواجه شد. در جلسه‌ی کمیسیون از اعضای کمیته درخواست شد فهرست موجود از پرونده های تشکیل شده برای جان باختگان در اختیار مجلس قرار گیرد که این کار صورت گرفت. اما چند روز بعد بروجردی منکر دریافت فهرست شد. کمیته مجددا فهرست را ارسال کرد، اما دیگر عزمی برای پیگیری مسئله در کمیسیون مجلس مشاهده نمی شد.
بخش جنجال برانگیز فعالیت کمیته، به تعداد شهدای جنبش مربوط می شد. کروبی و همسرش و موسوی و همسرش با خانواده ها دیدار می کردند و ضمن ابراز همدردی با آنان، خواستار رسیدگی به مسئله و مجازات عاملان و آمران می شدند. در پی سؤال خبرنگاران از کمیته درباره‌ی تعداد جان باختگان، سخنگوی کمیته اعلام کرد که تا کنون اطلاعات مربوط به ۶۹ شهید جمع آوری شده است. در مقابل، دستگاه های امنیتی به جنگ روانی و تبلیغاتی وسیعی دست زد. از جمله‌ی این اقدامات می توان به ماجرای سعیده پور آقایی و ترانه موسوی اشاره کرد. پیرامون این دو مورد شایعه هایی وجود داشت که ماجرا را پیچیده تر می کرد. خیلی زود مشخص شد که در ماجرای سعیده پورآقایی برخی از نهادها چگونه دست به سناریوسازی زده بودند تا بدین وسیله تمامی اطلاعات دیگر را نیز زیر سؤال ببرند. در مورد ترانه موسوی نیز بنا به گفته مرتضی الویری آخرین اطلاعات رسیده به کمیته این بود که او روبه‌روی مسجد قبا دستگیر شده است اما پیچیدگی این ماجرا آنقدر زیاد بود که روند بررسی این پرونده با دشواری های زیادی مواجه شد. دستگاه های امنیتی با استفاده از مشابهت اسمی افراد معدودی که به این نام درگذشته یا در خارج از کشور به سر می بردند، سعی کردند وجود این شهید جنبش سبز را از اساس انکار کنند. اما کمیته به مدارک و شاهدان عینی دسترسی پیدا کرده بود که نشان می داد ترانه موسوی در طی درگیری هایی که به دنبال برگزاری مراسم سالگرد شهادت آیت الله دکتر بهشتی در مسجد قبا پیش آمده بود و طی آن دهها نفر مجروح و توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده بودند، بازداشت و ابتدا به کلانتری نوبنیاد و سپس به محل دیگری منتقل شده بود. خانواده‌ی وی نیز پس از چندی به کلی ناپدید شدند تا هیچ گونه امکانی برای دستیابی به حقیقت ماجرای شهادت ترانه باقی نماند.
چند روز بعد و در پی انکارهای مکرر مقامات قضایی و امنیتی، سخنگوی کمیته در پاسخ به خبرنگاران، تعداد کشته شدگان را ۷۲ نفر اعلام کرد. این رقم، با توجه به تقدس آن در فرهنگ شیعه، دستاویزی برای حمله به دفتر کمیته و ضبط اسناد و مدارک و دستگیری اعضای آن در شامگاه ۱۷ شهریور شد که با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان مصادف بود. چند ماه بعد، نیروی انتظامی در گزارشی محرمانه به مجلس، تعداد جان باختگان را ۸۶ نفر اعلام کرد. این در حالی است که منابع اطلاعاتی محرمانه ای وجود داشت که تعداد واقعی کشته شدگان را تا رقم حیرت‌انگیز و فاجعه‌آمیز چند صد نفر هم ثبت کرده بود.
پس از هفته ها بازداشت در سلول های انفرادی، پرونده‌ی قضایی اعضای کمیته که توسط بازجویان وزارت اطلاعات تشکیل شده بود، به دادگاه انقلاب ارسال شد. هر چند دادگاه عضویت در این کمیته و فعالیت آن را عملی مجرمانه ندانست، اما دست اندرکاران دفتر اجرایی همچون محمدرضا مقیسه به ۶ سال حبس محکوم شدند. چند نفر از دستگیرشدگان توانستند در دیدار خصوصی با رهبری شرح فجایع و شکنجه‌ها و تجاوزاتی را که نسبت به آنها اعمال شده بود گزارش دهند و خانواده‌ی یک شهید نیز در دیداری جداگانه تفصیل ماجرای شهادت فرزندشان را برای رهبری بازگو کردند. اما با وجود تمام ادعاهای حکومت در زمینه‌ی پیگیری فجایع حوادث پس از انتخابات، حتی گزارش های تهیه شده توسط کمیته های حقیقت یاب مجلس هیچ گاه منتشر نشد و مانند بسیاری دیگر از حوادثی از این دست، در پشت ابرهای تیره و تار وعده و وعیدهای دستگاه های قضایی و امنیتی ناپدید شد. اما آیا آفتاب حقیقت برای همیشه در پشت ابرها باقی خواهد ماند؟

اخبار و گزارش‌هایی در همین باره:
کروبی: کمیته ویژه با مستندات من تشکیل شد
سه نام دیگر به لیست جان باختگان حوادث اخیر اضافه شده است
اسناد و مدارک آسیب دیدگان حوادث اخیر مصادره شد
علیرضا بهشتی و مرتضی الویری بازداشت شدند
رییس کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و آسیب‌دیدگان حوادث اخیر بازداشت شد
الویری: درباره‌ی ترانه موسوی مدارک و اسنادی دارم که به دلایل قول شرعی تاکنون منتشر نکرده‌ام
احضار و تهدید محمدرضا مقیسه، افشا کننده گورهای کشته شدگان حوادث بعد از انتخابات